مامان! بـابـا! دوستتـون دارم
نویسنده : سمانهعلویان . مشاور
همه ما از بچگی تا الان هر چیز مطلوب و خواستنی که دیدیم، یه عکس ازش گرفتیم و گذاشتیم یه گوشه ذهنمون و حالا همه اون تصاویر، مثل یک آلبوم عکس شده که بهش میگیم «دنیایمطلوب». اگر بخوایم تصاویر دنیایمطلوبمون رو طبقهبندی کنیم، به سه دسته تقسیم میشن:
* افرادی که بسیار دوست داریم با اونا باشیم.
* چیزهایی که بسیار دوست داریم داشته باشیم یا تجربه کنیم.
* نظام باورها و اعتقادات و ارزشهایی که رفتار ما رو شکل میدن.
بنابراین وقتی ما با یک فرد یا موقعیت یا نگرش جدید روبهرو میشیم، اول اون رو با تصاویر دنیای مطلوبمون میسنجیم و بعد ممکنه به دنیایمطلوبمون اضافه بشه یا نشه. به این بستگی داره که چقدر با تصاویر دنیایمطلوب ما هماهنگ باشه یا در واقع چقدر برای ما مطلوب و خواستنی باشه. مثل مدرسه جدید، معلم جدید، دوستان جدید و حتی مباحث درسی جدید.
آیا ممکنه تصاویر دنیای مطلوبمون عوض بشه؟
جواب در بیشتر موارد بله است. وقتی ما اطلاعات و دانش جدیدی به دست میاریم، ممکنه دیگه یک شخص برامون ارزشمند نباشه یا دیدگاه فکریمون تغییر کنه و یک سری چیزهایی که دوست داشتیم، دیگه دوست نداشته باشیم. البته این اتفاق اصلا به این راحتی نمیافته. چون دنیای مطلوب ما یک بخش خیلیخیلی مهم از ذهن و روان ماست و حاضر نیستیم به راحتی ازش دل بکنیم. اما چرا گفتم در بیشتر موارد و نگفتم در همه موارد؟ به این خاطر که از مجموع تصاویر دنیایمطلوب، دو تصویر هست که تقریبا هیچوقت از بین نمیره و همیشه در دنیای مطلوب ما خواهد ماند: «مادر» و «پدر»
پس چرا اینقدر باهاشون چالش داریم؟
نوجوانی دورهای از زندگی ماست که توی اون، بیشترین چالشها رو با والدینمون داریم. آخه تا قبل از این کودک بودیم و خودمون رو به شدت وابسته به اونا حس میکردیم اما الان احساس میکنیم بزرگ و صاحب ایده شدیم، دنیای ما با دنیای اونا کلی فرق داره و الان میتونیم به طور مستقل برای خودمون فکر و نظر داشته باشیم. در عین حال اونا رو دوست داریم و توی دنیای مطلوبمون جایگاه ویژهای دارند. به خاطر همینه که مشکل داشتن با اونا، ما رو خیلی اذیت میکنه.
تو تنها نیستی
تقریبا بیشتر نوجوانها و والدینشون دچار این تعارضها هستند اما جالبه که کمتر به فکر حل مسئله و بهتر کردن اوضاع میافتند. البته من نوجوانهای زیادی رو میشناسم که تلاش کردند رابطه با والدینشون رو بهبود ببخشند؛ تو هم میتونی یکی از اونا باشی. حالا که متوجه شدی اونا هیچوقت از دنیای مطلوبت بیرون نمیرن، سعی کن از بودن در کنارشون لذت ببری. چه اشکالی داره که تو پیشقدم بشی برای ساختن رابطهت با اونها. چه اشکالی داره که بعضیوقتا تو یادشون بندازی که این رابطه خیلی مهمه؟ بهش فکر کن و ببین تو چه کارهایی میتونی بکنی. دستات خالی نیست، پُر از مهربانی و بخششه و ذهنت سرشار از ایدههای خلاقانه و زیبا. خودتو باورکن!