
محوری
تعداد بازدید : 80
پُز دادن جنجالی با شوهر ز ن ذلیل
نامه یک زن به شوهرش و دستورهایی که به او برای انجام کارهای منزل داده در شبکههایاجتماعی پربازدید شده؛ چرا این شیوه ناکارآمد است؟
نویسنده : صدیقه معدنی| کارشناسارشد روانشناسی

نحوه تعامل و شیوه ارتباطی زنوشوهر با یکدیگر، تاثیر زیادی روی افزایش یا کاهش محبت و پایداری زندگی مشترکشان خواهد داشت. بهتازگی، انتشار نامه یک زن به شوهر زنذلیلش که در آن دستورهایی را به وی درباره کار در منزل میدهد، در فضایمجازی باعث بحث و جنجال شده است. در این نامه نوشته شده: «مهم. حامد خوب گوشکن! منو سارا دوستم بعد یوگا و ورزش میایم خونه ما. تو از دکتر اومدی، قشنگ بیا خونه ظرفا رو بشور- غذا بپز- خونه رو طی و جارو بکش- میخوام عکس خودمو کف پارکتا ببینم! کلی پز دادم شوهرم زن ذلیله. اومدیم، بیا استقبال بعد برو به کارات برس تا صدات نکردم از آشپزخونه بیرون نمیای! کارای امروزت: 1- شستن ظرفا. 2- شستن جورابام با دست. 3- غذا بپز. 4- طی بکش. 5- حتما اون پیشبندی رو که برات خریدم با دستکش صورتی بپوش».
از منظر روانشناسی، نگاهی به این نامه و محتوای آن داشتیم.
عواقب ناآگاهی از بنیانهای روانی همسر

درباره این نامه جنجالی، باید به مبحث رابطه همسران اشاره کرد. آیا چنین رفتاری و این که همسر خودمان را زنذلیل بشماریم، باید باعث فخرمان شود؟ چه نیازی در طرف مقابل وجود دارد که به دنبال چنین مباهاتی است؟ در بررسی جایگاه و نقش همسران در زندگیمشترک، شناخت خصوصیات شخصیتی و روانی زن و مرد نیاز است؛ این که زوجها بدانند روان یک مرد بر چه اساسی بنا نهاده شده و نیاز زنان چطور؟ در پاسخ به این سوال باید گفت بهطور کلی، زن به محبوبیت و جذابیت در ذهن همسر و شوهر به مقبولیت و افتخار در منظر خانمش نیاز دارد. شوهرها اساس وجودیشان بر اقتدار و تکیهگاه بودن در خانواده و خانمها بر اساس لطافت و ظرافت زنانه بنا نهاده شده است. بنابراین برای داشتن زندگی مشترک موفق و داشتن روابط مطلوب، لازم است بنیانهای روانی زن و مرد در رابطه حفظ شود وگرنه آسیبهای آن در روان طرف مقابل مثل شنا کردن در خلاف جهت رودخانه میشود که در نهایت تا جایی از مسیر بیشتر پیش میرود و نفس و توانبدنی در ادامه به مشکل میخورد و بالاخره متوقف میشود و این پایان یک رابطه است که بر خلاف بنیانهای روانی زن و مرد بنا نهاده شده است.
نامهای سرشار از نبود عزتنفس
آن چه یک مرد از همسرش توقع دارد، دلبری است و از جانب مرد با سر دویدن به سمت ارائه خدمات حمایتگرانه، نه این که شاهد قلدرگری و فرماندادن از سمت خانمش باشد. این نامه منتشر شده بیشتر شبیه نامه یک رئیس به کارمند است که البته همان هم صحیح نیست، به همین دلیل هیچ محبت و دلبری در آن به چشم نمیخورد. انگار همسر عقده حقارت و نبود عزت نفس اش را با به رخ کشیدن استثمار و ایجاد قوانین سخت برای رسیدن به آسایش و آرامش خودش جبران کرده است.
این نامه باید جور دیگری نوشته میشد
این خانم اگر به فکر پایداری زندگیمشترکش میبود، بهجای نوشتن چنین نامهای میتوانست با دلبری کلامی و متنی، مثلا این طور بنویسد: «شوهر عزیزم، امروز مهمان دارم. ممنون میشم برام لوازم پذیرایی رو مهیا کنی، برام خیلی عزیزی. ممنونتم که امروز از وقت استراحت خودت برای مهمونمون میذاری، اگه تونستی لطفا خونه رو یه جارویی بزن، دوستت دارم و... ». طبیعتا شوهر او هم با دیدن نشانههای لطافت و دلبری و بیان درست درخواست، با تمام قوا برای برآوردن نیازهای همسرش پیش خواهد رفت و حتی آن چه را بیان نشده و در ذهن خود مناسب بهتر شدن اوضاع تصور میکند، ارائه میدهد.
نیازهایی که در این نامه زیر سوال برده شد
در بهبود روابط همسران آن چه روابط را مخدوش و آسیبزا میکند، همین خلاف جهت آب شنا کردن است. لازم است زن و مرد از ساختار وجودی هم بهتر مطلع شوند و بنا به فطرت زنانه و مردانه با یکدیگر رابطه برقرار کنند.
اگر از خصوصیات روان همسرمان آگاه نباشیم، ممکن است حتی نیتمان هم خوب باشد و فکر کنیم داریم کار خوبی میکنیم ولی چون کارها و حرفهایمان بر اساس خصلتهای روانی همسرمان نیست، باعث ایجاد سوءتفاهم و در نهایت سردی رابطهمان شود. خانمی که در این نامه پربازدید کاملا سلطهگرایانه درخواستهایش را از شوهرش مطرح کرده، نیاز به اقتدار مرد را زیر سوال برده و این مهمترین نیاز روان یک مرد است که خدشه وارد شدن به آن نمیگذارد رابطه مطلوبی شکل بگیردو چنین اتفاقی می تواند پیامدهای ناخوشایندی برای زندگی زوج داشته باشد . وقتی زن و مرد از بنیانهای روانی یکدیگر مطلع باشند و رفتارهایشان را براساس فطرت زنانه و مردانه تطبیق دهند، حتما زندگی شیرینتری را تجربه خواهند کرد.