تعداد بازدید : 56
دنیا به روایت تصویر
رویترز| عبور قطار از کنار ساحل رودخانه و جنگل یخ زده، روسیه
گاردین| گاومیش رنگ شده در جشنواره بومی، ویتنام
ای پی اِی | لک لک های سفید در محاصره دسته سارها، انگلستان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 18
حدیث روز
حضرت علی(ع): هر که طبابت می کند باید از خدا بترسد و خیرخواه باشد و سعی خود را به کاربرد.
دعائم الاسلام
ذکر روزپنج شنبه
صد مرتبه «لا اله الا ا... الملک الحق المبین»
ذکر روزجمعه
صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 26
اهمیت دادن به اعداد
استاد فاطمی نیا می فرمایند:
وقتی در آیات و روایات عدد مطرح می شود، گاهی این عدد موضوعیت دارد و نفس عدد مقصود است و گاهی عدد موضوعیت ندارد و صرفا برای بیان کثرت استفاده می شود... اگر کسی از ما از دنیا رفت، این قدر ملزَم و مقید نباشیم که خرج های زائد کنیم و حتما مراسم هفتم و چهلم و... بگیریم و اگر هم کسی نتوانست شرکت کند، موجب کدورت شود! به صورت های دیگر هم می توانیم برای اموات خود کسب خیر کنیم.
پایگاه استاد فاطمی نیا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 13
ضرب المثل ملل
* مرد متملق یک دشمن مخفی است. مجارستانی
* سرم را بشکن ولی حقیقت را بگو. یونانی
* از آهسته رفتن مترس، از بی حرکتی بترس. چینی
* به جایی که کوزه خودت را گذاشته ای سنگ پرتاب مکن. آفریقایی
برگرفته از «رهنمون»
تالیف غلامحسین ذوالفقاری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 14
اعتماد به نفسی که نداریم
این همه بی اعتنایی آشکار ما، خویشتن داری و نیز ضعف ما، به گردن پدر و مادرمان است... آن ها بودند که فراموش کردند به ما اعتماد به نفس بدهند. فکر می کردند خود به خود می آید. ..اما اعتماد به نفس خود به خود پدیدار نشد و امروز اهمیت زیادی برای خود قائل نیستیم.
«گریز دلپذیر»
آنا گاوالدا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 25
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 13
رویای من
نویسنده : حامد کلانتر
آن قدر به تو مشغولم
آن قدر به تو فکر می کنم
و باز هم به تو فکر می کنم،
که شده ام مثل گرسنه ای که
کتاب را کباب می خواند...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده های مجهول
تعداد بازدید : 31
دریاچه مرموزی که کشتی و هواپیما می بلعد
پنج شنبه ها
نویسنده : فاطمه قاسمی |مترجم
در دریاچه «میشیگان» آمریکا مثلثی مانند مثلث اسرارآمیز برمودا وجود دارد که تاکنون هواپیماها و کشتی های متعددی را به کام خود کشیده و باعث رویدادهای عجیب و غیرمعمول برای ساکنان اطراف آن منطقه شده است. در تمامی این موارد هیچ گزارشی از بدی آب و هوا از طرف خلبان هواپیما یا کاپیتان کشتی گزارش نشده و فقط ناپدید شدن ناگهانی آن ها، این نقطه را به مکانی مرگ بار و رمزآلود تبدیل کرده است. عجیبتر اینکه تاکنون هیچ جسدی نیز در این منطقه پیدا نشده است! اولین بار در سال 1981 ناپدید شدن کشتی کوچکی به نام «توماس هیوم» به همراه هفت خدمه آن گزارش شد و هیچ ردی از آن پیدا نشد. اما عجیب ترین مورد این دریاچه داستان دیگری دارد. در فوریه سال 1978 پسری 19 ساله به نام «استیون کوباکی» برای اسکی به دریاچه یخ زده می رود اما تا آخر روز هیچ خبری از او نمی شود. پدر و مادر نگرانش از پلیس کمک می خواهند. گروه جست وجوی پلیس به همه آن اطراف سر می زند و جز چوب اسکی هیچ اثری از استیون پیدا نمی کند. با اصرار پدرش چند روز بعد دوباره گروهی به همان محل اعزام می شود و در کمال ناباوری این بار کوله پشتی او را درست در محل پیدا شدن چوب اسکی و جایی که قبلا پلیس به دقت آن جا را گشته بود، پیدا می کنند و از همه عجیب تر این که این بار حتی رد اسکی او را هم می یابند و وقتی آن را دنبال می کنند به لبه دریاچه میشیگان می رسند، آن هم دریاچه یخ زده و غیرقابل نفوذ. به نظر می رسید استیون دود شده و در هوا ناپدید شده است!
این جست و جو یک هفته طول می کشد اما تلاش ها برای پیدا کردن استیون بی نتیجه می ماند. تا این که در 5 می 1979 درست 15 ماه بعد در خانه خانواده «کوباکی» زده شد. پدر در را باز کرد و با صحنه باورنکردنی روبه رو شد. استیون لباس عجیبی با یک جلیقه خاص به تن داشت که لباس های خودش نبود. او خورجینی کوچک به همراه چند نقشه عجیب و ناخوانا در دست داشت. هرچه از او سوال شد که چه اتفاقی برایش افتاده است چیزی به یاد نیاورد و فقط ماجرای بیدار شدنش در جای غریبی را تکرار می کرد. پلیس او را در 40 مایلی خانه اش و 700 مایلی دریاچه میشیگان، در منطقه ای به نام «پیتسفیلد» و در شرایطی عجیب پیدا کرده و به خانه بازگردانده بود. رسانه ها بر سر گرفتن اطلاعات بیشتر درباره مدت غیبتش با هم رقابت می کردند اما متاسفانه او هیچ جوابی برای آن ها نداشت و تمایلی هم برای مصاحبه نشان نداد و تا این لحظه این راز همچنان سرپوشیده باقی مانده است. در سال 1983 او استاد زبان شناسی و دکتر روان شناسی بالینی شد و هنوز هم دلیل آن اتفاقات عجیب را اعلام نکرده است.
منبع: cool interesting stuff
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با خانمان
تعداد بازدید : 36
ناگهان عروسی
نویسنده : زهرا فرنیا | طنزپرداز
تا به حال عروسی رفتین؟ (نه پس فقط من رفتم!) من دیشب عروسی بودم و ببخشید که درباره هیچ چیزی جز عروسی نمیتونم بنویسم. چندتا نکته توی عروسی بود که نظرم رو جلب کرد.
یکی اینکه چرا عروسی رو باید دوماد بگیره؟ یعنی میخواد بگه خیلی خوشحاله که ازدواج کرده و حتی بهخاطرش عروسی هم میگیره؟ اگه عروسی نگیره یعنی چندان هم خوشحال نیست؟ اگه خوشحاله خب آفرین، چرا باید تا سه نسل اونورتر بفهمن خوشحاله بهجز من؟ یه جوری کارت پخش کرده بودن که میشد زحمت کارت دادن رو نکشن و روی کارت بنویسن صد پشت غریبه بهجز من!
حالا مهمونی گرفتین، همه فهمیدن خوشحالین، چرا باید براتون کادو بیارن؟ چرا برای خوشحالی خودتون بقیه رو ناراحت میکنین توی این وضع اقتصادی؟ راستی دقت کردین همیشه سر اینکه چه مبلغی برای عروسی بذارین، توی خونواده اتفاق نظر وجود نداره؟ اگه فامیل محبوب مادر باشه باید اون مبلغی رو که مادر میگه، بذارین. اگه عروسی فامیل پدر باشه، باز هم مبلغی رو که مادر میگه باید بذارین. اما کاش یه فرمولی براش وجود داشت. مثلا درصد نزدیکی ضربدر درصد علاقه ضربدر تورم تعیین شده امسال، منهای مبلغی که اونا برای عروسی بچههاتون نذاشتن.اصلا این هیچی، چرا خونواده عروس خلعتی میدن به خونواده داماد؟ عروس به خواهرها و برادرها و مادر دوماد باید یه کادویی مثل لباس یا پارچه بده. میخوام بدونم تئوری پشتش چیه؟ مثلا باج میدن که تو رو خدا با دختر ما مهربون باشین؟ یا مرسی که دختر ما رو گرفتین و خانوادهای را از نگرانی درآوردید؟
همه اینا رو همینطور که توی عروسی بودم، فهمیدم. عروسیای که دعوت نشده بودم. بله رفتم. روی این حساب که دعوت نکردنم غلط املایی و لپی باشه. آخه کی دخترخالهاش رو برای عروسی دعوت نمیکنه؟ و با ورود داماد به سالن فهمیدم چهجور آدمی دخترخالهاش رو برای عروسی دعوت نمیکنه. آدمی که رفته باشه با خواستگار سمج دخترخالهاش ازدواج کرده باشه. یعنی هر بیست باری که اومد خواستگاری من ادا بود؟ حالا درسته من ازش خوشم نمیاد ولی قرار نبود با دخترخالهام که تو یکی از خواستگاریهام اتفاقی خونهمون بوده ازدواج کنه! یعنی من نشد، بعدی؟ حالا چرا من رو با این سطح درک و شعور دعوت نکردن؟ واقعا فکر میکنن من به همچین چیزهای پیش پاافتادهای واکنش نشون میدم؟ (البته اگه پا گذاشتن روی دامن عروس و کله معلق زدنش واکنش حساب بشه)!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 35
تاپخند
کاش یه انگشت اضافه داشتم میگذاشتم شرکت صبحها یکی جام انگشت بزنه تا من بتونم یه ساعت بیشتر بخوابم!
گوسفندی که آرزوش بود صندلی جلوی وانت بشینه، حالا دیگه با هواپیما وارد کشور میشه!
یکی از مجریهای خانم تلویزیون عکسش رو با الناز شاکردوست گذاشته اینستاگرام و نوشته: «کیف میکنم خانم ها میدرخشن». انتظار داشته بازیگر نقش اول زن، مرد باشه یعنی؟!
اصلا کلوچه و سوهان رو واسه این درست میکنن که بره لای دندون!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 19
فتو شعر انتظار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 49
دوردنیا
فرش جادویی
اسپوتنیک- در کمتر از 24 ساعت از زمان انتشار ویدئویی که نشان می دهد پسر جوانی در شهر «نیژنی نووگورود» روسیه، با بستن فرش جادویی به یک خودرو می تواند در خیابان ها تردد کند، تقریبا 25 هزار کاربر از آن دیدن کردند. این ابتکار عمل وی با استقبال دیگر شهروندان رو به رو شده است. البته پس از انتشار این ویدئو، این جوان 24 ساله به جرم اخلال در قوانین راهنمایی و رانندگی به پرداخت هزار روبل توسط پلیس محکوم شد.
زندان پنج ستاره خانوادگی
بیزینس اینسایدر- زندان « آرانجوئز» در جنوب مادرید واقع در اسپانیا، یک زندان پنج ستاره است که در آن شرایطی فراهم شده است که زندانیان در کنار دیگر اعضای خانواده شان زندگی کنند. در این زندان مهدکودک و فضای سبز و محل بازی برای بچه ها هم وجود دارد. هدف این است که کودکان تا جایی که امکان دارد متوجه زندانی بودن پدر یا مادر خود نشوند و تا حدی سختی جدایی را برای این کودکان کمتر کند. کودکان فقط تا سه سالگی می توانند در آن زندگی کنند و بعد از آن به بستگان نزدیک یا مرکز خدمات اجتماعی تحویل داده می شوند و زندانی به سلول های معمولی بازگردانده می شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 5
مارپیچ(سختی 60 ٪)
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 10
ما و شما
* مطلب مجله های قدیمی جالب بود. ولی ای کاش به مجله های دیگه هم می پرداختین، مثل زن روز، اطلاعات هفتگی و... .
* خانم عاطفه زارعیان 27بهمن تولدت مبارک. برایت آرزوی خوشبختی می کنیم.
پدر و مادرت، برادرت امیرعلی و حسین همسرت
* آقکمال؛ باران آمد ولی آن مرد در باران نیامد، چرا؟!
آق کمال: بری که اسبش پنچل کرده لابد!
* خدا! به خاطر بارش برف سپاس گزارم .
* ۲۵بهمن تولدت رو تبریک می گم داداش گلم سید سجاد خدادادی. ان شاءا... موفق و سلامت باشی. خواهرت لیلی
* تنهایی من رو بزرگ کرده، اون قدر که تو زندگی کسی جا نمیشم.... مسعود مجنونپور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسابقه این کیه؟
تعداد بازدید : 32
مسابقه و برنده و... همه یک جا!
سلام. این هفته با یک چهره موسیقایی در خدمت تون هستیم که حتما تا حالا یکی از آثار ایشون رو شنیدین! بیشتر از این راهنمایی نمی کنیم، تشخیص بدین این کاریکاتور به هم ریخته کیه و اسمش رو با نام خودتون و کلمه «این کیه» تا شنبه شب برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. جواب رو هفته بعد همینجا خواهید دید و کاریکاتور برنده رو پنج شنبه هفته بعد چاپ میکنیم. کاریکاتور آقای مسعود فراستی، منتقد سینما رو که چهره مسابقه هفته پیش ما بودن هم امروز این جا می ذاریم.عکس و کاریکاتوری رو هم که میبینید آقای محمدحسین زارع، پسر برنده مسابقه پیش، آقای مجتبی زارع از درمیان خراسان جنوبی هستن که دوباره بهشون تبریک میگیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کله چغوکی
تعداد بازدید : 25
وقتی هوای آق کمال را دارند
نویسنده : آق کمال | همه کاره و هیچ کاره
خانه آقام بودم، پدر و مادر عیال هم بودن. خانم دکتر گفت: «کمالجان شما که تو روزنامه رفتوآمد داری، چه خبر از قیمت بنزین؟» گفتُم: «والا مو چیزی نشنیدُم، اونایی که به وزارت نفت و هیئت دولت و مجلس بروبیا درن باید بگن چی خبر!» آقام گفت: «ما که مِدنِم قراره گیرون و سهمیهبندی بشه، نِمدنُم چرا ایقد لفتش مِدن، قالشه بکنن بره!» آقای دکتر گفت: «ولی خوبیش اینه که به هر قیمتی زود عادت میکنیم. کی فکرش رو میکرد یه روز گوشت بشه کیلویی 100 تومن و خیار بشه 10 تومن؟» مادرُم گفت: «فدای سرتان، میوه بفرماین. حرفای خوب خوب بزنِم!» آمدُم بحث ره عوض کنُم و مثلا خیر سرُم شوخی کنُم که جو عوض بشه، گفتُم: «حالا مگه چی مِشه که گوشت و خیار و کاهو و برنج و رب و پنیر نخورِم؟ نون خالی مخورِم با سبوس، خیلی هم مقوی و مقبول!» نفهمیدُم چی شد که همه ساکت رفتن. تو یَگ جو سنگینی شام خوردم و پدر و مادر عیال رَم ورداشتِم رفتِم خانه.
فردا ظهرش رفتُم خانه، دیدُم یَگ بسته بزرگ پشت دره. عیال ره صدا زدُم که اینا چیه؟ اویَم نِمدنست. با احتیاط در کیسه ره وا کردُم دیدم یَگ کیسه برنج، دو تا مرغ، چند تا قوطی رب و پینیر، یَگ پلاستیک گوشت چرخکرده، چندتا خیار، گرجه و سیبزمینی، کاهو و موز و پرتقال، با یَگ پلاستیک خُردو کنار هم گذاشتن. کف کرده بودِم که اینا چیه. عیال رفت پایین از آقاش بپرسه. چند دقیقه بعد آمد بالا و حالش دگرگون بود. نگران شدُم، پرسیدُم چی کاره؟ بغض کرد و گفت: «دیشب که اون حرف رو زدی، بابات و بابام فکر کردن اوضاع مالیمون خیلی خرابه، صبح با هم رفتن برامون خرید کردن و گذاشتن پشت در.» اِنا حالا خوب رفت! یعنی مو فدای ای ننه باباها برُم که ایجور هوای بچههاشانه دِرن ای روزا. گفتُم: «دستشان درد نکنه... حالا ای پلاستیکه چیه؟» کاملیاخانم گفت: «اینم سبوسه، گفتی نون با سبوس دوست داری! امان از دست این شوخیهای خنکت که این جوری میشه!» بیا، آخرشم تقصیر ما رفت. ایَم از ای.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 5
تفأل
یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش
جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در
صدف سینه حافظ بود آرامگهش
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.