حضرت علی(ع): خداوند آفریده ای بهتر از محمد(ص) نیافریده است.
الکافی
ذکر روز پنج شنبه
صد مرتبه «لا اله الا ا... الملک الحق المبین»
ذکر روز جمعه
صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم علامه جعفری توصیفات بسیار عالی درباره پیامبر اکرم(ص) در کلام امیرالمؤمنین(ع) را این گونه بیان می کند:
وسیله انجام یافتن وعده خداوندی که عبارت است از ارسال پیامبران برای هدایت مردم. اتمام کننده نبوّت و ختم رسالت با آوردن دین جاودانی اسلام. خداوند میثاق بعثت او را بر همه عالمیان و آوردن دین جاوید، از همه پیامبران گرفته بود. علامات طبیعی و روحی او در کتابهای آسمانی و در معلومات اهل ذکر مشهور بوده است. میلاد او با کرامت بود، یعنی با نظر به سلسله پدران و مادران آن حضرت، هیچ فردی از چنان سلسله شریف با آن شرایط با عظمت به دنیا نیامده بود.
برگرفته از یادداشت ها
خبر آنلاین
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تا امروز هرگز نتوانستهام جواب این سوال مادرم را بدهم. او روزهای آخر عمرش از من پرسید: «اگر دیگر چیزی به یاد نیاورم، می توانم بگویم که در این دنیا حضور دارم؟» سوالش همیشه با من ماند... کاش امروز این جا بود و به او میگفتم: «مهم نیست تو چیزی به خاطر داشته باشی؛ اگر کسی، حتی یک نفر، نام تو را به یاد داشته باشد و آن را با عشق تکرار کند، یعنی تو در این دنیا حضور داری...»
برگرفته از «عشق هرگز فراموش نمی کند»
اثر سالی هپورث
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دلی شکسته
بر شاخه ای شکسته بسته
باد می وزد،جهان را نگاه کن
هیچ گلی در گلدان نیست
و هیچ دلی در سایه سار...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. این هفته یه چهره هنری داریم که چند روز پیش عکس گریم جدیدش منتشر شد که با ذهنیات قبلی مون 180 درجه اختلاف داشت! عکس و کاریکاتوری رو هم که این جا میبینید، خانم زهرا ساقی برنده مسابقه قبلی هستن که دوباره بهشون تبریک میگیم.یادآوری روش مسابقه: شما باید تشخیص بدین کاریکاتور به هم ریخته کیه و اسمش رو با نام خودتون، به همراه کلمه «این کیه» تا شنبه شب برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. جواب رو همینجا خواهید دید و کاریکاتور برنده رو هفته بعد چاپ می کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شمع دستت چراغ ملی نیست
با تو بودن وفاق ملی نیست
همه باید که حامی ات باشند؟
همه پاسوز خامی ات باشند؟
هرچه گویی جواب آن «چشم» است؟
پاسخت با مخالفان خشم است؟
اخم خود را تو باز کن قدری
دست خود را دراز کن قدری
تا ببینی که دست یاری هست
غیر بردن هم افتخاری هست
ما که همواره یاری ات کردیم
هی نگو ما لجوج و نامردیم
شکر ایزد رسانه هم داری
توی مشتت بهانه هم داری!
باخت را افتخار تو کردند
«جیغ» و «به به» نثار تو کردند
می کنی هی دفاع و می بازی
به کدامین نتیجه می نازی؟
ما که خود زخمی و پر از دردیم
سیخ کی لای چرخ تان کردیم؟
پس بیا بگذریم از این سخنان
همه هستیم عاشق ایران
بحث همکاری است؟ ما هستیم
صحبت از یاری است؟ ما هستیم
پس تو هم بعد از این رعایت کن
اول از آشتی حمایت کن
دور کن از خودت حواشی را
غر زدن، دشمنی تراشی را
تا ببینی کنار تو هستیم
مثل انگشت های یک دستیم
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تا حالا شده سرما بخورین؟ شاید بگین: «پ ن پ، نشده! فقط تو سرما خوردی!» ولی واقعا آدم وقتی درگیر این بیماری خفیف اما شدید میشه، فکر میکنه جز خودش هیشکی توی جهان درگیر این مرض نیست. جز خودش هیشکی با یه سوراخ دماغ مجبور نشده نفس بکشه. (که همونم آدم با دهن نفس بکشه بهتره. نخواستیم!) به جز اون هیشکی سر کلاس جلوی استاد و همکلاسیهاش فرت و فرت مجبور نیست دماغش رو بکشه بالا. (دماغ بده؟ باشه همون بینی شما باکلاسا! دماغ رو بالا میکشن. بینی رو عمل میکنن.) بهخصوص همکلاسیهای جنس مخالف که جا داره اشارهای بکنیم به مبحث شیرین ازدواج و کیسهای ازدواجی بالقوه در کلاس. (اگه اینو نمیگفتم باید چک میکردین ستون رو اشتباه نیومده باشین)
برعکس مامانا. تب داری، بدن درد داری، صدات درنمیاد، نمیتونی جلوشون یه آخ بگی، چون محکومی به نازنازی بودن. اما همین رفتار از پسر عزیزشون اگه سر بزنه چی؟ با سوپ و فرنی و دکتر فوق تخصص سرماخوردگی و شربت آبلیمو عسل ازشون پذیرایی میشه. (البته لازم به ذکره که من برادر ندارم و مامانم به من و خواهرام به یه اندازه محل نمیده!)
هچه! بله عطسه تنها دلخوشی یک سرماخورده است که بینی رو برای کسری از ثانیه باز میکنه. (من داخل تاکسی بودم و به این جای مطلب که رسیدم عطسه کردم. راننده سفت زد رو ترمز و گفت: «خانم صبر اومد» و منم دستم خورد و تمام مطلب پاک شد. الان دارم دوباره مینویسمش. هیچوقت این موضوع رو اینجوری درک نکرده بودم. سه ساعت منتظر دومین عطسه من برای حرکت بودیم)
هچه! خب الان که عطسه دوم رو کردم، مطلب رو ادامه میدم! نکته قلبشکان سرماخوردگی، تعداد سرماخوردگیهای یک فرد در واحد زمانه. مثلا دو هفته از پاییز میگذره و عین اینایی که بدنشون از نقرهست، سرتو بالا میگیری که «امسال من سرما نخوردم!» این حرف رو هیچوقت نزنین چون همین جا انواع ویروسها دستاشون رو بهم میمالن و میگن: «اوووم. چطوره الان سرما بخوری؟» و با همین فرمون من سه بار امسال سرما خوردم! مطلب رو هم با شوخی بسیار بامزه اطرافیان در مواجهه با یه فرد سرماخورده به پایان میرسونم: «عههه! سرماخوردی؟ چیز دیگه نبود بخوری؟» قاهقاهقاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گاردین| مزرعه زعفران، یونان
سالنت نیوز| ساخت چترهای سنتی، میانمار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ما: سلام سردار، چرا دروازه خالی رو تو بازی با ونزوئلا گل نکردی؟
سردار: دروازه خالی نبود. یک گوشه اش دروازه بان بود خب!
ما: خب بالاخره دروازه بزرگه، فاصله هم نزدیک بود. دروازه بان هم اون طرف بود اولش.
سردار: چیه؟ دوست داری بگم اوسیانو کروز بیاد مثل اون یکی خبرنگاری که سوال های بی ربط می پرسید جواب تو رو هم بده؟
ما: حالا سوال مون در اون حد هم جدی نیست. کروز رو بی خیال. یه نقد دوستانه بود.
سردار: کاری نکنین دوباره از تیم ملی خداحافظی کنم دوباره بیفتین گیر اون گوچی.
ما: باشه، باشه. فقط مطمئن که کروز از نقد ما باخبر نمیشه؟
سردار: اتفاقا حتما بهش میگم. تو هم هر وقت تونستی از اون فاصله گل نکنی بیا از من انتقاد کن.
ما: راست میگی. از اون فاصله فقط کار خودته.
سردار: البته اینجوریام نیست، طارمی هم می تونه از اون فاصله بزنه بیرون. مهم اینه که عادل ما رو دوست داره. شما منتقدان بد هم برین رد کارتون. اصلاً قهر قهر...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* مامان صدیقه تولدت مبارک. الهی صد ساله شی. معین، متین و رضا
* همشهری سلام بری چی آب رفتی؟ چشمام نمی بینه بخوانمت!
* آذر جان خواهر خوبم تولدت مبارک باشد. فریبا مجاهدین
* پویا جان از این که در رشته پزشکی قبول شدی افتخار می کنیم و برایت آرزوی موفقیت و سلامتی می کنیم. عمو مسعود، سعید و علیرضا و عمه نسرین، سوسن و مریم اباذریان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سر سفره شام عیال از مریضهایی که آمده بودن داروخانه مگفت و مویم از چکهای پاس نشده مشتریا و صورت وضعیتهای تاییدنشده شرکت مگفتُم. در کل بحث شیرینی بود مخصوصا بری سر سفره غذا! عیال یَگ آهی کیشید و گفت: «میدونی چی هوس کردم الان؟» گفتُم: «نوشابه؟ نه! نوشابه قدغنه!» یَگ نگاه اوجوری بهم کرد که از صدتا حرف بدتر بود. فوری گفتُم: «دوغ هم با غذا بده، سبزی خوردن هم ندرِم. مِخی یَگ کاسه شوری بیارُم؟» و مثلا ادای ورخاستن درآوردُم. گفت: «یعنی فکرت فقط تو خوردنیه! مگه آدم فقط خوراکی هوس میکنه؟» گفتُم: «والا آدم سر سفره که لقمه تو دهنشه نِمتنه خفتی طلا یا سرویس آرکوپال یا روبالشتی ترمه هوس کنه!» خندید و گفت: «اتفاقا الان هوس کردم برم یه دل سیر خرید کنم.» گفتُم: «اِنا حالا خوب رفت! ای موقع شب؟» پشت چشم نازک کرد و گفت: «نه که کله سحر و لنگ ظهر و دم غروب توان خرید کردن داریم، فقط الان نداریم!» با ای که مثلا بهم تیکه انداخته بود و باید بهم برمخورد ولی نِمدنُم بری چی خندهام گیریفت و گفتُم: «تویم مِدنی مو چند وقته چی هوس کردُم؟» عیال پوزخندی زد و گفت: «پیتزا گوشت؟ پیراشکی چرب؟ سالاد الویه پر سس؟ نوشابه یخی؟...» وسط حرفش پریدُم و گفتُم: «حالا نِمخواد وسط اشکنه خوردن اسم ایناره بیاری، مو بیدنگ مدنگُم! اینا ره که همیشه هوس مکنُم، ولی خیلی وقته هوس پول کردُم، پول!» کاملیاخانم در حالی که کاسههای خالی ره مذاشت تو هم گفت: «من این حرفا سرم نمیشه، فردا از سر کار بیا دنبالم میخوام یه دل سیر خرید کنم.»چشمتان روز بد نبینه، فرداش رفتِم بازار که ای کاش نمرفتِم. عیال مگفت: «نمیدونم چه حکمتیه که قبل از این گرونیها وسعمون نمیکشید خرید کنیم، ولی الان سه برابر قبل نمیتونیم خرید کنیم!» از یَگ طرف هم کاسبها ره مدیدم که چغوک تو مغازههاشان پر نمزد و هرکدوم یَگ گوشی دستشان و خودشانه سرگرم مکردن. یَگ ساعت رفتِم بیرون، بیشتر از ای که خوش بگذره، غصه خوردم و بری فروشندهها جوش زدم. قضیه رفتم خانه خاله دلم پوسید شد، افسردگیمان بیشتر شده بود که پیشنهاد دادُم برم یَگ بستنی بخورِم بلکه هورمون دوپامینمان ترشح بره و حالمان بیه سرجاش. ولی عیال گفت برِم آب انار بخورِم که کبدمان تصفیه بشه، بهتره. ایم از هوستانه مو و عیال!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.