محوری
تعداد بازدید : 61
سندروم ایمپاستر و شکبهخود
بعد از ابتلا به این سندروم فرد همیشه مشکوک به این است که نکند دستاوردهایش فقط و فقط نتیجه شانس خوبش بوده و او هیچ توانایی ندارد
نویسنده : راضیه قلیزاده
اگر در زندگی مدام تصور میکنیم، موقعیتی که در آن قرار داریم برای مان زیادی است یا حس میکنیم، کار یا پروژهای که به ما پیشنهاد میشود، درحدِ ما نیست و با این تصور که حتما افراد دیگر آن را بهتر از ما انجام میدهند، آن را رد میکنیم؛ دچار سندروم ایمپاستر هستیم. سندروم ایمپاستر یا متقلب، اعتقاد راسخ فرد است به این باور که لیاقت موفقیتهایی را که به دست آورده است ،ندارد. حسی است که باعث میشود فرد فکر کند آنقدرها که بقیه میگویند با هوش، خلاق یا با استعداد نیست. در سندروم متقلب، فرد همیشه مشکوک به این است که نکند دستاوردهایش فقط و فقط نتیجه شانس خوبش بوده باشد یا این که صرفا در زمان مناسب در جای مناسب بوده باشد و سرانجام این سندروم باعث میشود ترسی در دل فرد رخنه کند از اینکه یک روز همه بفهمند که او هیچ توانایی ندارد. در ادامه با این سندروم و راههای غلبه بر آن آشنا خواهید شد.
علایم ابتلا به این سندروم
بهلحاظ روان شناسی مجموعهای از علایم جزو نشانههای ایمپاستر است که باید مورد توجه قرار گیرد. جالب است که افراد بهسختی میتوانند این سندروم را در خودشان تشخیص دهند. بیشتر مردم این را قبول میکنند که ممکن است در آدمهای دیگر چنین سندرومی مشاهده شود اما وقتی نوبت به خودشان میرسد، معتقدند که خیر، خودشان واقعا و حقیقتا متقلب اند و سندرومی در کار نیست! با وجود این، اگر هرکدام از نشانههایی را که در ادامه مطرح میشود در خودتان دیدهاید، بعید نیست که شما هم دچار این اختلال شده باشید: 1- مدام به تواناییهای خود شک میکنید و احساس بیکفایتی دارید. 2- افکاری مانند «من بیارزشم» یا «من لیاقت این را ندارم» در ذهن دارید. 3- نگرانید که نکند نتوانید در حد انتظار دیگران ظاهر شوید. 4- بر اشتباههای خود متمرکز هستید، نه موفقیتها. 5- فکر میکنید شغلتان آنقدر راحت است که هرکسی میتواند آن را انجام دهد. 6- فکر میکنید استعدادها و نقاط قوت شما پیش پا افتادهاند یا خاص نیستند. 7-باور دارید که اگر لازم باشد از نو شروع کنید؛ دیگر شانس، استعداد یا توانایی تکرار کردن موفقیت فعلیتان را نخواهید داشت.
ایمپاستر زنان را بیشتر نشانه میگیرد
حدود ۷۰ درصد انسانها نشانههایی از این سندروم را در زندگی خود تجربه میکنند. با وجود این، این سندروم در میان زنان شایعتر از مردان است. به این معنی که اگر موقعیتی به یک زن و یک مرد با تجربیات و تحصیلات مشابه پیشنهاد شود، زنان به احتمال بیشتری آن را رد میکنند چرا که فکر می کنند دیگران از آنها شایستگی بیشتری برای انجامآن دارند. این احساس تنها به موقعیتهای کاری ختم نمیشود؛ ممکن است شما در زندگی احساس کنید که همسرتان از شما سَرتَر است و ... .
در برابر این سندروم تسلیم نشوید
در برابر احساس مداوم این که، فلان موفقیت برای ما زیاد و از حد توانمان خارج است، کافی است فلج نشویم و بیحرکت نمانیم و در مسیر یادگیری عمیق، از خود حرکت نشان بدهیم. کافی است جهت نشانه گرفتن این سندروم را از شخصیت خود به سمت دانش و ایدههای خود تغییر دهیم تا به جای سیبل شدن خودباوریمان؛ دانش و ایدههای ما نشانه روند چرا که ما میتوانیم دانش و مهارت خود را افزایش دهیم ولی نمیتوانیم از خودمان جدا شویم.
4 توصیه برای غلبه بر سندروم متقلب
اغلب اوقات، سختترین قسمت کار همین است که آدم قبول کند به این سندروم دچار است. بعد از آن مالیدن پوزه این سندروم به خاک، راه و چاهی دارد:
هیجانات خود را بپذیرید
قدم اول این است که ببینید چه احساسی دارید و اصلا چرا. یک دفتر یادداشت بردارید و آن را همیشه با خود داشته باشید. هر وقت به تواناییهای خود شک کردید یا احساس بیکفایتی داشتید، این حسها را بنویسید و کنارش توضیح بدهید که چه چیزی باعث شده است این حس به شما دست بدهد. تا میتوانید هر موقعیت را دقیق و با جزئیات توصیف کنید. شاید حتی همان موقع که فکرتان را روی کاغذ میآورید، متوجه شوید که اصلا دلیلی برای اضطراب وجود ندارد. سپس با جملات مثبت و خوشبینانه به مقابله با افکار منفی بروید.
با دیگران حرف بزنید
برقراری ارتباط با دیگران را امتحان کنید، با افرادی که به آنها اعتماد دارید حرف بزنید. شاید شگفتزده شوید اگر ببینید چقدر از دوستان و همکارانتان احساس شما را خوب درک میکنند. به کسانی که در زندگیتان هستند گوش کنید و اجازه دهید مطمئنتان کنند که ترستان اساس منطقی ندارد.
نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید
اگر از ضعف و قوتهایتان خبر داشته باشید، اطمینان بیشتری به خود پیدا میکنید. سپس فکر کنید ببینید چه راههایی برای کم کردن نقاط ضعفتان وجود دارد. وقتی نقاط قوت و ضعف خود را درست بشناسید ، دیگر لازم نیست هر بار پروژه جدیدی شروع میشود یا مسئولیت جدیدی را بر عهده می گیرید ساعتها با خودتان فکر کنید و دلشوره به جانتان بیفتد که «اگر از دستم برنیاید، چه؟».
کمالگرایی را فراموش کنید
بله، باید بر کمال گرایی غلبه کنید! تعداد بسیاری از کسانی که با سندروم متقلب دست و پنجه نرم میکنند، افرادی کمالگرا هستند. اهدافی که این اشخاص برای خود تعیین میکنند، در حد نامعقولی بزرگ اند و زیادی سخت هستند. برای همین هم خیلی احتمال دارد که به هدف نرسند. بعد هم که شکست خوردند، از خودشان خجالت میکشند و دچار ناامیدی میشوند. اگر این قصه برای شما آشناست، بد نیست درباره اشتباهات رایج در هدف گذاری مطالعهای داشته باشید و یاد بگیرید که چطور میشود هدفی تعیین کرد که چالشبرانگیز و در عین حال دستیافتنی و واقعگرایانه باشد. به جای این که اشتباههای خود را مایه خجالت زدگی و آبروریزی بدانید، به آن ها به چشم تجربههایی بنگرید که به شما یاد میدهند چطور بار دیگر بهتر از این بار عمل کنید.