امام جواد(ع): مؤمن به سه چیز نیازمند است: توفیقی از جانب پروردگار، پنددهنده ای از درون خویش و پذیرشی از نصیحت کنندگان.
بحار الانوار
ذکر روز یک شنبه
صد مرتبه «یا ذاالجلال و الاکرام»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علامه حکیمی در سخنی با جوانان می فرمایند:
«جوانان... میبینید که خداوند متعال در این روزگار شما را از نظر دینی و حفظ مبانی اعتقاد و عمل در حال امتحانی سخت قرار داده است، پس باید برای سربلند بیرون آمدن از این امتحان در نزد خداوند کمر خود را محکم ببندید... و با چنگ و دندان، دل خود را از هر تزلزلی و کشش نادرستی محکم نگاه دارید... درباره دین اطلاع درست به دست آورید و گول هر ادعا یا نظریه را نخورید... دین و عقاید دینی خود را ساده نگیرید و مفت از دست ندهید.»
برگرفته از « ۱۵۰ سال تلاش خونین»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نگارش «شستوشو» با نیم فاصله ترجیح دارد بر «شستشو». در واقع «واو» در این جا دو واژه را به هم پیوند میدهد و استقلال آن ها نیز حفظ میشود. مانند:گفتوگو، شستوشو، جستوجو و...
برگرفته از کانال «زین قند پارسی»
علیرضا حیدری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اتفاق نادری است
شب باشد و نباشی در خاطرم
تو در این بازار پر از خاطره
به دنبال چه می گردی که
روزها پیدایش نمی کنی؟!
سعید یزدانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قاچاقچیان روش های عجیب و گاهی خلاقانه و دور از ذهنی برای قاچاق اجناس شان ابداع می کنند. در این عکس ها با چند روش جالب و در عین حال ابلهانه بعضی از قاچاقچیان خارجی آشنا می شویم که خیلی زود لو رفته اند!
منبع: تلگراف
دزدیدن و حمل 4 تن پرتقال در اسپانیا
جاسازی 600 هزار دلار کوکائین لا به لای ویفر
عبور از مرز مکزیک به سمت آمریکا با پوشیدن لباس شبیه صندلی اتوبوس
قاچاق ماریجوانا در قالب هویج قلابی در مرز مکزیک
حمل 200 کیلو کوکائین در پوست آناناس در آمریکای مرکزی
جا به جایی 24 میلیون پوند کوکائین در موز تقلبی
پوشیدن 94 گوشی تلفن برای عبور از مرز هنگ کنگ به مقصد چین
قاچاق پرندگان نایاب اندونزی در بطری های آب
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علاقه فراوان ژاپنی ها به خزه
آدیتی سنترال- فرهنگ ژاپنی ها و علاقه های عجیب و غریب آن ها برای مردم دیگر کشورها بسیار باعث تعجب است. آن ها علاقه زیادی به طبیعت دارند و چند سالی است که به خزه های سبزرنگ در داخل خانه بسیار گرایش پیدا کرده اند. این علاقه به قدری است که بازار فروش خزه بسیار سودآور و گاه تقاضای مردم به قدری زیاد است که مجبور می شوند از کشورهای دیگر این گیاه را وارد کنند. تقریبا تمام ژاپنی ها در خانه هایشان خزه را به جای گلدان و گیاهان دیگر نگهداری می کنند.
چاق ترین گربه دنیا
آدیتی سنترال- «برونسان» گربه ای است که هر کسی با دیدن عکس های او در حالت اضافه وزن شدید، بدون شک فکر می کند در حال دیدن یک فتوشاپ حرفه ای از اوست. اما این گربه خپل بیشتر از دو برابر یک گربه معمولی وزن دارد و حدود 15 کیلوگرم است. این موضوع وقتی تلخ می شود که بدانید این گربه صاحب خود را از دست داده است و مسلما هیچ کس دلش نمی خواهد یک گربه چاق در خانه داشته باشد. گویا صاحب این گربه، روزانه شش وعده کربوهیدرات به او می داده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پدری برای پسرش تعریف می کرد: «گدایی بود که هر روز صبح وقتی از کافه نزدیک دفترم می اومدم بیرون جلویم را می گرفت و منم هر روز یک 25 سنتی می دادم بهش. هر روز. منظورم اینه که اون قدر روزمره شده بود که اون گدا حتی به خودش زحمت نمی داد پول رو طلب کنه. فقط براش یه 25 سنتی می انداختم. تا این که چند روزی مریض شدم و سر کار نرفتم. بعدش که زدم بیرون و دوباره به اون جا برگشتم، می دونی بهم چی گفت؟» پسر: «چی گفت پدر؟» پدر: «گفت سه دلار و پنجاه سنت بهم بدهکاری...!»
بعضی از خوبی ها و محبت ها، باعث بدعادتی و سوء استفاده میشه!
برگرفته از «داستانک»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صابر ابر، در اینستاگرام خود زیر این عکس نوشته است:
«صد روز برای برگشتن به هر چیز یا ترک کردن هر چیز کافی است. بزرگ ترین غم جهان مرگ در لحظه زیستن است، جایی که فکر میکنی تمام آن چه برای تو بود و دوست شان داشتی، وجود دارد اما تو به آن ها تعلق نداری، انگار در و دیوار و میز و یخچال و ظرف ها و گلدان ها برای تو نیست، همه آن هایی که هر روز به بهانه ای سراغ شان میرفتی! سینک پر آشپزخانه، شیشه های خاک گرفته، تختِ خواب جمع نشده، ساقه خشک شده گلدان برگ انجیری، زیر سیگاری لبریز، فنجان قهوه دیروز و... این ها شروع مردن است. یک چیز میتواند نابود کند هر بودی که ما را میساخت، این که «من» بی «آن» بی تعریفم، نه برای کسی! برای خودم! و « آن» تمام ما نیست. من ایمان دارم که برای برگشتن به یک زندگی و دسته ای که از آن ها جا ماندیم صد روز کافی است... صد روز زمان داریم... دیر شود مرگ ما را با خود میبرد، نباید به مردن در زندگی عادت کنیم. بشمارید، همین امروز شد نَوَد و نُه...»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گاردین| ساختمانی رویایی بر تپه ای مه گرفته، ایتالیا
فرانس پرس| این روزها فروشگاه های فنلاند از مردم می خواهند در آنجا استراحت کنند تا کمی خنک شوند
گتی ایمیج| سرنوشت غم انگیز حیوانات بر اثر آلودگی محیط زیست، شیلی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون که مست خرابم صلاح بیادبیست
بیار می که چو حافظ هزارم استظهار
به گریه سحری و نیاز نیم شبیست
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادم میآید همان سالی که کنکور داشتم بیشتر از اینکه استرس رتبهام را داشته باشم حرص میخوردم که از همان زمان اعلام نتایج باید به همه جواب پس بدهم! برای همه توضیح بدهم که چه رتبهای گرفتم و ناخواسته از عمه، دایی، خاله، عمو و... مشاوره بگیرم که حالا باید چه کار کنم و آنها چه صلاح میدانند؟! بهتر است درس را بیخیال شوم یا با چه رشتهای میتوانم سرفرازشان کنم و...؟ اعتراف میکنم آن روزها حالم بد بود. نه به خاطر اینکه آزمون سراسری را خراب کردم. حالم بد بود از اینکه چرا اینچنین باب شده که اگر رتبهام را به همه بگویم یعنی ماجرا ختم به خیر شده اما اگر نگویم اطرافیانم تصور میکنند که رتبهام چندصد رقمی شده و در هرصورت لازم است برایشان توضیح دهم چه رتبه ای گرفتم و میخواهم چه کار کنم!
البته ناگفته نماند در تمام آن روزها به این فکر میکردم که چطور میتوانم از این موضوع خلاص شوم. مثلا فکر میکردم برای چند روزی تلفنم را خاموش کنم یا در خانه بمانم و رفتن به مهمانی و پیش دوستان را بیخیال شوم تا آرامشم به هم نخورد! در صورتی که میدانستم هیچکدام از این راه حلها جواب نمیدهد. چون محال است اطرافیان کوتاه بیایند. به خصوص آنهایی که با شوق و ذوق تمام به خانه تماس میگرفتند که پسرتان چه کار کرد؟ باید شیرینی بخوریم یا آش پشت پای سربازی...؟!
اگر کمی دقت کنیم دخالتهای ما فقط به رتبه و کنکور ختم نمیشود. انگار عادت داریم هرطور شده به اسرار زندگی دیگران ناخنک بزنیم و حالشان را بگیریم؛ تا یکی شروع میکند به کار کردن، بپرسیم درآمدت چقدر است؟ از یکی که اضافه وزن دارد بپرسیم چند کیلویی؟ درباره سن و سال هم که برای خود ماجرایی داریم و... . درست است که همگی تصور میکنیم با آنها صمیمی هستیم و برای همین به خودمان اجازه می دهیم که رتبه، درآمد، وزن، سن و... آن ها را بپرسیم اما برای یکبار تصمیم بگیریم در این شرایط که حالمان خیلی خوب نیست حداقل روی اعصاب همدیگر نباشیم! مثلا همین روزهایی که نتایج کنکور اعلام شده قدری از کنجکاویمان کم کنیم و به هر پشتکنکوری که برمیخوریم پیله نکنیم که رتبهات چند شد و قرار است چه کار کنی و... .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در این شکل پنج مربع می بینید، چطور می توان با برداشتن فقط سه چوب کبریت، کاری کرد که سه مربع باقی بماند؟
(پاسخ در صفحه خانواده و مشاوره)
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* مادر یعنی آرامش، مادر یعنی محبت و عشق و صفا... مادرم، نازنینم، ای عزیز زود از دست رفته، با تو خاطره ها داشتم...
مریم اباذریان
* می خواستم بابت چاپ قسمت «قرار مدار» ازتون تشکر کنم. با خوندن این بخش احساس خوبی بهم دست می دهد. امیدوارم چاپ این بخش ادامه داشته باشد.
خوشدل، خراسان شمالی
* فرصت ها در دل مشکلات نهفته اند! احمد آقا اوغلی، قوچان
* من عادت کردم به هر چی می خوام نرسم. مسعود مجنونپور
* زندگیسلام؛ ۱۱۱۱ شدی، مبارک است. امیدوارم ۲۲۲۲ و ۳۳۳۳ و ۴۴۴۴ و... بشی!
* چه عجب در سه نقطه دست از سر کچل جزیره اسرارآمیز برداشتی و به احتکار لاستیک در یک گاوداری پرداختی؟!
* زندگی سلام عزیز خیلی برات ناراحتم که اسیر تبلیغات شدی و جای مطالب جالب و تاثیرگذارت، باید تبلیغ ملحفه و پارچه و دکتر پوست را ببینیم. ونوس سلطانیان
* ای کاش در روز خبرنگار با آقکمال هم مصاحبه می کردی!
* دیگه مانند قدیم نیست تو پنجره را باز کنی صدای پرنده ها را بشنوی، حتی کلاغ و گنجشک! فقط صدای دلخراش موتور هواپیما و ماشین را می شنوی، صدای انواع موتور و دزدگیر خودروها! باید رفت!
* به نظرم مسابقه چی میگه این بار واقعا بیمزه بیمزه بیمزه... هم عکستون، هم پیامک ها خیلی خنک و لوس بود. با عرض معذرت ازت خراسان جان، فقط نظرم رو گفتم.
* اولا شرح حال همکاران شما به ما چه ربطی داره که خودتون از خودتون تعریف کردین؟ ثانیا چه جملات بی مزه ای فرستاده بودن در قسمت چی میگه. داش مهدی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.