سرخ پوشان پایتخت با درخشش در جام باشگاه های آسیا به مقام نایب قهرمانی رسیدند و با صورت هایی که بعد از سوت پایان بازی، گل خنده و شادی در آن ها پژمرد به روی سکو رفتند و مدال های شان را دریافت کردند. با این حال، کمتر فوتبال دوست و کارشناسی هست که این تیم را ستایش نکند. تیمی که گفتن مشکلاتش، تکرار مکررات است اما مربی کاشیما بعد از بازی برگشت فینال درباره اش گفت: «این چیزی که می گویم، اصلا تعارف نیست. پرسپولیس از نظر فنی و تاکتیکی بهترین تیمی بود که با آنها بازی کردیم.» اما چطور این تیم با همه مشکلاتش به این جا رسید و مسیری که این تیم تا نایب قهرمانی آسیا پیمود، چه درس هایی برای ما دارد؟
موفقیت یک شبه به دست نمی آید
شنبه شب شاهد بازی افتخار آمیز تیمی بودیم که باعث غرور و خوشحالی مردم یک کشور شد. هرچند نگاه های زیادی به جام قهرمانی دوخته شده بود اما کسب جایگاه نایب قهرمانی آن هم با دستان خالی چیزی از قهرمانی کم نداشت و در نوع خودش حماسه سازی محسوب می شد. به ویژه وقتی تاریخ سه سال گذشته این باشگاه را مرور می کنیم، یک درس مهم از آن می گیریم. همه چیز از یک نایب قهرمانی و خروج از بحران شروع شد، سپس قهرمانی لیگ و سوپرجام، دبل قهرمانی لیگ، نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا 2017 و حالا هم نایب قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا. این مسیر یک شبه رفته نشده و این تفکر که یک تیم می تواند با جذب یک سری بازیکن معروف و بهره بردن از یک سری امکانات، یک شبه به موفقیت برسد، خیال باطلی است. اگر این گونه بود، در 16 دوره اخیر لیگ قهرمانان آسیا باید بیشتر از همه تیم های متمول عربی قهرمان می شدند اما نتیجه، کسب 12 قهرمانی از 16 قهرمانی ممکن توسط تیم های شرق آسیاست. آن چه که در این بین بیشتر از هر چیزی به چشم می آید، باور این است که موفقیت یک شبه به دست نمی آید و کمی صبر به شرط برنامه ریزی اصولی، شرایط را بهتر خواهد کرد.
مدیریت بحران، پروفسور می خواهد
سرمربی کروات تیم پرسپولیس بیش از هر زمان دیگری شایسته لقب پروفسور است. تیم پرسپولیس یک سال است که به خاطر تخلفات «طارمی» در عقد قرارداد با تیم ترکیه ای و بازگشتش به پرسپولیس از نقل و انتقالات محروم است. نکته قابل تامل صبر و توانایی راهبردی وی در مدیریت بحران است که قراردادش را بعد از شنیدن این خبر، نه تنها لغو نکرد که تمدید کرد و دقیقا با همین شرایط، برای اولین بار پرسپولیس را به فینال باشگاه های آسیا رساند. وحید امیری، فرشاد احمدزاده، محسن مسلمان، صادق محرمی و ... بازیکنان اصلی پرسپولیس در سال گذشته بودند که برخی شان هم اکنون در فهرست تیم ملی هم هستند که نشان از توانایی بالای شان دارد اما در اوایل فصل جاری از این تیم جدا شدند. با این حال، برانکو حتی بعد از رفتن یک کدام از این بازیکنان ابراز ناتوانی نکرد و به خوبی اهمیت مدیریت غیر شخص محور را به نمایش درآورد. دیرکرد در دریافت حقوق به دلیل بالا رفتن نرخ دلار، هیچ گاه باعث نشد برانکو شانه از زیربار مسئولیت خود خالی کند و به عنوان یک مدیر به تمامی تعهدات خود پایبند ماند و حتی در زمان دریافت پرداختی ها ابتدا از باشگاه خواست سهم کادر فنی و بازیکنان را پرداخت کند و در انتها خودش. این مرد برای هر مدیر در هر سطحی، یک الگوست. کاش فقط به عنوان یک تفریح به رفتارهایش و سبک تلاش هایش در زمین سبز نگاه نشود.
عاقبت تلاش، صبر و زندگی در سختی
برخی ستاره های کنونی پرسپولیس تا سال های نه چندان دور برای امرار معاش شان مشکلات شدید اقتصادی داشتند اما امروز یکی از آن ها بهترین دروازه بان لیگ قهرمانان آسیا می شود و دیگری هم آقای گل فوتبال ایران. حرف از بیرانوند و علیپور است که حتما گذشته شان را بارها شنیده اید. بیرانوند که در کارواش می خوابید و علیپوری که خبر زندگی اش در خانه دوستش به دلیل شرایط نامناسب مالی اش بعد از گل او در داربی، حاشیه ساز شد. اما تلاش، برنامه ریزی، صبوری و استمرار در نیل به اهداف ویژگی طلایی این بازیکنان است که علاوه بر رزمگاه سبز فوتبال از آنان جنگجویانی ستبر در زندگی روزمره خود ساخته است. برای هر تیمی داشتن چنین بازیکنانی یک گنج است و ما باید بپذیریم که زندگی بالا و پایین دارد. قطعا اگر روزی به بیرانوند در نوجوانی اش گفته می شد که پنالتی رونالدو را مهار می کند یا چند ماه پیش به آدام همتی گفته می شد که در فینال لیگ قهرمانان آسیا به صورت فیکس بازی خواهد کرد، خنده ای ملیح بهترین واکنش آن ها بود اما آن ها با امید و تلاش و البته شاید هم کمی شانس به این مهم دست یافتند. بنابراین ناامیدی، نباید در هیچ مرحله ای از زندگی ما جایی داشته باشد و همیشه دلیلی برای امیدوار بودن به آینده وجود دارد حتی اگر این امید به شانس باشد!
نباید برای بهتر شدن مجبور شویم
بازسازی ورزشگاه آزادی و کشف آن شش چشمه توالت معروف، آن هم در نتیجه فشاری که از سوی کنفدراسیون آسیا بر سر مسئولان فوتبالی کشور وارد شد، نشان داد هنوز مسئولان ما باور پذیری به مسئولیت خود را نتوانسته اند به خوبی پرورش دهند. امیدواریم شاهد این باشیم که در زندگی شخصی، شغلی و .... مسئولیت های مان را مسئولانه تر پذیرا باشیم. همه ما در هر شغل و هر جایگاهی باید برای بهتر شدن قبل از این که مجبور شویم، دست به کار شویم. چرا وقتی می توانیم با یک برنامه ریزی، عملکرد بهتری از خودمان نشان دهیم، همه کارهای مان را به دقیقه 90 موکول می کنیم که احتمال خطا هم بالا می رود.
مراقب طارمی های زندگی تان باشید
حدودا 10 روز دیگر قرعه کشی لیگ قهرمانان ۲۰۱۹ آسیا انجام می شود و پرسپولیس باید از اتفاقات و رخدادهای گذشته درس گرفته باشد. در این بین، قرعه کشی قهرمان زندگی هر فردی از همان لحظه ای که خودش بخواهد شروع می شود؛ هر شخصی می تواند قهرمان زندگی خود باشد به شرطی که مانند پرسپولیس امسال مسئولیت پذیر باشد، کمبودها را مدیریت کند، جهانی کند و محلی عمل کند. در این بین باید حرفه ای زندگی کند و مراقب طارمی های زندگی اش باشد. طارمی هایی که می تواند تا سال ها، شما را به عقب براند و زندگی تان را پر از آسیب کند.
گاهی هم باید شکست را پذیرفت
از امید و مدیریت بحران برانکو گفتیم. این را هم باید بگوییم که گاهی باید شکست را پذیرفت. همه ما دوست داشتیم که پرسپولیس در بازی برگشت، کام بک بزند اما دیدیم که زور این کار را نداشت. به طور قطع بازیکنان دوست داشتند که گل بزنند اما زورِ گل زدن نداشتند. با این حال، برانکو شکست را بدون بهانه پذیرفت. او هیچ فرد و گروهی را مقصر این اتفاق ندانست و به ما یاد داد که با وجود همه سختی ها، بعد از شکست بهانه نیاوریم بلکه تصمیم بگیریم تا دوباره بجنگیم. جنگی برای این که روزی دوباره بتوانیم، سرمان را بالا بگیریم و به موفقیت بخندیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دانشمندان دروغ سنجی را با صحت ۸۰ درصدی ساخته اند که بر اساس دمای بینی انسان نشان می دهد که آیا فرد دروغ گفته است یا نه؟ به گزارش خبرآنلاین، داستان پینوکیوی چوبی را که با دروغ گفتن دماغش بزرگ می شد باید به فراموشی سپرد چراکه به عقیده محققان دانشگاه گرانادا که دستگاه جدید دروغ سنج را ساخته اند، دمای بینی انسان هنگام دروغ گفتن پایین آمده و رو به کوچک شدن می گذارد. بنابراین داستان پینوکیو به گفته محققان کاملا برعکس است و نمی تواند صحیح باشد.
تغییر دمای پیشانی و بینی به محض دروغ گفتن
محققان دانشگاه گرانادا که روی موضوع «تأثیر پینوکیو» کار کرده اند، می گویند وقتی انسان دروغ می گوید 1.2 درجه سانتی گراد دمای نوک بینی اش کاهش یافته و همزمان دمای پیشانی 1.5 درجه سانتی گراد بالا می رود، درحالی که انسان به صورت ظاهری ممکن است متوجه آن نشود. این اختلاف دما حکایت از دروغ گفتن داشته و بر این اساس ، محققان متوجه دروغ گفتن فرد می شوند. دستگاه جدید صحیح تر از دروغ سنج های موجود است و واکنش عجیب بدن به وسیله قدرت مغز هنگام دروغ گفتن و همچنین میزان اضطرابی که پیدا می کنیم؛ دلیل بالا و پایین رفتن حرارت در پیشانی و بینی می شود. بیش از ۶۰ دانشجوی داوطلب با این دستگاه و از طریق سیستم اسکن تصویری حرارتی توسط محققان مذکور مورد آزمایش قرار گرفتند و از آن ها پرسیده شد که آیا فلان سلبریتی را از نزدیک دیده اند یا حادثه تصادف رانندگی داشته اند یا نه؟ دکتر گومز میلان، مسئول این تحقیق متوجه شد که بیش از ۸۰ درصد از دانشجویان هنگام دروغ گفتن دمای بینی و پیشانی شان تغییر کرده است. وی در این باره می گوید: «ترکیبی از روش دروغ سنج و مصاحبه استراتژیک در کنار ترموگرافی می تواند ایده آلی برای پلیس، فرودگاه ها، اردوگاه پناهندگان و ... باشد.»
وقتی پینوکیو، یک عمر همه را سرکار گذاشته بود !
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من به عنوان یک روان درمانگر کودک و نوجوان با شنیدن خبری درباره فضای ارتباطی یک معلم با شاگردهایش در روزهای اخیر، جرقه های امید در دلم روشن شد و به نظرم آمد با توجه به نقادی های پی در پی این جانب و بعضی از کارشناسان دیگر از سیستم آموزش و پرورش برای ارتقای عملکرد آن به دور از انصاف است اگر از اخبار خوشایند این فضا چشم بپوشیم و محاسنش را وظایف تلقی کرده و جای تحسین را خالی بگذاریم. بنابراین موقعیت را مغتنم می شمارم تا علاوه بر تقدیر از معلمان شریف و عزیز سرزمینم به نقش اثرگذار معلم در زندگی کودکان بپردازم.
ماجرای حرکت خلاقانه «طیبه گورانی»
خبری به تازگی به ویژه در فضای مجازی منتشر و پر بازدید شده مبنی بر کار خلاقانه یکی از معلم های استان هرمزگان به نام «طیبه گورانی» که باعث شادی غیر قابل وصف دانش آموزانش شده است. ظاهرا او پارچه ای به دانش آموزهایش می دهد تا رویش نقاشی بکشند و بعد با آن پارچه، لباسی می دوزد و می پوشد و به مدرسه می آید. می گویند دانش آموزهایش با دیدن آن لباس، جیغ و فریاد شادی شان تا هفت کوچه آن طرف تر رفته است. چنین اخباری با توجه به وضعیت معیشتی دشوار معلمان و آموزش های گاهی حداقلی آن ها در زمینه آموزش و پرورش کودک مبتنی بر اصول و قواعد روان شناختی بسیار تأثیرگذار و تحسین برانگیز است.
تقسیم نقش معلم به 2 بخش در زندگی کودک
اگر بخواهیم نیم نگاهی به نقش معلم در زندگی کودکان داشته باشیم، می توانیم آن را به دو بخش تقسیم کنیم. بخش اول همان قسمت آموزشی است که اشاره به، به کاربستن روش های تدریس متناسب با سطح رشد شناختی، اجتماعی و هیجانی کودک با توجه به سن او دارد؛ چراکه کاربرد این روش ها می تواند بهره وری را به حداکثر برساند، ضامن موفقیت تحصیلی کودکان بوده و از آن مهم تر مدرسه و درس را برای کودکان جذاب و دوست داشتنی کند. بخش دوم و مهم تر قسمت پرورش است که زمینه ساز پروراندن نسلی سالم از لحاظ روان شناختی، شخصیتی و اخلاقی است و اشاره به توانایی معلم در پرورش قابلیت های شناختی، اجتماعی و هیجانی کودکان دارد.
ورود معلم به عنوان یک فریادرس در عرصه رشدی کودک
از منظر سلسله مراتب نیازهای مطرح شده توسط مزلو که یکی از معتبرترین نظریه های روان شناسی است، انسان ها با نیازهای متفاوتی پا به عرصه حیات می گذارند. اولین رده از این سلسله، نیازهای زیستی آدمی است مانند نیاز به غذا و دمای مناسب. پس از آن نیاز به ایمنی قرار دارد، بدین معنا که انسان پس از برآورد نسبی نیازهای زیستی اش نیاز به ثبات و ایمنی در محیط خود از لحاظ جسمانی و روانی را احساس می کند و ارضای نسبی این نیاز، نیاز به دوست داشته شدن و احساس تعلق به یک گروه را در انسان برجسته می سازد و برآورد نسبی این نیاز رده چهارم نیازها یعنی نیاز به عزت نفس به معنی دوست داشتن و احترام قائل شدن شخص برای خودش را پدیدار می کند. از این دیدگاه قطعا خانواده اولین جایگاه ارضای این نیازها برای فرد است که چگونگی ارضای این نیازها می تواند آینده فرد را به عنوان یک شخصیت سالم یا ناسالم رقم بزند. اما اگر فضای خانواده مغشوش بوده و به دلایل مختلف از جمله تعارضات و اختلافات والدین، شخصیت ناسالم والدین، فقر و ... در ارضای سالم این نیازها ناتوان باشد معلم می تواند به دو صورت به عنوان یک فریادرس در عرصه رشد کودک ورود کرده و با ارائه مداخلات مناسب و مؤثر کودک را به مسیر رشد سالم بازگرداند.
نحوه ورود معلم به مشکلات روانی دانش آموزانش
اول این که معلم با توجه به ارتباط نزدیک و مداومی که با شاگردان خود دارد می تواند کودکان دارای مشکلات شناختی، اجتماعی، هیجانی و رفتاری از جمله موارد دشواری مانند سوءاستفاده های جسمی و جنسی تا موارد خفیف تری مثل ناسازگاری های رفتاری و مشکلات توجه و تمرکز را شناسایی کند و آن ها را برای پیگیری های دقیق تر به مشاور، روان شناس یا مددکار ارجاع دهد. مسیر بعدی کمک رسانی یک معلم به مداخلات مستقیم وی باز می گردد. از آن جا که معلم دارای جایگاهی ویژه در چشمان کودک است و کودک وی را شخصی بدون نقص و آرمانی می پندارد و بعد از خانواده می تواند به میزان زیادی تحت تأثیر آموزگار خود قرار بگیرد، معلم می تواند اثراتی شگرف در کودک بگذارد بدین شکل که با قرار دادن کودک با خود در یک فضای ارتباطی با ثبات و پیش بینی پذیر، مبتنی بر محبت و دوست داشته شدن، همراه با پذیرش کودک و تقویت اعتماد به نفس او، استعدادیابی و پرورش آن ها در کودک، معلم می تواند به عنوان یک تعدیل کننده عمل کند و اثرات نامطلوب فضای خانواده را تا حدی جبران کند و به ارضای نسبی نیازهای ایمنی، تعلق و عزت نفس کودک بپردازد و با کاهش آسیب ناشی از فضای نامناسب خانواده پایه های شخصیت سالم را در وجود کودک بنا نهد. چنین آثاری علاوه بر منافع فردی با توجه به اثرات متقابل انسان ها بر هم قطعا آثار مفید اجتماعی نیز به جا خواهد گذاشت چراکه اگر معلم بتواند در رابطه خود با شاگرد به وی احساس امنیت، دوست داشته شدن و با ارزش بودن به عنوان یک انسان را بدهد کودک می تواند به خود دوست داری و خودپذیری واقعی دست یابد و از پیوستن به گروه همسالان منحرف و بزهکار و دست و پا زدن به روش های مختلف برای دوست داشته شدن و جلب توجه و تأیید دیگران برای ارضای احساس تعلق و عزت نفس جلوگیری به عمل آورد. ارضای سالم و به هنگام این نیازها فرد را از بروز ناسازگاری ها و نابهنجاری های روانی و اجتماعی که در واقع تجلی جست وجوی ارضای همان نیازها اما به شیوه ای ناسالم هستند بی نیاز می سازد و فرد و جامعه را از بسیاری از آسیب ها در امان نگه می دارد. در پایان با توجه به جای خالی چنین آموزش هایی برای معلمان در سیستم آموزش و پرورش تشکر مجدد از چنین معلمان دلسوزی را که به رغم فقدان ها در این مسیر به صورت خودانگیخته گام بر می دارند، الزامی می بینم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دختری 23 ساله ام و دانشجوی پزشکی. تا چند وقت پیش با هیچ پسری در ارتباط نبودم چون دوست داشتم که پیشرفت کنم و تصمیم برای ازدواج نداشتم. به تازگی با یکی از استادهایم که عضو هیئت علمی دانشگاه هم هست، در حال صحبت کردن هستیم. او قصد ازدواج دارد اما 18 سال از من بزرگ تر است. من عاشق درجه علمی و پختگی ایشان شده ام و نه چیز دیگر. به نظرتان این ازدواج درست است؟
مخاطب محترم، این خیلی خوب است که زندگی شما هدفمند بوده و در مقاطع مختلف زندگی، اهداف متفاوتی را دنبال می کنید. در زمانی که هدف شما ادامه تحصیل و رفتن به دانشگاه بوده، روی آن متمرکز شدید و هم اکنون که تاحدی به اهداف تحصیلی خود رسیده اید، به دنبال یک ازدواج خوب هستید. از پیامک شما این طور برداشت می شود که با یکی از استادان خود درباره ازدواج در حال گفت و گو هستید که در دو حوزه، نگران سرانجام این ازدواج هستید. یکی اختلاف سنی زیادی که با استادتان دارید و دوم، مقبولیت انتخاب و علاقه ای که صرفا بر اساس درجه علمی و پختگی طرف مقابل تان است. به طور قطع، بارها شنیده شده که ازدواج صرفا بر اساس یک یا دو ملاک محدود رد یا پذیرفته نمی شود بلکه برای تصمیم گیری معیار ازدواج درست و غلط ما به مجموعه ای از ملاک ها نیازمندیم. با این حال و در پاسخ به سوال شما، بهتر است به چند نکته دقت کنید.
مشکلاتی که به خاطر اختلاف سنی دچارش خواهید شد
اختلاف سنی شما و استادتان جدی است و جزو علایم ریسک دار برای یک ازدواج است. علت مشکل ساز شدن اختلاف سنی شما و استادتان این است که در مراحل متفاوتی از نظر رده بندی سنی و مراحل رشد قرار می گیرید. شما در اوایل دوره جوانی هستید و او در پایان دوره جوانی قرار می گیرد که هر کدام از این مراحل دربرگیرنده ویژگی های روانی، عاطفی، اجتماعی، شخصیتی، خلقی، رفتاری و حتی جسمی متفاوتی است. از این رو، تفاوت ها باعث ایجاد مشکلاتی در آینده روابط شما خواهد شد.از جمله این مشکلات احتمالی برای فردی که سن کمتری دارد (یعنی شما) تلاش برای نمایش پختگی و دوری از هیجانات و علایق اوایل جوانی، سرکوب خواسته ها و نیازها از نظر دوری از برچسب بچه بازی و کودک خوردن، نزدیک کردن خواسته ها و علایق خود به علایق طرف مقابل، همواره بازی کردن نقش کوچک تر و نظرخواهی مدام در تصمیم گیری ها و به مرور از دست دادن اعتماد به نفس.مشکلاتی که برای استادتان به عنوان فرد بزرگ تر رقم خواهد خورد، عبارتند از کم حوصلگی و نداشتن تحمل رفتارهای ناپخته و کودکانه فرد کوچک تر به لحاظ طی کردن این دوره از جمله هیجانات، نیازها، تفریحات و ... به جای ایفای نقش همسر، بازی کردن نقش پدر گونه، کنترل و ارزیابی یا رفتارهای نصیحت گرانه در برخورد با همسر، تظاهر به علاقه مندی و همراهی با هیجانات فرد کوچک تر و به مرور زمان، شکل گیری فاصله و کاهش صمیمیت. بنابراین شما با آگاهی از این موارد باید تصمیم تان را برای ازدواج قطعی کنید.
درجه علمی معیار کافی برای خوشبختی نیست
درباره نکته دوم که انتخاب و علاقه مندی شما صرفا بر اساس مدرک تحصیلی و رتبه استادتان است، شاید برای انتخاب استاد راهنما و سوپروایزر ملاک خوبی باشد اما برای انتخاب شریک زندگی ملاک درستی نیست. ما برای انتخاب شریک زندگی نیازمند بررسی ملاک های مختلفی از جمله معیارهای اخلاقی، فرهنگی، خانوادگی، مالی، اعتقادی و .... هستیم. در مشاوره های پیش از ازدواج، اگر فردی با استاد خود قصد ازدواج دارد بهتر است ابتدا نگرش و باورهای هر دو نفر راجع به این تفاوت سطح بررسی شود. علت چنین انتخابی چیست؟ ما در زندگی مشترک نیازمند روابط صمیمانه هستیم، اگر نگاه استاد شاگردی بر روابط زوج حاکم باشد قطعا اثرات منفی در تصمیم گیری ها، روابط عاطفی و دیگر روابط زناشویی خواهد داشت که منجر به کاهش صمیمیت و شکل گیری روابط خشک و رسمی بین زوج می شود. بنابراین بهتر است برای پی بردن به علت علاقه مندی خود به استادتان از مشاوره حضوری بهره مند شوید. گاهی یکی از علل این عشق ها، کمبود اعتماد به نفس مطرح می شود که تامل برانگیز خواهد بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این هفته از عاشقانه های یک مادر سرطانی با پسر نوجوانش که با کارگری هزینه های بیماری مادر را جور می کند و عاشقانه های یک خواهر و برادر خواهید خواند.
داستان مادر سرطانی و پسرش
زن رنجور است و رنگ پریده. با کمک پسر یازده ساله اش روی صندلی می نشیند. می گوید که سرطان ریه دارد و تحت شیمی درمانی است و همسرش هفت سال قبل فوت کرده است. می پرسم هزینه های تان از کجا تامین می شود؟ به پسرش نگاه می کند: «علیرضا در تعمیرگاه عمویش کار می کند.» دست های علیرضا سیاه است. تمام مدت کنار مادر ایستاده و دستش روی شانه مادر است. می پرسم درس هم می خوانی؟ می گوید: «بله خانم، ما کلاس سومیم. باید چهارم می بودیم اما سال آخر تجدید دوره شدیم ولی امسال جبران می کنیم...» مادرش وسط حرفش می پرد: «به خاطر من بود از این دکتر و بیمارستان به ...»، پسرک می گوید: «نه خانم، خودمون تنبلی کردیم.» مادرش به سرفه می افتد، می دود که آب بیاورد. زن با اشک و لبخند به من می گوید: «مرِد من است...»
به هم ریختن دنیا به خاطر برادر 3 ساله!
در مطب که باز می شود، با این صحنه رو به رو می شوم: پسرک سه، چهار ساله ای که اشک می ریزد و دختر پنج، شش ساله ای که محکم او را چسبیده و با خشم و نگرانی به من نگاه می کند. پشت سر آن ها مادرشان است که سعی دارد با زور آن ها را وارد کند. تا وارد می شوند، می پرسم: «پسرمون چرا گریه می کنه؟» مادرش می گوید: «می ترسه شما براش آمپول بنویسید.» ناگهان دخترک با عصبانیت و بغض رو به من فریاد می زند: «به خدا... به خدا... اگر آمپول نوشتی، میزنمت و این جا رو به هم می ریزم.» به سختی خنده ام را جمع می کنم و می گویم: «من قول می دهم آمپول ننویسم اما شاید قرص نوشتم.» دخترک خوشحال می گوید: «قرص خوبه، می خوره.» رو به برادرش می کند و می گوید: «می خوری که؟ خوبه دیگه.» به نظر می آید مرد کوچک آرام گرفته. نمی دانم الان دلم می خواهد جای کدام شان باشم. اشک بریزم و یکی بگوید به خاطرت دنیا را به هم می ریزم؟ یکی ناراحت باشد و من به خاطرش دنیا را به هم بریزم؟ مادری باشم که ببینم بچه هایم به خاطر هم دنیا را به هم می ریزند؟ یا اصلا خودم باشم و لذت ببرم که آدم ها به خاطر عشق دنیای مرا به هم می ریزند؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.