مادر
چینِ ما را اتو کند مادر
پارگی را رفو کند مادر
پدرم جنگ با عمویم کرد
صلح با زن عمو کند مادر
درد را شربتی کند شیرین
ضعف را قوّتو کند مادر
تا که جنسی بگیرد ارزانتر
شهر را زیر و رو کند مادر
باغبانِ بدونِ باغ است او
شلغمت را هلو کند مادر
داد بابا همیشه ما را «لو»
راز ما را «مگو» کند مادر
محرمِ حرف هرکس است اما
با خودش گفت وگو کند مادر
امیرحسین خوش حال
مصرف شدن!
در بساط فرشبافان دار مصرف میشود
بین عشاقان فقط دیوار مصرف میشود
محض روشن ماندن فانوس غیبت دستکم
چندتایی آدم بیمار مصرف میشود
آنهمه الفاظ خوب و حرفهای دلنشین
از زبان تنها همین مقدار مصرف میشود!
ازدواج از رونق افتاده وَ پایین آمده
پس سریعا مبحث آمار مصرف میشود
آن جوانانی که بوی دود و قلیان میدهند
یحتمل در بینشان سیگار مصرف میشود
درس و دانشگاه هم کلا شبیه شوخی است
حیف، تنها جوهر خودکار مصرف میشود
آنکه پیوسته زبانش نیش دارد بیدلیل
در غذایش احتمالا مار مصرف میشود!
در رژیم دسته پُرچانهها هم، شک نکن
مطمئنا چند وعده سار مصرف میشود
بین مسئولان بهجای پاسخ و روشنگری
بیمحابا واژه انکار مصرف میشود
اکثرا وعده وعیدی که به مردم میدهند
در عمل وامانده، در گفتار مصرف میشود!
در میان عدهای صاحبنظر در رادیو
بحثهایی از سر اجبار مصرف میشود
جای این که راهکاری، ایدهای، چیزی دهند
حرفهای پوچ و پرتکرار مصرف میشود
چون که تیوی مانده بیبرنامه و بیبودجه
سالها مجموعه «مختار» مصرف میشود!
گاه باید زود کنداکتور شود پُر، لاجرم
هرچه مانده در ته انبار مصرف میشود!
یک نفر بنّاست، میسازد، یکی هم شاعرست
واژه پیشش مثل یک ابزار مصرف میشود
هم حقیقت باشد و هم محترم، هم بانمک
قافیه طبق همین معیار مصرف میشود!
الهه ایزدی