- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بچه که بودیم، هواپیما برایمان یکی از شگفتانگیزترین چیزهای جهان بود. همیشه کلی سوال دربارهاش داشتیم؛ «چطور پرواز میکند؟»، «چطور از آن بالا نمیافتد؟»، «چطور راهش را پیدا میکند؟»، «هواپیماها چطوری با هم تصادف نمیکنند؟» و خب بعدها توی کتابها و مدرسه، جواب خیلی از سوالاتمان را پیدا کردیم اما تا حالا به چیزهای پیشپا افتادهتری مثل رنگ بدنه هواپیما، رنگ صندلیها یا شکل پنجرهها فکر کردهاید؟ در مطلب این هفته به شش سوال ساده اما مهم درباره هواپیما پاسخ میدهیم.
چرا پنجره هواپیما گرد است؟
گرد بودن پنجرههای هواپیما صرفا یک تزیین نیست بلکه دلیل علمی دارد. اشکال دایرهای در مقایسه با مربع و دیگر شکل های هندسی، در برابر تغییر شکل مقاومت بیشتری نشان میدهد و بهتر میتواند فشار شدید داخل و خارج هواپیما را تحمل کند. بهعلاوه در اولین پروازهای تجاری، مهندسان متوجه شدند پنجرههای مربعی با گوشههای تیز که فشار در گوشههای آنها جمع میشود، ایمنی هواپیما را بهخطر میاندازد بنابراین شکل دایره را جایگزین آن کردند.
چرا هواپیماها سفیدرنگ هستند؟
رنگ سفید بدنه هواپیماها هم تصادفی نیست و دلایلی برای آن وجود دارد؛ از جمله آنکه رنگ سفید، نور خورشید و درنتیجه گرما را بهخوبی منعکس میکند پس حرارت بدنه هواپیما بالا نمیرود. علاوه بر این تشخیص هرگونه فرورفتگی، خراش و آسیب روی زمینه سفید رنگ از همه رنگها راحتتر است. از اینها گذشته، رنگ سفید ارزانتر است و در هزینههای تولید هواپیما صرفهجویی میشود.
چرا صندلیهای هواپیما اغلب بهرنگ آبی است؟
آبی در روانشناسی رنگها اغلب معادل آرامش و احساس راحتی است. یکی از دلایل انتخاب این رنگ برای صندلیهای هواپیما کمک کردن به کسانی است که از ارتفاع و پرواز میترسند تا آرامش خود را بهدست بیاورند. رنگ آبی همچنین بهراحتی تمیز میشود و از آنجاییکه فاصله بین پروازها زیاد نیست، میتوان تمیزکاری فضای داخلی هواپیما را در مدت کوتاهی انجام داد.
چند نفر تاکنون سوار هواپیما شدهاند؟
خب با توجه به رشد سریع صنعت حملونقل هوایی، بهنظر میرسد جمعیت زیادی از مردم جهان تاکنون با هواپیما سفر کردهاند اما آمارها میگوید تنها 5 درصد از جمعیت جهان تا الان سوار هواپیما شدهاند. درست است که عدهای بهطور مرتب پرواز میکنند اما بیشتر مردم کشورهای درحال توسعه یکبار هم در طول زندگیشان سروکارشان به هواپیما نیفتاده است.
صاعقه میتواند به هواپیما آسیب برساند؟
برخورد صاعقه به هواپیما بسیار رایج است. صاعقه معمولا به نوک بالها و دماغه هواپیما برخورد میکند؛ این برخورد گاهی اوقات، میتواند باعث آسیب جزئی یا سوختگی در قسمت بیرونی هواپیما شود اما بهطور کلی آسیب جدی به هواپیما نمیزند. درواقع میشود گفت احتمال کشته شدن بر اثر رعدوبرق، روی زمین بسیار بیشتر از موقع پرواز با هواپیماست.
دنباله سفید پشت هواپیما در آسمان چیست؟
حتما تاکنون بارها رد سفیدی را که هواپیماها در آسمان از خودشان بهجا میگذارند، دیدهاید. این رد سفیدرنگ که به اصطلاح «کانتریل» نامیده میشود، از کجا میآید؟ موتور هواپیما هوای گرم و مرطوب ایجاد میکند؛ که وقتی از موتور خارج میشود، در اثر برخورد با هوای سرد جو متراکم میشود و توهم دود یا بخار ایجاد میکند درست مثل زمانی که در یک روز سرد، نفستان را بیرون میدهید.
منابع: skyscanner.com، buddhaair.com،budgetair.com
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من کیام؟
مهناز میرزایی هستم، دانش آموخته مهندسی معدن از دانشگاه کرمان، 40سالهام و از 16سال پیش تاکنون در معدن کار میکنم. کارم را بهعنوان مهندس شروع کردم و حالا سرپرست معدن هستم.
دقیقا چه کار میکنم؟
من در یک معدن زغالسنگ زیرزمینی کار میکنم که 50 کیلومتر از شهر محل زندگیام یعنی «زرند» فاصله دارد. هر روز ساعت 6:30 صبح از خانه راه میافتم به سمت یک معدن بزرگ چند کیلومتری که 50، 60متر زیرزمین است و بیش از 200 کارگر در آن مشغول کارند. معدن، قسمتهای مختلف دارد؛ در ورودی معدن باید از انتظامات رد شوید.
بعد به قسمت «نجارخانه» میرسید که در آن چوبها برای استخراج زغالسنگ آماده میشوند. در «میدان زغال»، زغالسنگها ذخیره و از آنجا روانه کارخانه زغالشویی میشوند.
زغال بعد از آنکه شسته شد، به خانه ککسازی میرود.
کک هم که میدانید چیست؟ برای ذوب آهن و تبدیل سنگآهن به فولاد از حرارت کک استفاده میشود. در فضای بیرون از تونل هم تجهیزات و تأسیساتی داریم مثل کارگاه تراشکاری، جوشکاری، کمپرسورخانه، ماشینآلات، تعمیرگاه و... . کار من، سرپرستی کارگران و نظارت بر کل کارهایی است که در معدن انجام میشود.
یک مهند س معدن خانم شرایط کاری متفاوتی از مردها دارد؟
سال 84، من اولین خانمی بودم که در معدن زغالسنگ زیرزمینی شروع به کار کردم. برای همه عجیب بود. مدام میشنیدم که «چطوری میخوای بری تو معدن؟»، «نه بابا، نمیشه. نمیتونی»، «برای خانوما سخته».
بههرحال کارم را با همه سختیهایش شروع کردم. وقتی هم که رئیس معدن شدم، خیلیها مقابلم جبههگیری کردند اما کمکم برایشان غیر عادی شد. خانمهای زیادی به این کار تشویق شدند و الان شرایط کار کردن خانمها در معدن مهیاتر شده است.
در معدن چه خبر است که سختی این شغل زبانزد شده؟
در معدن از نور خبری نیست. بدن مدام در وضعیتهای عادی قرار میگیرد، یکجا باید خودت را با شیب زیاد هماهنگ کنی و جای دیگر خیلی تنگ و کوچک است. دستگاهی که با آن زغالسنگ را میکَنی، «پیکور»، سروصدای خیلی زیادی دارد. این همان دستگاهی است که آسفالت را با آن از سطح خیابان جدا میکنند و حتما موقع کار کردن کارگرهای شهرداری، صدای زیاد و وحشتناک اش به گوشتان خورده است. گذشته از اینها در معدن هر لحظه ممکن است اتفاق بدی رخ دهد. در معادن زغالسنگ، گاز وجود دارد؛ برای همین کارگران حتما باید کپسول اکسیژن همراه داشته باشند. احتمال ریزش و انفجار را هم نباید نادیده گرفت. کارگران روزی ششساعت را در معدن میگذرانند. مهندس معدن اگرچه تمام زمان کاریاش را داخل تونل نمیگذراند اما او هم باید توقع چنین شرایطی را داشته باشد.
در معدن، زیبایی و شیرینی هم پیدا میشود؟
بله، همین شرایط سخت باعث همدلی و نزدیکی افراد به یکدیگر میشود. ما یاد میگیریم هوای یکدیگر را داشته باشیم و این ویژگی مهربانی و باملاحظگی وارد زندگی شخصیمان هم میشود. ما آنقدر در معرض اتفاقات مختلف هستیم که در زندگیمان راحتتر با مشکلات کنار میآییم. از اینها گذشته وقتی معدن بدون کوچکترین مشکلی اداره میشود و تولیدش درنهایت به چرخه اقتصادی کشور کمک میکند، احساس خوشایندی داریم.
درآمد این شغل چقدر است؟
یک مهندس معدن تازهکار، بین 6 تا 7میلیون تومان حقوق میگیرد و وقتی بهمرور تجربه و سابقه کارش بیشتر میشود، درآمدش بالا میرود. در معادن خصوصی، درآمد چه برای کارگرها و چه برای مهندسها، براساس میزان تولید است. هرچه بازدهی کار بیشتر باشد، دستمزد هم بیشتر خواهد بود. کار در معدن جزو مشاغل سخت و زیانآور بهشمار میرود و بازنشستگی 20ساله دارد.
چه کسانی در این کار موفقترند؟
آنهایی که پشتکار و انگیزه دارند و خستگیناپذیرند. منشأ انگیزه و علاقه افراد با هم متفاوت است. من به این شغل علاقهمند بودم چون اساسا کار دشوار را دوست دارم؛ کاری که هرکسی نتواند انجامش بدهد. خب من خیلی سخت بار آمدم و بهدلیل شرایط خانوادگی از بچگی کار میکردم. وقتی هم که کارم را شروع کردم و با «نمیتونی» و «نمیشه» مواجه شدم، انگیزه بیشتری گرفتم که به همه ثابت کنم از پس کاری که بخواهم، برمیآیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سینما هر چند از باقی هنرها جدیدتر است اما هنوز ابتدای آن و شروع به کار دوربین فیلمبرداری مشخص نیست که از کجا و توسط چه کسی شروع شده است؛ اما تقریبا همه معتقدند که سینماتوگراف «برادران لومیر» در 28 دسامبر 1895 مبدأ جهانی این هنر و روز جهانی سینماست. جایی که فیلم 11ثانیهای «خروج کارگران از کارخانه» میشود اولین فیلم مستند سینما. تاریخی پیش از یک قرن که در آن سینما از 11ثانیه سیاهوسفید صامت به اینجا رسیده است و هنوز هم با ابتکارهایش ما را شگفتزده میکند. با این توضیح و با توجه به درخواست شما جوانههای عزیز تصمیم گرفتیم در ستون «سینماتوگراف» که بهجای «نگاتیو» نشستهاست، به بررسی سینما از جنبههای مختلف بپردازیم. شاید بد نباشد برای شروع با اصطلاح کلیدی «نما» در این هنر آشنا شویم.
پلان، نما، شات
پلان، نما و شات هر سه یکی هستند؛ کوچکترین واحد سینمایی که معادل کلمه برای متن است. نما از نظر فنی عبارت است از تصاویری که در یک زمان ممتد از لحظه روشن شدن دوربین تا متوقف شدن آن گرفته میشود. توقفی که میتواند در تدوین یا عوض کردن زاویه یا عوامل مختلف ریشه داشته باشد. در ادامه به توضیح مختصر نماهای مختلف میپردازیم.
بسیار دور
(Extreme Long Shot)
نمایی است بسیار دور از انسان و محیط، اعم از شهری و طبیعی که جنبه معرفی دارد. در این نما فرد و جزئیات تأثیری ندارند و هدف نشان دادن محیط و عوامل مانند جغرافیا، وضعیت آبوهوا و زمان، جمعیت انبوه یا تنهایی یک فرد به مخاطب است.
دور
(long Shot)
در این نما قسمتهای زیادی از صحنه دیده میشود؛ مانند راه رفتن افراد در محیط یا مثلا پیکر فرد بهطور کامل در دل محیط پیرامون. از این نوع نما معمولا در سکانس آغازین یا بهعنوان آخرین نما استفاده میکنند.
متوسط
(Medium Shot)
بهطور کلی در این نما شخصیت از کمر یا زانو به بالاست و رابطه او را با محیط نشان میدهد. معمولا از این نما در فضاهای داخلی استفاده میشود. در این نما میتوان حرکات جزئی و حرکات دست و تأثیر فرد نسبت به محیط را مشاهده کرد.
دور متوسط
(Medium Long Shot)
حدفاصل بین نمای دور و متوسط و رایجترین نمای سینماست. در این نما شخصیت و ارتباط او با صحنه و اشیای آن نشان داده می شود. هرچند گستردگی نمای دور را ندارد اما موضوع را کامل نشان میدهد.
نزدیک متوسط
(Medium Close-up)
نمایی است نزدیک که معمولا شانهها یا سینه و سر در قاب دوربین است. زمانی از اینگونه نما استفاده میشود که توجه به فرد صحبتکننده یا فرد مقابل او و عکسالعملهای هر دو شخص یا یکی از آنها مهم باشد. این نما برای توجه دادن مخاطبان به صحبتهای شخص بسیار مهم و کادر مناسبی برای مصاحبههای تلویزیونی است.
نزدیک
(Close-up)
نمای نزدیک از زیر چانه تا بالای سر را کلوزآپ میگویند که گویای حالات خاص فرد در موقعیتهای متفاوت است و برای تأثیرگذاری بیشتر بر بیننده استفاده
می شود. درخصوص مناظر، کلوزآپ میتواند قسمتی از منظره باشد؛ مثلا در یا پنجره. نمای کلوزآپ برای رساندن احساسات، واکنشها و حالات روحی شخصیت به تماشاگر و تمرکز مخاطب بسیار موثر است. نماهای نزدیک از اشیا یا بخشهایی از اشیا برای جلب توجه تماشاگر به اطلاعات و جزئیات مهم، خلق هیجان در اثر کاربرد آن شیء خاص و ارائه ارزش نمادین به آن انجام میشود.
بسیار نزدیک
(Eextreme Close-up)
یا اینسرت (INSERT)
درشتترین نما در سینماست که بیشتر درباره انسان کاربرد دارد و شامل نمایی از چشمها، لبها و دست شامل لرزش دستها یا تبسم است. کوچکترین حرکت در این نما کاملا مشخص میشود و از لحاظ حسی بیشترین تأثیر را در مخاطب دارد. در کاربرد این نما درباره اشیا بیشتر از اصطلاح «اینسرت» استفاده میشود مانند کلید، اسلحه و... .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نویسنده: جنیفر ای.نیلسن
مترجم: فرزانه مختاری
نشر: پرتقال
قیمت: 59هزار تومان
ماجرای کتاب «قرنطینه»، داستان شجاعت دختری است که برای زندگیاش میجنگد، تحت هیچ شرایطی تسلیم نمیشود و از هیچ چیز نمیترسد؛ البته همراهی یک رفیق واقعی دلیل دیگری است که به قهرمان قصه ما انگیزه جنگیدن میدهد. قضیه از این قرار است که در شهر پخش شده یک بیماری مرگبار با نام «اسکورج» در حال شیوع است. این بیماری درمانی ندارد و آخرش مرگ است. تصمیم بر آن شدهاست که مبتلایان را به جزیرهای دوردست بفرستند تا در قرنطینه بمانند و بهراحتی بمیرند اما این همه ماجرا نیست؛ «آنی» و «ویویل»، شخصیتهای اصلی قصه به حقیقتی پی میبرند. این حقیقت چیست؟ برای فهمیدنش باید بروید سراغ کتاب. من که از خواندنش لذت بردم؛ داستان جذابی بود و فضاسازی جالبی داشت. کلکل کردن کاراکترها و تعریف صدای وحشتناک «آنی» حین خواندن آواز از قسمتهای باحال کتاب بود که حدس میزنم شما هم دوستش داشته باشید.
کتابقاچ: «ترسمزیاد شد. آنها واقعا داشتند من را میبردند؛ بدون دلیل، بدون توضیح، بدون اینکه حتی به پدر و مادرم بگویند. چیزیکه پدر و مادرم میفهمیدند این بود که دخترشان یکدفعه ناپدید شد».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام جوانه، میگم یهوقت زشت نباشه من بلاگر و اینفلوئنسر نشدم.
بد که هست. من درک نمیکنم، شما نوجوان این مملکت هستی یا نه؟ وقتی همه عالم و آدم بلاگر شدن، مدل و عکاس شدن شما چرا نشدی؟ میخوای بگی متفاوتی؟ باکلاسی؟ خونت از بقیه رنگیتره؟ ها؟
این زمستون وحشی که میگفتن اگه بیاد همهجا یخ میزنه، چی شد؟ چرا اینقدر هوا بهاری شده؟
مگه من گفتم زمستون وحشی میشه که از من میپرسی چرا نشد؟ بعدش هم زمستونی که توش هوا به 18درجه بالای صفر برسه اگه وحشی نیست، پس چیست؟
چرا این متأهلها به محض اینکه ازدواج میکنن، اینقدر عکس با هم میذارن؟ بابا ازدواج کردن، آدمفضایی که شکار نکردن. با 10 تا عکس اول هم فهمیدیم دیگه.
دوست عزیز و نوجوان من، قشنگ معلومه شما نوجوانی و دستت توی خرج و مخارج نیست. الان احتمال اینکه با این خرج و مخارج ازدواج، آدمفضایی شکار کنی از اینکه ازدواج کنی بیشتره. برای همین اینقدر عکس میذارن.
این قابلیت جدید آپدیت تلگرام که میتونی بهش زمان بدی چه وقتی پیامت رو ارسال کنه، به چه دردی میخوره خب؟
به درد این میخوره که ساعت 12 شب پیام بنویسی: «ما را همه شب نمیبرد خواب» و بعد میزون کنی ساعت 3 که خوابیدی بفرسته تو گروه.
چرا هیچوقت به نازی عکسهای بچگیمون نیستیم آخه؟
عیب نداره، عوضش 10سال دیگه هم به با نمکی عکس های دوران نوجوانیت نیستی.
جوانه، باورت می شه فامیل داریم بعد از هر مهمونی اندازه جنگجهانی دوم حاشیه درست میکنه برای همه. بعد تو بیوش زده: «هشدار که آرامش ما را نخراشی».
خب خراشیدی که ناچار شده حاشیه درست کنه. نخراش جونم.
آقا چند شب قبل دیدم 11هزار و 200 تا پیام تو گروه فامیلی اومده. فکر کردم دعوا شده، رفتم تو گروه دیدم داییم رمان «کلیدر» رو گذاشته تو گروه.
خب بهما چه؟ چرا هر اتفاقی تو فامیل میافته به ما میگی؟ اینجا باید سوال کنی.
جوانه بهنظرت چرا دوست داریم لیوان و ظرف خالی رو پایین تختمون بذاریم؟
سوال از من نکن. اگه اتفاق جالبی تو خانوادهتون افتاده به من بگین.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«دختری 17سالهام . تا 12سالگی مثل بقیه دوستانم لاغر بودم، بعد از بلوغ بدنم شروع کرد به بزرگ و بزرگتر شدن. پزشکم میگوید وزنم با قدم تناسب دارد اما وقتی همه دوستانم و حتی مادرم از من لاغرتر هستند، چطور میتوانم احساس خوبی نسبت به بدنم داشته باشم؟ خیلیوقتها با دوستانم بیرون نمیروم چون نمیدانم درباره من چه احساسی دارند». پاراگرافی که خواندید، شکایت یک دختر نوجوان است که در وبسایت psychologytoday.com ثبت شده و یک متخصص مسائل نوجوانان به آن پاسخ داده است. اگر شما هم چنین دغدغهای دارید، آنچه در ادامه میآید، ممکن است برایتان مفید باشد.
طرز فکر ما بر احساساتمان تأثیر میگذارد. بنابراین اگر احساس خوبی نسبت به بدنمان نداریم، شاید لازم باشد که تفکر لاغر بودن مساوی خوب بودن است و برعکس را به چالش بکشیم. همه بدنها با هر فرم و اندازهای منحصربهفرد هستند. بهجای آنکه روی قسمتهای مختلف بدنتان تمرکز کنید، به این فکر کنید که چه تواناییهای بدنی دارید و چه کارهایی از اندامهایتان برمیآید. این تغییر طرز فکر، کار سادهای نیست و به تمرین نیاز دارد.
اگر نسبت به بدنتان احساس خوبی ندارید، سعی کنید بفهمید از چه چیزهای دیگری در زندگی ناراحت هستید. ما گاهی ناراحتیهایی داریم که ممکن است به آنها آگاه نباشیم و بدنمان را قربانی کنیم. یعنی احساسات آزار دهندهای داریم که آنها را شناسایی و حل نکردهایم و تصور میکنیم عامل ناراحتی، بدنمان است. گاهی وقتی مضطرب میشویم، بدن خود را مقصر میدانیم در حالیکه باید جای دیگری دنبال مشکل باشیم.
اگر نسبت به بدنتان احساس خوبی ندارید، ممکن است قضاوت دیگران را درباره بدنتان درنظر داشته باشید؛ یعنی به خودتان از چشم دوستان و آشنایان نگاه کنید و بدنتان را دوست نداشته باشید. نکته مهم این است که نوجوانان نسبت به بدن خودشان آگاهی و حساسیت بالایی دارند ولی دیگران لزوما روی بدن آنها تمرکز ندارند. درواقع باید بهیاد داشته باشیم که دیگران مسائل و دغدغه های مهمتری از قضاوت کردن بدن ما دارند.
اغلب دختران نوجوانی که بدنشان را دوست ندارند، از مادرانشان تأثیر گرفتهاند. زنانی که بدن خود را بیارزش میدانند، ناخواسته به فرزندان دخترشان یاد میدهند که از بدن در حال رشد و بلوغ خود متنفر باشند. اگر احساس بد شما نسبت به بدنتان چنین زمینهای دارد، بهتر است دربارهاش فکر کنید. دلیلی ندارد که مسئله مادرتان به مشکل شما تبدیل شود.
اگر بدن در حال رشدتان را دوست ندارید، سعی کنید به ترسهایتان فکر کنید. آیا از بزرگ شدن میترسید؟ آیا مستقل شدن شما را نگران میکند؟ آیا دوست ندارید شبیه بزرگ سالان پیرامونتان شوید؟ همه ما در دوران نوجوانی، ترسهایی داریم که روی تصور ما از خودمان تأثیر میگذارد. اگر بتوانید این ترسها را شناسایی کنید، قدم مهمی در رفاقت با بدنتان برداشتهاید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.