دارکوب؛ woodpeaker
بچهها! دارکوب یه پرندهست. پرندهای که مدام با نوکش به تنه درختها ضربه میزنه.
زبانِ دارکوب خیلی درازه. اینجوری میتونه حشرههای زیر پوست درخت رو شکار کنه.
دارکوب، دکترِ درخته. حشرههای چوبخورِ درخت رو میخوره و اینجوری چوبخورها نمیتونند درخت رو خراب کنند و جنگل زنده میمونه.
دارکوب در یک چشم بههم زدن، بیست بار به درخت نوک میکوبه. در یک روز ده هزار دفعه نوک میکوبه و اصلا هم نوکش درد نمیگیره.
خونه دارکوب در جنگلها، مخصوصا جنگلهای بلوطه.
غذای دارکوب، سوسک و مورچه و اینجور حشرههاست.
اندازه دارکوب، حدود 25 سانتیمتــره.
زندگی دارکوب چهجوریه؟
دارکوبه داشت پرواز میکرد که یهو وود وود، صدای نوک کوبیدن اومد. با خودش گفت: «نکنه دارکوب همسایهست که کمک میخواد؟» چون که صدای منقار کوبیدنِ دارکوبها توی جنگل، یه صدای آشناست.
دارکوب رفت نزدیک درختی که ازش صدا میاومد. نوکش رو به درخت کوبید که: «چیه؟ کیه؟ چهخبره؟» چون که دارکوبها با منقار کوبیدن به درخت، با هم حرف میزنند.
یهدفعه، سر و کله یه جوجهدارکوب از سوراخ درخت پیدا شد که: «سلام. من بودم. پوسته نازک تخمم رو شکستم و بیرون اومدم.» چون که خانم دارکوبها توی لونهشون تخمگذاری میکنن!
همون لحظه، مامان دارکوب هم از راه رسید و به جوجه خندید که: «خدا رو شکر که بالاخره اومدی! حوصلهم سر رفته بود.» چون که ماماندارکوبها 11 تا 14 روز روی تخمها میخوابند.
ترق تاراق
دارکوبه نوک زد به درخت
ترق ترق، تاراق تاراق
از توی سوراخ درخت
بیرون اومد یه کرم چاق
کرمه نوکِ دارکوبو دید
گفت: «چهکنم؟ چهکار کنم؟»
از رو درخت پایین پرید
گفت که باید فرار کنم!
شاعر: افسانهشعباننژاد