پزشکیان: هیچ منطقی وجود ندارد که بنزین را با دلار آزاد بخریم و با سوبسید به مردم بفروشیم

مردم: هیچ منطقی وجود ندارد که خودروی داغون داخلی با مصرف بالا را چند برابر قیمت جهانی بخریم!

 

دستگیری موبایل‌قاپ، معروف به آرسن لوپن پایتخت

همدست دزد: هی بهت گفتم کلاه و ماسکت رو  عوض کن، گوش ندادی! خوب شد حالا؟

 

وزیر آموزش و پرورش: ۸۰ هزار معلم جدید از مهر امسال به جمع معلمان اضافه خواهند شد

چند تا از معلمان جدید: اجازه بدین درس خودمون تموم بشه، چشم، بعدش در خدمتیم!

 

ابرار اقتصادی: ریال از افغانی هم عقب‌تر است

یک مسئول: به تومن حساب کنی، جلوتر می‌شیم. تازه 3 تا صفرش رو برداریم که دیگه غوغا می‌کنیم!

 

  یادش به‌خیر، دوران مدرسه و سر صف، پاهامون رو باز می‌کردیم تا برای رفیق صمیمی‌مون جا بگیریم. 

 

از وقتی یادم میاد هندزفریم حالش بد بوده و هی به خودش می‌پیچه. 

 

  هنوز هیچی طعم خوشمزه ساندویچ خوراک سه نون اغذیه کنار مدرسه رو برام نداره. 

 

یک کلیپ از یک بچه ژاپنی هم اگه به مامانم نشون بدم باز می گه این کیه؟ چه می دونم کیه، کلیپش بامزه است فقط.

 

خب نتایج آزمون ارشد هم به سلامتی اعلام شد. تو برخی رشته‌ها تعدادصندلی‌ها از تعداد داوطلبان هم بیشتر بوده و اون‌هایی که قبول شدن می‌تونن کیف‌شون رو بذارن روی صندلی بغلی و راحت لم بدن. خیلی‌ها هیچی قبول نشدن و اصلاً به‌روی خودشون نمیارن، برای همین عکس شیربلال روی آتیش استوری کردن که بگن ارشد اصلاً برامون مهم نبوده. خیلی‌ها رشته‌های معمولی قبول شدن و برای همین به خواهر و برادرشون گفتن خیلی نامحسوس استوری بذارن و بهشون تبریک بگن، بعد اینا استوری خواهرشون رو استوری می‌کنن تا هم به بقیه خبر داده باشن قبول شدن، هم مثلاً تظاهر کنن که براشون مهم نبوده که خودشون استوری کنن. اما یک سری‌ها هم هستن که رشته‌های خوب قبول شدن. اینا ماجراشون فرق داره چون خودشون استوری می‌ذارن اما می‌خوان تریپ تواضع بردارن؛ برای همین توی استوری اسکرین شات از سایت سازمان سنجش رو می‌ذارن و بعد کنارش می‌نویسن: «مامان بزرگ همیشه دوست داشت من ارشد قبول بشم، برای خودم خیلی مهم نبود، با این‌که اصلاً نخونده بودم اما رفتم تا آرزوی مامان‌بزرگ محقق بشه». حالا ممکنه این داستان رو به اشکال مختلف هم روایت کنن. اما حرف کلی‌شون اینه که دنبال قبول شدن نبودن و از این حرفا. یادش به‌خیر. آی‌فیلم یک سریال قدیمی می‌ذاشت که توش خاله یک پسره به خواهرش می‌گفت: «آبجی، واسه پسرت یک دختر تحصیل‌کرده پیدا کردم، سال دیگه دیپلم می‌گیره، تازه تابستون‌ها کلاس خیاطی هم میره».