تعداد بازدید : 82
دنیا به روایت تصویر
تلگراف| ثبت رکورد راندن بزرگ ترین قایق کدویی جهان! انگلستان
فرانس پرس| جشن روز مردگان، مکزیک
گاردین| طراحی هنرمندانه کدوی هالووین
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 17
تفأل
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج
دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش
به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از اون لحاظ
تعداد بازدید : 35
تحولی در زندگی پدرام گلکار
نویسنده : محمدعلی محمدپور |طنزپرداز
آن روز، برای پدرام گلکار یک روز معمولی بود. پدرام، اول صبح اینستاگرامش را باز کرد و با خودش فکر کرد امروز را باید به روز ویژهای تبدیل کند. فکر خوبی به سرش زد. با خودش گفت امروز وقتش است کمی فالوئرهایش را به مطالعه دعوت کند. دیگر گذاشتن عکسهایی که وسط یک جاده پاییزی دراز کشیده و زیرش برای پاییز شعر گفته است کافی بود. بنابراین پدرام توی خانهشان دنبال کتاب گشت که باهاش سلفی بگیرد اما چیزی پیدا نکرد. یعنی کتاب حرفه و فن سوم راهنماییاش بود اما آن دیگر خیلی تابلو بود. با آن نهایتا میشد یک تخته پاککن چوبی درست کرد یا کلاه کاموایی بافت. پدرام فکری به سرش زد و آلبوم عکسهای خانوادگیشان را پیدا کرد. واقعا هم شبیه کتاب بود و میتوانست با آن سلفی بگیرد. جلد آلبوم آن قدر جذاب بود که آمار مطالعه کشور را تکانی اساسی میداد. پدرام با آلبوم سلفی گرفت و زیرش نوشت: «شما چقد کتابه خوب می خونین؟ عشقا کتاب بخونین!»
از لحظهای که پست را توی صفحه خودش گذاشت سیل کامنتها رسید. ظاهرا همه فالوئرهای پدرام خودشان ته مطالعه بودند و داستایوسکی باید پیششان تلمذ میکرد. عدهای توی کامنتها نوشتند: «استاد پدرام این کتاب عالیه. ما ده دوازده بار خوندیمش، هر خطش رو باید جرعه جرعه سرکشید». پدرام هم پاسخ میداد: «همین طوره! مخصوصا همین صفحهای که باز کردم رو باید خورد واقعا!» و بعد به عکس بچگیاش توی آلبوم خانوادگی نگاه کرد و قربان صدقه خودش رفت. در این لحظه ندایی از درونش گفت: «تو بچگی فکر می کردی یه روز این قدر الکی آدم معروفی بشی!» پدرام زود به خودش آمد و به ندای درونش جواب داد: «الکی؟ من این همه زحمت کشیدم، گمشو ندای درون ابله!»
عده دیگری کامنت گذاشته بودند: «#هکسره» که پدرام نفهمید منظورشان چیست. یک نفر دیگر نوشته بود: «این کتاب رو از کجا میتونیم تهیه کنیم؟» اصلا این کامنت از آن کامنتهای تیپیکالی است که هر وقت شما عکس کتاب بگذاری یک عده همین را مینویسند. میگویید نه؟ امتحان کنید. پدرام در پاسخ این کامنت نوشت: «از کتاب فروشیهای معتبر» و بعد خداخدا کرد نپرسند کتاب فروشی معتبر کجاست چون خودش هم نمیدانست.
آن روز با آن همه کامنت و لایک و البته دایرکت دیگر برای پدرام یک روز معمولی نبود. پدرام آن قدر از این استقبال خوشش آمد که تصمیم گرفت خودش کتاب چاپ کند. بنابراین پدرام هر چی تا حالا کپشن نوشته بود را با مقادیر زیادی اینتر زدن تبدیل به یک کتاب 300 صفحهای کرد و در دوازده رنگ متفاوت روانه بازار کرد. حالا او یک نویسنده معروف بود که رنگ صورتی و زرد اخرایی کتابهایش هواداران بیشتری داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 22
ما و شما
راه ارتباطی با ما :پیامک 2000999 و تلگرام 09354394576
* آق کمال مورد خوب واسه ازدواج سراغ نداری؟! کار خوب هم سراغ داشتی بهم بگو! امیرصادقی، مشهد
* آق کمال بیکارم. کمکم کن تا شاغل بشم! صادقی ازروستای نوده گناباد
آق کمال: جیگرم خونه برار، کاش کاری از دستم بربیاد...
* لطفا تاپخندهاتون رو یک کم بامزه تر کنید. سپاس از دست اندرکاران زندگی سلام، خسته نباشید. نورالدین ب
* پدر و مادر عزیزمان دوست تون داریم و آرزومندیم که همیشه سالم، سلامت و لب تون خندون باشه. میلاد و پرستو ولی زاده
* روز تولدت بهترین روز عمرمان است، روزی که با تپش های تند تند قلبت شروع به زندگی کردی و نام تو در قلب مان رویید. سارای عزیز 13آبان سالروز زمینی شدنت مبارک.
پدر و مادرت
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 52
سه نقطه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 29
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ریشه واژه ها
تعداد بازدید : 37
صندلی
احتمالا شما در حالی این مطلب را میخوانید که روی صندلی نشستهاید. حالا اگر شما هم ننشسته باشید، من در حالی دارم این متن را مینویسم که روی صندلی نشستهام. امروز واژه «صندلی» را ریشهیابی می کنیم.
گفته میشود شکل صحیح آن «سندلی» است که به چهارپایهای گفته میشد که در کنار تخت شاهان قرار میگرفت. البته برخی میگویند در اصل این کلمه از «چندن» گرفته شده که نام درختی با چوب سخت است. بعدها به مرور زمان این کلمه به «چندل، سندل و سندلک» تغییر یافته است. همانند «چین» که در عربی به «صین» تبدیل میشود. بیدل دهلوی میگوید:
ناصافی دلت غم اسباب میکشد
آیینه صندلی کن و از دردسر برآ
برگرفته از «یافتههای ادبی»
اثر نصراله احمدی مهر و زینب بیات
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیات نور
تعداد بازدید : 40
بررسی عوامل شکست
حجت الاسلام قرائتی در بیان این آیه که خداوند میفرماید: «پس از شکست در جنگ احد، خداوند خطاب به مسلمانان میفرماید: سستی نکنید و غمگین نباشید که شما برترید.» نکاتی را به صورت موردی گفته اند:
شکست موضعی در یک برهه از زمان، نشانه شکست نهایی نیست، بلکه تجربهای برای رسیدن به موفقیت و پیروزی است. مدیر و رهبر باید روحیهها را تقویت کند. در ضمن روحیه دادن باید به عوامل شکست توجه کرد. (چنان که خداوند ضمن تقویت روحیه، فرمود: این بار سستی کردید و به دستورات خوب عمل نکردید.)
برگرفته از «400 نکته از تفسیر نور»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 31
حدیث روز
امام حسین(ع):[با نیکی و کمک به نیازمندان] نزد آنان جایگاهی برای خود بیابید که آنان روزقیامت مقام و منزلتی دارند.
کنزالاعمال
ذکر روز شنبه
صد مرتبه «یا رب العالمین»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 55
کاریکلماتور
تصویر سازی: مریم باقری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خودمونی
تعداد بازدید : 46
متفاوت بودن بدون درد و خونریزی!
نویسنده : الهه توانا |روزنامه نگار
کسی هست تا حالا درباره لزوم احترام به تفاوتهای بین فردی و اهمیت درک و پذیرش آنها سخنسرایی نکردهباشد؟ مفهوم دهانپرکنِ جذابی است، حرف هم که کنتور نمیاندازد. خود من بارها در ذهن و زبان ادعا کردهام که باید دیگران را همانطور که هستند، پذیرفت و تفاوت سلیقه و اختلاف عقیده نباید به ارزشهای انسانی ترجیح دادهشود و حرفهای قشنگی مثل این. یک کارتون کوتاه بچگانه اما متوجهم کرد چقدر از چیزی که میگویم فاصله دارم. «خرگوش و گوزن»، پویانمایی مجارستانی محصول سال 2013، قصه رفاقت یک خرگوش و گوزنِ دوبعدی است که روی صفحه نقاشی زندگی میکنند. طی اتفاقی، گوزن وارد بُعد سوم میشود؛ او حالا حجم و ارتفاع و عمق دارد ولی دوستش هنوز چندتا خط است روی یک کاغذ سفید. دنیای بیرون صفحه نقاشی برای خرگوش خطرناک است؛ آن بیرون باد و باران است، خرگوش خیس و مچاله میشود. روی کاغذ سفید برای گوزن، جایی وجود ندارد؛ هیچ سرگرمی و خوردنی و وسیلهای پیدا نمیشود که به درد گوزن بخورد. خلاصه زندگیشان به مشکل میخورد و آنها برای ادامه دادن رفاقتشان باید راهی پیدا کنند.
همانطور که خرگوش و گوزن با چالشهای جدیدشان دستوپنجه نرم میکنند، من هم به چارههای احتمالی فکر میکنم؛ «یکیشون باید تغییر کنه. از اونجایی که براساس تشخیص من سهبعدی بودن بهتره پس خرگوش باید یهطوری، برای خودش بعد سوم دستوپا کنه. هیچ راه دیگهای وجود نداره». راه دیگری وجود دارد اما؛ خرگوش و گوزن نیازی ندارند به هم شبیه شوند. گوزن، نیمی از خانه را متناسب با زندگی سه بعدی جدیدش آماده میکند و زندگی دوبعدیِ خرگوش، به کمک مداد و پاککن دوستش، جذابتر و هیجانانگیزتر میشود؛ او هرچیزی بخواهد، گوزن برایش نقاشی میکند. این راهحل ساده، باید به ذهن هرکسی که به محترم و –حتی- ضروری بودن تفاوتها باور دارد، برسد اما ذهن من از اول حولِ از بینبردن تفاوت میچرخید. شما حالا پایان این پویانمایی را میدانید ولی اگر قرار بود برای چنین موقعیتی راهحل بدهید، پیشنهادتان چه بود؟ مثل من، درگیر قالبهای سفت و سخت ذهنی میشدید یا آنقدر منعطف بودید که یک پویانمایی کوتاه بچگانه حالتان را نگیرد؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 16
مارپیچ(سختی 60 ٪)
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قاب جهان
تعداد بازدید : 70
خرافاتی به نام هالووین
در باورهای قدیم غربی، هالووین جشن مرده هاست. اعتقاد بر این بوده که در شب هالووین درهای بین دو جهان گشوده می شود و مردگان برمی خیزند. این اعتقاد خرافی در طول زمان رنگ و بوی جشن به خود گرفته و به صورت امروزی درآمده که از مرزها فراتر رفته است. به همین دلیل در این روز مردم خود را به شکل مردگان آرایش می کنند. یکی از رسوم هالووین درست کردن کدو حلوایی است که نماد هالووین نیز محسوب می شود. برای این کار داخل کدو حلوایی را خالی می کنند و آن را به شکل صورت می تراشند. سپس یک شمع را داخل آن روشن می کنند و پشت پنجره خانه قرار می دهند. شب هالووین در رسمی شبیه ملاقه زنی ما در چهارشنبه سوری، بچه ها در خانه هایی که کدو حلوایی گذاشته اند، می روند و از آن ها طلب شکلات و شیرینی می کنند.
دکتر ناصر مکارم، استاد دانشگاه از اسکاتلند
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نشر اکاذیب
تعداد بازدید : 74
تصویری عجیب از کمپ تیم ژاپنی
به تازگی عکسی از اردوی تدارکاتی تیم فوتبال کاشیمای ژاپن منتشر شده است که به شدت سر و صدا کرده است. در این عکس تمامی بازیکنان و کادر فنی به سختی در یک چادر کوچک و در بالای قله ای پر از برف جمع شده اند. گفته می شود دلیل برگزاری این اردوی سخت، عادت کردن ژاپنی ها به شلوغی متروی تهران، هوای سرد ایران و همچنین بالا رفتن قدرت بینایی آن هاست که شایع شده دید در شب شان خوب نیست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دور دنیا
تعداد بازدید : 80
فرار به جنگل از ترس وام
آدیتی سنترال- مرد 29 ساله آمریکایی که مجبور بود برای تامین هزینه های دانشگاهش از دولت وام بگیرد، بعد از گرفتن مدرک فوق لیسانس ادبیات نتوانست کار مناسبی پیدا کند، اما مجبور است برای 20 هزار دلاری که وام گرفته است، ماهیانه 300 دلار پرداخت کند. این مبلغ برای این جوان بیکار به قدری استرس زا و نگران کننده بود که او به جنگلی در روستایی در هند پناه برده است و قصد دارد تا آخر عمرش در آن جا زندگی کند اما دیگر قسط ندهد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 51
تاپخند
نمی دونم چرا خیابانی رو برای گزارش بازی کاشیما- پرسپولیس انتخاب کردن؟ جواد خیابانی تا بخواد این اختلاف ساعت ژاپن و ایران رو تو گزارش برامون حل کنه بازی تموم میشه!
الحاجی گرو اگه تصمیم بزرگ زندگیش رو بگیره از فوتبال خدافظی کنه بره دنبال رشته بوکس، خیلی موفق تره!
هالووین استقلالی ها روزهاییه که حریف شون ده نفره میشه!
اصلا جام حذفی رو کی داده کی گرفته؟! (با دستمال اشکهایش را پاک میکند)
اگه دروازه رو ده متر از طول، بیست متر هم از ارتفاع بزرگ می کردی، بازم پنالتی استقلالی ها گل نمیشد!
دقت کردم دیدم ورزشی ترین حرکت چند وقت اخیر زندگیم خرید یه حوله بوده که روش لوگوی رئال مادرید داره. یکی دوبارم از جلوی ورزشگاه آزادی رد شدم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.