از دژاوو یا آشناپنداری و دلایلش، بیشتـر بدانیـم
تعداد بازدید : 111
چقدر این لحظه به نظرم آشناست!
نویسنده : آذر صدارت
بسیاری از ما، حداقل یکی دوبار در زندگیمان این حس را داشتیم که: «انگار این لحظه را یک بارِ دیگر هم زندگی و تجربه کردم!» یک حس عجیب از این که به نظر میآیــد «لحظه حال، عینا تکرار حس و حال یک تجربه قدیمی در گذشته است.» احساسی که فقط چند ثانیه دوام دارد و «دژاوو» خوانده میشود. یک اصطلاح فرانسوی به معنی «آشناپنـــداری» یا «پیشتر تجربه شده» که تاکنون، علاوه بر تئوریهای مختلفی که بابت دلایلش بیان شده، دستمایــه شکلگیری داستان و فیلم و سریالهای متنوعی قرار گرفته است. از جمله دلایلی که برای تجربه دژاوو، بهخصوص در آثار علمیتخیلی مطرح میشود، ایده «وجــود جهانهای موازی» است. این که جهانهایی موازی با جهانِ ما وجود دارند که یکجورهایی با عالم ما مرتبطند؛ جهان ما تابعی از آنهاست و آنها هم تابعی از ما هستند و ممکن است شکل و پیامد تصمیمهای ما در آن جا به صورتی متفاوت با چیزی که در زندگیِ فعلی میبینیم، باشد. این نظریه میگوید تجربه حس دژاوو، به این دلیل است که ما قبلا این لحظه را از سر گذراندیـم! در کنار این تئوریها که در ادامه مرورشان خواهیم کرد، متخصصان مغز و اعصاب دلیل علمی این تجربه را صرفا یک اختلال ساده بین رشتههای عصبی مغز انسان میدانند و این پدیده را به سه دسته تداعیگر، بیولوژیکی و مزمن تقسیمبندی میکنند. دژاووی تداعیگر، همان حس آشناپنداری و زنده شدنِ خاطرات محو شده با چشیدن یک طعم یا حس کردن یک رایحه است. دژاووی بیولوژیک، رژه رفتن خاطرات جلوی چشمِ بیمارانی نظیر افراد مبتلا به صرع، درست قبل از تجربه حمله صرع است و دژاووی مزمن، همان تجربهای است که بیشتر سالمندان، با غرق شدنِ مداوم در خاطرات و لحظههای گذشته، حسش میکنند. پرونده امروز زندگیسلام به بررسی دژاوو بر اساس فرضیه های ساده که درونمایه علمی هم دارند اختصاص دارد. هر چند در کنار فرضیه های علمی و ... از منظرهای دیگری هم می شود به این ماجرا نگاه کرد که به امید خدا در پرونده های دیگری به آن بپردازیم.
مرور 5 نظــریه درباره دلایل تجربه دژاوو
این که ساز و کار دژاوو دقیقا چیست، مدت هاست یک راز باقی مانده. علتش هم ماهیت زودگذر و غیرقابل پیشبینی آن است که اجازه نمیدهد این پدیده به شکل دقیق، مورد مطالعه قرار بگیرد. با اینهمه، محققانِ علاقهمند، راهی برای بازسازی آزمایشگاهی حالت دژاوو در ذهن انسان یافتهاند. آنها فهرستی از کلمات مرتبط به هم مثل تختخواب، شب، بالش و رویا را به فرد میگویند. اما به کلمه اصلی یعنی «خواب» که همه این واژهها را به هم پیوند میزند، اشارهای نمیکنند. سپس بر مبنای کلماتی که فرد شنیده، از او یک آزمون کوچک میگیرند. این افراد معمولا فکر میکنند کلمه «خواب» را هم شنیدهاند که یک خاطره کاذب است و تجربه دژاوو برانگیخته میشود. محققان از مغز افراد در این حالت MRI گرفتند و طبق این آزمایشات، نظریاتی درباره دلایل دژاوو بیان کردهاند.
1- اختلاط حس و حافظه
این تئوری تلاش می کند پدیده آشناپنداری را با استفاده از جنبه های حسی انسان توجیه کند و معتقد است انسان با قرارگرفتن در محیطهای خاصی که پیشتر در مورد آن ها ذهنیت داشته، حافظه خود را فعال تر می یابد. فرضیه مذکور مُبیّن این است که محرک های محیطی، در برانگیخته شدن حافظه انسان بسیار مؤثرند. بر این اساس، مشاهده یک تصویر یا حس یک رایــحه، ضمیر ناخودآگاه انسان را به زمانی باز می گرداند که پیشتر چنین تصویر یا بویی را تجربه کرده است. منتها تئوری مطرح شده یک نقص بزرگ دارد. چون گاهی انسان با قرارگیری در محیطهای فاقد محرک حسی-حافظه ای هم به فاز آشناپنداری فرو می رود!
2- تئوری هولوگرام
بر مبنای «تئوری هولوگرام»، حافظه انسان ساختاری مشابه ساختار تصاویر سهبعدی دارد. بر این اساس، بخش های گوناگون حافظه با یکدیگر ارتباط معنادار دارند و هنگامی که یک محرک محیطی یادآور لحظهای می شود که پیشتر آن را تجربه کرده اید، حافظه انسان، تصویر سه بعدی و هولوگراممانند اِلمان مذکور را در ذهن تداعی می کند. بر مبنای تئوری هولوگرام، هنگامی که شما یک قوطی فلزی در دست میگیرید، ممکن است مثلا خاطره در دست گرفتن فرمانِ دوچرخه برایتان تداعی شود؛ این مسئله به این دلیل است که در تصویر هولوگرامی ذهن شما، هم قوطی و هم فرمان دوچرخه، هر دو فلزی هستند.
3- رویــای پیشآگاهانه
در هنگام یک رویای پیشآگاهانه، فرد تصویری از آن چه در آینده اتفاق خواهد افتاد را در خواب می بیند. بسیاری از مردم، رویاهای پیش آگاهانه را، به خصوص قبل از وقوع تراژدیهای تلخ، تجربه کرده اند. نمونه بارز این تجربه، حادثه کشتی «تایتانیک» است که عده زیادی از مردم مدعی شدند حادث شدن این رویداد را پیش از وقوع آن، در خواب دیده بودند. طبق تئوری رویاهای پیشآگاهانه، می توان مدعی شد این که آدم در موقعیتی قرار می گیرد و احساس می کند آن را پیشتر تجربه کرده، به این دلیل است که وضعیت مذکور را پیشتر در رویا تجــربه کرده است.
4- توجه غیرمتمرکز
بر مبنای تئوری «توجه غیرمتمرکز»، وقوع پدیده آشناپنداری نشأت یافته از بازشناسی ادراکاتی است که در ضمیر ناخودآگاه انسان شکل گرفته ولی به ضمیر خودآگاه او راه نیافته است. برای تست این تئوری، به تعدادی دانشآموز، تصاویر مکانهایی را خیلی سریع نشان دادند. در ادامه، وقتی آن تصاویر را لابهلای تصاویر مکانهایی که دانشآموزان به آن جا سفر کرده بودند نشان دادند، همه دانشآموزان، آن تصاویر گذرا را هم به عنوان مکانهای آشنا، مکانی که تصور میکردند به آن سفر کردهاند، شناسایی کردند! با پذیرش این تئوری، فرضیه انتقال پیام ها و مفاهیم مخفی به ذهن از طریق تلویزیون و سینما و اینترنت و سایر رسانه ها تأیید می شود.
5- قانــون اعداد بزرگ
قانون اعداد بزرگ احتمالاً معتبرترین تئوری در نظریه احتمالات است که برای توصیف نتیجه تکرار یک آزمایش به دفعات زیاد به کار میرود. بر طبق این قانون، هر قدر تعداد دفعات یک آزمایش بیشتر شود، میانگین نتایج، به نتیجه مورد انتظار نزدیکتر میشود. به بیان ساده، اگر شما در طول زندگی خود در مورد 500 نفر خواب ببینید که فردا میمیرند و به طور اتفاقی و در طول سالیان، دو نفر از آن ها بمیرند، این ابداً جای تعجب ندارد. یا این که اگر در یک شب، 10 هزارنفر که فردا کنکور دارنــد، به واسطه تداعیهای ذهن، خواب ببینند که صبح شده و خواب ماندهاند و از این میان، اتفاقــا 10 نفر، واقعا خواب بمانند، طبیعی است و این وسط، پدیده ماورایی اتفاق نیفتاده. هرچند ممکن است آن 10 نفر، حس کنند دچار آشناپنداری شدهانــد اما این تئوری، توضیح میدهد تمام اینها به واسطه وجود اعداد بزرگ است.
منبع: روزیاتو
علم نوروفیزیولوژی درباره دژاوو، چه توضیحی دارد؟
پژوهشهای نوروفیزیولوژی، دژاوو را یک حالت متافیزیکی نمیداند، بلکه آن را یک اختلال حافظه و ناشی از تداخل حافظه کوتاهمدت و بلندمدت ارزیابی میکند. برخی محققان هم بر این باورند که مصرف بعضی داروها میتواند احتمال وقوع دژاوو را بالاببرد. به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۱ میلادی، مورد یک بیمار مبتلا به آنفلوآنزا گزارش شد که برای تخفیف علایم بیماریاش برای وی داروی آمانتادین تجویز شده بود و متعاقب آن، حالتی شبیه دژاوو در شخص ایجاد شده بود؛ به طوری که در وسط دوره درمان فکر میکرد قبلا یک دوره درمان را به اتمام رسانده است. به شکل کلی، داروهایی که باعث افزایش دوپامین در مغز بشوند، میتوانند احتمال دژاوو را افزایش دهند. در عینحال، پروفسور «سوسومو تونگاوا» برنده نوبل پزشکی در سال ۱۹۸۷ در مورد این پدیده گفته: «مهمترین بخش مغز انسان، فضایی با عنوان اسبک مغز است که در حقیقت نوعی ماشین حساب، تجسمکننده و بررسیکننده اطلاعات مربوط به حافظه به حساب می آید. این فضا، از مکانهایی که انسان مشاهده میکند و تجربیات احساسی که کسب میکند نقشهبرداری کرده و برای استفاده در آینده بایگانی میکند. اما هنگامی که دو تجربه بسیار شبیه به هم آغاز میشوند، این نقشههای ذهنی به روشهای مختلفی تعبیر و بازخوانی میشوند و دژاوو را رقم میزنند.» در کنار این تئوری های علمی، یک فرضیه دیگر هم میگوید: «گاهی هنگام انتقال اطلاعات از سمتی از مغز به سمت دیگر برای درک آنها، تاخیر بسیار کوتاهی ایجاد میشود که باعث میشود آن سمت مغز، دوبار اطلاعات را دریافت کند و فرد حس کند یک اتفاق، دوبار رخ داده است.»
البته همان طور که گفته شد این فرضیه ها دلایل قطعی دژاوو نیستند و این موضوع از منظرهای دیگری هم قابل بررسی است که در پرونده های دیگری به آن می پردازیم.
منبع: psychologytoday
ژمـــهوو، نقطه مقابل دژاوو
شاید جالب باشد بدانید در مقابل آشناپنداری یا دژاوو، پدیده «ژمهوو» یا «هرگز دیده نشده» وجــود دارد. ژِمهوو پدیدهای است که در آن هرگونه وضعیت آشنا، لحظاتی ناآشنا به نظر میرسد. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که یک وقتهایی، درست وقتی در اتاقِ خانه خودتان نشستهایــد یا در خیابان، به سمتِ محــل کارِ هر روزتان میروید، برای لحظاتی زمان و مکان را گم کنید و گیج و مبهوت بمانید که: «الان دقیقا چه زمانی است و من کجا هستم و باید چه کنم؟» گاهی هم این حالت، پس از تکرار زیاد یک کلمه با صدای بلند، رخ می دهد. مثلا وقتی کنار خیابان، منتظر تاکسی ایستاده اید و چندین و چندبار کلمه مقصد را تکرار می کنید، ممکن است ناگهان یک جور حسِ بیگانگــی با آن کلمه برایتان رخ دهد. مغز ما وظایف خود را با ایجاد الگوهای منظم سیگنال های الکتریکی در گروه هایی از سلول های عصبی انجام می دهد و گاهی که این نظم، به دلایلی برای لحظاتی دچار اختلال میشود، ممکن است ژمهوو را تجربه کنیم.