امروز یک خیر و نیکی به جهان بیفزاییم و باور داشته باشیم این کار نیک خواهد ماند و اثر آن به خودمان نیز باز خواهد گشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برخی افراد (زن یا مرد) ویژگی هایی دارند که به عنوان یک همسر، طرف مقابل را آزار می دهند. روانشناسان به این دسته از افراد همسران سمی می گویند. زن و شوهر سمی در عین داشتن علاقه، به دلیل ویژگی های اخلاقی نامناسب خود را به یک همسر بد و غیرقابل تحمل تبدیل می سازند. سایت «خانه بخت» می نویسد اگر شما هم رفتارهایی را که در ادامه مطرح می شود، دارید، سعی کنید به زودی از طریق مشاوره و تمرین، از این رفتارها دوری کنید.
چرا همسرتان شیفته شما نمی شود؟
شما دوست دارید با همسرتان طوری رفتار کنید که زندگی آرام و پرمحبتی داشته باشید یا تمام تلاشتان را می کنید تا همسرتان شیفته شما شود، اما نمی دانید چرا همه چیز برعکس می شود به حدی که همسرتان شما را فردی به اصطلاح سمی می خواند و از زندگی کردن با شما رضایت ندارد. فکر می کنید چرا این اتفاق می افتد و آخر کار به اینجا ختم می شود؟ پاسخ آن یک جمله است «همه چیز ریشه در رفتار شما دارد». به نظر پیچیده می رسد اما دقیق تر که بشویم جزئیات اشتباهات رفتاری را خواهید شناخت که شما را ناخواسته به یک همسر بد و غیرقابل تحمل تبدیل می سازد.
نشانه های همسر بد بودن
شما همسر خوبی نیستید اگر ...
1-هرگز اشتباه خود را نمی پذیرید
اگر متوجه این شده اید که مدام در حال آوردن دلیل و توجیه برای کارهایتان هستید پس بدانید رفتار شما ایراد دارد. واقع بین باشید و در تنهایی خود به رفتار یا اشتباهی که انجام داده اید بیشتر فکر کنید مسلما به نقطه ضعف هایی پی خواهید برد یا بهتر بگوییم شجاعت پذیرفتن اشتباهاتتان را خواهید یافت.
2-مدام تکرار می کنید «منظورم این نبود»
اگر در میان مکالمه های خود با همسرتان حرف هایی می زنید و بعد از مدت کوتاهی، ادعا می کنید که منظور شما آنچه که همسرتان برداشت کرده است نبوده، پس در اینجا دو مورد از اشتباهات رفتاری شما پدیدار می شود. اول این که هنگام بحث یا صحبت حریم همسرتان را رعایت نکرده اید و احیانا توهینی رخ داده است که این به هیچ وجه پذیرفتنی و مورد قبول نیست و دوم این که شخصی هستید که بدون فکر سخن می گویید. توجه داشته باشید چنین افرادی احساس آرامش را از همسرشان می گیرند و نبود آن ها شرایط روحی بهتری برای شریک زندگی شان فراهم خواهد کرد! بهتر است برای تجربه یک مکالمه سالم، خط قرمزهایی را در ذهن خود تعیین کنید تا با گذر از آن ها به یک فرد آزاردهنده تبدیل نشوید.
3-حق همسرتان را نادیده می گیرید
رفتار رایج دیگری که اصولا این دسته از افراد در زندگی مشترک به واسطه آن، موجب اختلاف و نارضایتی می شوند، نادیده گرفتن حق همسرشان است. این رفتار بیشتر از آنچه که تصور کنید، مخرب است و در ذهن همسرتان شما را به شکل ناباورانه ای غیرقابل تحمل خواهد ساخت؛ زیرا در این شرایط همسر شما به این باور می رسد که نظر، ایده و حتی وجود او، هیچ اهمیتی برای شما ندارد. بهترین روش برای جلوگیری از این اختلاف و ناراحتی، اهمیت دادن به حق همسرتان در تمام جوانب زندگی است؛ برای مثال درباره بعضی تصمیمات تان از او نظر بخواهید و بعد از مشورت، به نظرش احترام بگذارید.
4-بیش از حد به همسرتان وابسته هستید
بله، درست متوجه شدید! منظور از این وابستگی همان است که یک طرف در زندگی مشترک می گوید که اگر روزی همسرش او را ترک کند نابود می شود. این جمله اصلا منطقی نیست و این شدت وابستگی به طرف مقابل او را دچار احساس محدودیت می سازد. همسران این دسته از افراد نمی توانند آزادی فکری را تجربه کنند؛ زیرا وابستگی بیش از حد نگرانی و حساسیت هایی را برایشان ایجاد خواهدکرد. سعی کنید خودتان را در زندگی به عنوان یک فرد مستقل به همسرتان ثابت کنید تا بتواند به شما به عنوان یک فرد قابل اعتماد تکیه کند.
5- عمدا شریک زندگی تان را آزار می دهید
متاسفانه برخی افراد، بی دلیل یا با کوچک ترین بهانه طرف مقابل در زندگی مشترک شان را از لحاظ جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار می دهند. دلایل مختلفی پشت این ماجرای تلخ نهفته است که در همه حال ترک این عادت غلط بهترین روش برای حفظ رابطه و آرامش در زندگی است. با خود تمرین کنید در مواقع حساس با یک جمله یا رفتاری همراه با سکوت اعتراضتان را به همسرتان نشان دهید به جای آن که اینقدر تنش ایجاد کنید و مطمئن باشید که این روش صد در صد موثر خواهد بود در حالی که جنگ و جدال هیچ تاثیر مثبتی نخواهد داشت. با این رفتارها چه کنیم یا بهتر بگوییم، چه کنیم همسرمان از زندگی در کنار ما لذت ببرد؟ پاسخ بسیار ساده است و آن هم ترک این عادات نادرست و ناپسند در زندگی مشترک و حتی زندگی اجتماعی شماست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درج مطالب کانال های تلگرام در این ستون، به معنای تأیید تمامی محتوای آن نیست و تنها مطالب مندرج در این ستون تایید می شود. کانال تلگرامی «آتیه کلینیک» مطلب زیر را برای اعضای خود منتشر کرده است.
کودکانی که به احساساتشان احترام گذاشته نشود برای احساسات دیگران ارزشی قائل نخواهند بود؛ بنابراین به توصیه های زیر عمل کنید:
1- با دقت به حرف های کودک گوش دهید.
2- احساسش را با کلمه «اهوم» یا «خب» تصدیق کنید.
3- روی احساسش اسمی بگذارید تا احساسات خود را کشف کند: « خیلی نا امیدکننده است» یا «چقدر این موضوع غمناکه» یا «پس تو حسابی دردت اومده» یا « تو حسابی عصبانی هستی» یا «این مسئله برات ناراحت کننده است» یا «به نظر میاد حسابی اذیت شدی»
4- از او بخواهید عمق یا وزن احساسش را بیان کند: «به نظر میاد الان اندازه یک هندونه بزرگ خشمگین هستی» یا «این خیلی می تونه وحشتناک باشه»
5- احساساتش را تفکیک کنید: «به نظرم تو درباره برادرت دو تا احساس متفاوت داری، بعضی وقت ها دوست داری باهاش بازی کنی، بعضی وقت ها دلت می خواد ازت دور باشه»
6- همدردی کنید: «می دونم چقدر دلت می خواست با بابات بری بیرون» یا «الان خیلی دوست داشتی اون اسباب بازیت نشکسته بود»
7- از تکنیک انعکاس استفاده کنید: وقتی میگوید:«من امروز صد آفرین گرفتم» با همان شوق و شور بگویید «صد آفرین ،پس حسابی خوشحالی»
8- به طور خیالی آرزو هایش را برآورده کنید:
«کاش می تونستیم مثل جادوگرا الان یک آب نبات خلق کنیم» یا «کاش یه سوپر مارکت تو خونه داشتیم ، اونوقت ....» یا «تصور کن می تونستیم یه ماشین کنترلی بسازیم» یا «بیا یه فهرست آرزوها درست کنیم و آرزوهامونو توش بنویسیم».
9- نقش یک موجود خیالی را بازی کنید: «من به عنوان یه آدم آهنی ازت می خوام اتاقتو مرتب کنی ها ها ها....» یا ادای یک شخصیت کارتونی را در بیاورید.
10- توصیف کنید: اگر اشتباهی از کودک سر زده به جای تحقیر، توهین و سرزنش، مسئله و آنچه را که می بینید توصیف کنید به جای «بازم که یادت رفت شیر آب رو ببندی» بگویید «می بینم شیر آب رو نبستی» یا به جای «تو همیشه یادت می ره چراغو خاموش کنی» بگویید «چراغ دستشویی روشن مونده»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برای آن که مشاوران و روانشناسان بتوانند پاسخهای مؤثرتری به سوالات و پیامکهای شما بدهند، نیاز به اطلاعات بیشتری داریم؛ بنابراین همراه با درج سوالات خود « سن، میزان تحصیلات، شغل، سطح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود و خانواده» (همین اطلاعات را درباره فرد مقابل خود) بنویسید.لطفا ابتدای پیامک خود کلمه «مشاوره» را بنویسید.
* پدرم خسیس است و اهل رفت و آمد نیست. خواهر و برادرم که متاهلند هم بی احساس و پرخاشگرند و خیلی دلم را می شکنند. خیلی عاطفی هستم با همسر، مادر و فرزندانم رابطه خوبی دارم ولی احساس تنهایی می کنم.
* 28 سال دارم دارای یک فرزند هستم. از همسرم و زندگی ام راضی هستم ولی وضعیت مالی ام خیلی خراب است. پدرم وضع مالی خوبی دارد، ولی کمک نمی کند. لطفا راهنمایی ام کنید.
شرایطتان را می فهمیم و البته از این که از همسر و زندگی تان راضی هستید، خوشحالیم و متأسفیم که وضعیت مالی شرایطتان را سخت کرده است. متأسفانه شرایط اقتصادی برای بسیاری از جوانان مناسب نیست و این امر نباید شما را ناامید بکند، با امید به خداوند بدانید هیچ گاه شرایط بد همیشگی نیست همان طور که هیچ گاه شرایط شادی و خوشایند دائمی و پایدار نیست. پیامک شما بسیار کلی است؛ تنها درباره نکته ای که درباره پدرتان نوشته اید باید بگوییم اگرچه می تواند برای شما بسیار خوشایند باشد که در این شرایط سخت، پدرتان کمک مالی بکند ولی به دو نکته توجه کنید: نخست این که شاید ایشان دلایلی دارند که از آن بی خبرید و احتمالاتی نیز وجود دارد؛ مثلا ممکن است در گذشته به شما کمک کرده و نتیجه مناسبی دریافت نکرده باشند یا دلایل دیگری دارند. دوم این که هیچ گاه کسی حتی پدر، مادر و نزدیکان ما در قبال این گونه مسائل وظیفه ندارند که کمک بکنند، اگر این کار را بکنند نسبت به ما لطف می کنند ولی نباید توقع داشت وکمک آن ها را به عنوان وظیفه شان قلمداد کرد. اصولا توقع داشتن از دیگران تفکری غیرمنطقی است در قبال زندگی و مشکلات مان تنها خودمان موظف و مسئول هستیم و باید برای رفع آن ها تدبیر کنیم و انتظار کمک از دیگران را به کمترین حد برسانیم، این گونه قوی تر می شویم و توانایی های لازم برای تدبیر شرایط مشابه زندگی را می یابیم و زیر بار منت و دین کسی هم نمی رویم. اگر نیاز دارید از پدرتان کمک بگیرید، بهتر است محترمانه با ایشان صحبت کنید تا دلایل و دیدگاه هایشان را بشنوید ممکن است برای کمک کردن منتظر گفت و گوی مستقیم خودتان باشند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من 9 سال است ازدواج کرده ام. هر هفته که می رویم خانه مادر من، در برگشت یا دعوا داریم یا خانمم گیر می دهد که کی چه کار کرد و کی چی گفت. همه راه ها را امتحان کردم؛ حتی این مشکل را نزد پدر و مادر خانمم با تهدید به طلاق و جدایی مطرح کردم البته آن ها از قبل هم، از این موضوع خبر داشتند ولی فایده ای نداشت.
زوجین باید توانایی حل و فصل مشکلات شان را داشته باشند نه آن که برای کوچک ترین مسئله شکایت به والدین خود و از آن بدتر والدین همسر خود ببرند آن هم با چاشنی تهدید به طلاق و ازدواج مجدد یا اجرا گذاشتن مهریه یا گرفتن حضانت فرزند و از این قبیل. در واقع با این کار هم به اقتدار خود صدمه زده اید و هم رویکرد ارعاب و تهدید را به طرف مقابل و از جمله فرزندان خود یاد می دهید.
بهترین جمله ای که خانم ها دوست دارند بشنوند
خانم ها فطرتا حمایت طلب و دوستدار درک شدن و مورد اهمیت قرار گرفتن ( بیشتر به صورت کلامی) از طرف همسرشان هستند که نشان دهنده عاطفی تر بودن آن ها نسبت به مردان است و از سوی دیگر، آقایان فطرتا دفاعگر منطقی و دوستدار تایید جویی از سوی همسر خود هستند البته بیشتر از جنبه عملی و سخت افزاری. بهترین جمله ای که یک مرد انتظار شنیدن آن را از همسرش دارد: «من به تو افتخار می کنم» است و متقابلا خانم ها نیز دوست دارند «دوست داشته شدن» را بشنوند. با این توضیح، حالا بیشتر می دانید و بهتر می توانید مسئله را مدیریت کنید. بخشی از رفتار همسر شما کاملا طبیعی و برگرفته از طبیعت زنانه اوست و از سویی دفاع و جدل شما نیز برگرفته از مغز مردانه تان است؛ بنابراین از برچسب زدن بیجا به یکدیگر و تشدید جدل و دفاع متقابل پرهیز کنید چراکه هر کدامتان در واقع خود زنانه و مردانه تان را ابراز می کنید. از این پس باید چند اصلی را که در ادامه مطرح می شود، رعایت کنید تا از جر و بحث های بیهوده و کدورت آمیز کاسته شود و به حداقل برسد.
خانواده تان را از اشتباه مبرا ندانید
هرگز خود و والدین و برادر و خواهرتان را از هر خطا و اشتباهی مبرا ندانید، در مقابل گفته های نه چندان به جای همسرتان، طوری رفتار کنید که وی را به اینجا و اکنون سوق دهید، چطور؟ به طور مثال بگویید همه مادر و پدرها خیر فرزندانشان را می خواهند، اما به سبک و روش خودشان که بی تردید جاهایی با سلیقه ما متفاوت است و حتی به کام ما تلخ نیز می آید؛ بنابراین اگر خطایی سر زده، من از طرف آن ها عذر می خواهم و تاکید می کنم که از این پس درباره خودمان و اکنون و اینجا گپ بزنیم و نه موضوعاتی که نه من و نه تو روی آن هیچ کنترلی نداریم. البته گفت و گوی مذکور وقتی اثرگذار است که زوج از میزان قابل قبول هوش ازدواج بهره مند باشند و به عبارتی درک کنند که همسرشان کاملا بی طرفانه قصد عبور از مسئله و همراه شدن و پیوستن به یکدیگر را دارد ولی متاسفانه اگر زوج یا زوجه این گونه فکر کند که همسرش مغرضانه می خواهد از والدین متهمش دفاع کند، بی شک مجادله ادامه خواهد داشت و متاسفانه روز به روز بر کیفیت و کمیت همراهی زوج تاثیر مخرب خواهد گذاشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خانمی 39 ساله هستم و دختری دارم که بدون دلیل دروغ می گوید باید با او چه کنم؟
همه بچه ها در سنین مختلف دروغ می گویند و البته تعبیر و چرایی دروغ در هر کودکی متفاوت است. اولین موضوعی که در رابطه با کودکان باید مدنظر قرار دهید این است که برچسب یک کودک دروغگو به فرزند خود نزنید در مرحله دوم علت رفتارش را در برخوردتان جست و جو کنید یعنی ممکن است کودک شما در موقعیت هایی قرار گرفته باشد که اگر دروغ می گفته توجه بیشتری دریافت می کرده و یا بالعکس اگر واقعیتی را عنوان می کرده تنبیه می شده. این کودکان به مرور برای دریافت توجه مثبت و با اجتناب از تنبیه یاد می گیرند برای محافظت از خود دروغ بگویند. در مرحله بعد سعی کنید نقش یک الگوی راستگو را برای کودکتان ایفا کنید، خیلی از والدین هنگام معاشرت با خودشان یا دیگران با گفتن دروغ های به ظاهر مصلحتی دروغ گفتن را به کودکانشان آموزش می دهند. نکته دیگر در کودکان این است که گاهی والدین دچار این خطا می شوند که رویاپردازی های کودک یا همان لاف زدن ها را دروغگویی حساب می کنند فقط کافی است تفاوت واقعیت و رویا را به کودکتان آموزش دهید. در آخر شما باید رفتارهای مثبت کودک را تقویت کنید؛ مثلا وقتی ماجرایی را که حتی گفتنش به ضررش تمام می شود، صادقانه برایتان تعریف می کند، به او توجه مثبت نشان دهید و تشویقش کنید که مثلا آفرین که شهامت گفتنش را داشتی و ممنون که واقعیت را گفتی و من خوشحالم که دختری مثل تو دارم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه ما حق داریم که احساسات مان را بیان کنیم ولی داد و فریاد نه تنها از میزان خشم نمی کاهد، بلکه خشم اطرافیان را نیز برمی انگیزد. به گزارش «ایسنا»، یک روان شناس در این باره می گوید: «این که فردی به حرف دل ما گوش دهد نیازی است که قابل چشم پوشی نیست ولی اگر یاد بگیریم که نیازهای درونی خود را با داد و فریاد ابراز کنیم، شانس مان را برای حل مسائل از دست می دهیم. در واقع خشم احساسی است که درست به اندازه ترس، عشق، شوق و اندوه می تواند ویرانگر باشد و باید به درستی بیان شود». افسانه اولدوزی ادامه داد: «با یادگیری چگونگی کنترل خشم به مرور زمان، نه تنها از دید اطرافیان فردی خوش قلب و دوست داشتنی به نظر می رسیم، بلکه به دیگران هم می آموزیم که در مواقع خشم و عصبانیت چگونه برخورد کنند؛ به عبارتی رفتار ما می تواند الگویی برای اطرافیان به ویژه نزدیکان مان باشد و با زبان بی زبانی به آن ها تفهیم کنیم که هیچ گاه حق ندارند به خاطر احساس خشم سر ما فریاد بزنند.» وی تصریح کرد: «برای کنترل خشم می توانیم به آخرین فردی که از دستش عصبانی شده ایم فکر کنیم و چند لحظه با خود بیندیشیم که چه چیزی ما را تا این حد رنجانده است. در این صورت می توانیم خود را جای او بگذاریم و همه مسائلی را که باعث آغاز دعوا شد بررسی کنیم. با ادامه این روند می توانیم خود را در آن موقعیت تصور و همه جوانب را منصفانه قضاوت کنیم.» وی با تاکید بر این که پیاده روی و فعالیت بدنی مستمر، از بهترین روش های کنترل خشم به شمار می رود، افزود: «هر خلق و خوی منفی و ناپسندی می تواند با تمرین و ممارست جایگزین خلقیات پسندیده شود. این در حالی است که خشم، نوعی هیجان روحی است و بزرگ ترین مانع در راه تحقق موفقیت های شخصی و شغلی به شمار می رود. به همین دلیل، شاید هنگام اوج خشم یکی از بهترین اقدامات این است که نفس عمیق بکشیم و با خود بیندیشیم که «آن چه رخ داده چندان هم عمیق نیست». استراحت های چند دقیقه ای در طول ساعاتی از روز که استرس زا بوده و فشار کاری زیاد است نیز تاثیر شگرفی در کاهش میزان انرژی های منفی و متعاقب آن خشم دارد. از این رو، بهتر است گاهی حتی برای چند ثانیه چشمان مان را ببندیم، نفس عمیق بکشیم و با تمرکز روی دم و بازدم از میزان عصبانیت خود بکاهیم؛ در واقع هرچه احساسات ناخوشایند کمتر تلنبار شود، به همان میزان احتمال بروز خشم نیز کاهش می یابد.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.