گاهی کارهایی انجام می دهیم و رفتارهایی داریم که خودمان هم به واقعی نبودن آن ها معترفیم اما انجامشان می دهیم تا در چشم دیگران باکلاس باشیم. در این بخش می خواهیم با افراد با کلاس کمی شوخی کنیم و ببینیم آیا ما هم با کلاس هستیم؟ شاید این ها ویژگی های رفتاری ما نیز باشد.
با کلاسها این مدلیاند!
به نظرشان کلمات هم بیکلاس و با کلاس دارند! اگر از کلمات خاص لهجه خودتان استفاده کنید، برایتان متأسف میشوند. مثلا شما به عنوان یک مشهدی حق ندارید، به «میدان» بگویید «فلکه» و به جای کوچه، بگویید «میلان»! اما در استفاده از واژههای انگلیسی افراط می کنند!
-بدترین اتفاق این است که در یک مهمانی، کسی لباسش شبیه آنها باشد.
-اگر دور یقه لباستان خز ندارد، تا حد امکان از خانه خارج نشوید!
- به نظر میرسد یکی از ضروریات باکلاس به نظر رسیدن، داشتن یک جور رژیم است. حالا هر چه میخواهد باشد و به هر دلیلی! مهم این است که ته فنجان چای، نوشیدنی و بشقاب غذا، چیزی باقی مانده باشد.
- باکلاسها گاهی اوقات واقعا دلشان میخواهد همان ابتدای مهمانی موز را از توی دیس بقاپند، اما معمولا میوههای بی ادعا مثل سیب و خیار را ترجیح میدهند تا ندیدبدید به نظر نیایند!
- اگر هم رأس ساعت برسند، کمی آن دور و اطراف پرسه میزنند که حداقل ده دقیقهای دیرتر برسند.
- دلایل دیر رسیدن هم لزومی ندارد واقعیت داشته باشد. اینجور وقتها تخیل به کار آدم می آید. ترافیک دیگر تکراری شده، میتوان گفت: «پیانویی که سفارش داده بودیم دیر رسید و معطل آن شدم».
- صفحه شخصیشان را هیچ اجنبی نمیبیند، دایره دوستانشان هم از اهل محل فراتر نمیرود. اما فارسی کیلی کوب(!) نمیتوانند بنویسند.
- هر پویش بیربط و باربطی در جهان مجازی وجود داشته باشد، اعضای فعال و مبلغان سرسختش هستند، بدون اینکه واقعا دغدغهای در آن زمینه به خصوص داشته باشند.
این مدلی را هم امتحان کنیم!
اگر امکان دارد، در تاکسی و مترو و اتوبوس با تلفن همراه صحبت نکنیم، هرچند آهسته. چون به هرحال فضا کم است و دیگران مجبور میشوند حرفهای ما را بشنوند. اشکالی ندارد که در همه زمینهها متخصص نیستیم، اشکال اینجاست که در همه زمینهها اظهار نظر کنیم
-ساده و مرتب باشیم، نه لزوما متفاوت.
-در لباسی که میپوشیم راحت باشیم. بعضیها آنقدر در لباس پوشیدن به خودشان عذاب می دهند که آثار ناراحتی در چهره درهمشان بیشتر باعث خنده میشود تا با کلاس به نظر رسیدن.
- ما ایرانیها به مهمان نوازی معروفیم. پس از خوراکیهایی که برایمان تدارک دیده شده میل کنیم و هراس نداشته باشیم که بیکلاس به نظر برسیم.
- این که برای باقی مانده غذایمان در رستوران تقاضای ظرف کنیم، نه تنها شخصیتمان را زیر سوال نمیبرد، بلکه شک نکنید عملی تحسین برانگیز است. شاید کار سختی به نظر برسد. اما این بار قورباغه را قورت بدهید و امتحانش کنید.
-کسی که با او قرار ملاقات دارید، وقتی را برای شما قرار داده است.
-چرا دقیقه نود به مهمانی برویم؟ میزبان بنده خدا شاید صبح زود باید برود سر کار. هدف میهمانی رفتن که فقط صرف شام و خداحافظی نیست. وقت چیز با ارزشی است که بهتر است خیلی راحت آن را فدای این کلیشهها نکنیم.
-عکسهای خیلی خصوصی، خیلی خصوصی هستند دیگر، قرار نیست همه آدم ها را در لحظه لحظه زندگی مان سهیم کنیم که بفهمند باکلاس هستیم.
-غذایتان سرد نشود! عکسها قرار است خاطراتمان را ثبت کنند نه فاکتور غذا و نشانی رستوران در فلان منطقه بالاشهر را.