هیچ بنده ای نیست که خود را وقف خدا کند مگر این که خداوند او را به بهشت درمی آورد.
امام صادق(ع)، امالی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
استاد شهید مرتضی مطهری درباره اهمیت توبه در جوانی گفتهاند:
«تا جوان هستیم، میگوییم «هنوز جوانیم!» در میانه راه هم که میگوییم «حالا خیلی وقت داریم. توبه وقتش پیری است، وقتی که پیر شدیم از همه کارها افتادیم و همه قدرتها از ما گرفته شد، آنوقت توبه میکنیم.» نمیدانیم که اشتباه میکنیم؛ آن وقت اتفاقا هیچ توبه ای نمیکنیم، آنوقت دیگر حالِ توبه برای مان نمیماند، آنقدر زیر بار گناهان کمر ما خم شده است که دیگر دل ما برای توبه کردن حاضر نیست. دل یک جوان آمادهتر است برای توبه کردن تا دل یک پیر.»
برگرفته از آزادی معنوی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بعضی به گمان این که کلمه «طوفان» فارسی است آن را به صورت «توفان» مینویسند و حتی بعضی از فضلا توصیه کردهاند که صورت اخیر به کار رود، اما اصل این دو کلمه و معنای آنها یکی نیست. «طوفان» کلمه عربی (ظاهرا از اصل یونانی) و بهمعنای «باد و باران بسیار شدید» است، ولی واژه فارسی «توفان» صفت است و به معنای «غرّان، دمان» است و ربطی به «باد و باران بسیار شدید» ندارد. این واژه صفت فاعلی از مصدر توفیدن بهمعنای «فریاد ِ بلند کشیدن» یا «غرّیدن و خروشیدن» است:
ز آواز گردان بتوفید کوه
زمین شد ز نعل ستوران ستوه (فردوسی)
واژه «توفنده» به معنای «غرّنده و خروشنده» نیز از همین فعل مشتق شده است.
غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیش از آن که سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: «بزرگ ترین آرزویی که در دل داری چیست؟» پاسخ داد: «بزرگ ترین آرزوی من این است که به بالاترین مقام آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم که ای دوستان چرا با این حرص و ولع، بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را به جمع کردن ثروت و سیم و طلا می گذرانید در حالی که آن گونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفال تان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آن ها باقی بگذارید، همت نمی گمارید؟»
تبیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز میکشم و میمیرم
مرگ نه سفری بیبازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن موقع که باید دوست بداری
رسول یونان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هومن سیدی، بازیگر و کارگردان جوان زیر این عکس سر و ته از خودش در صفحه اینستاگرامش، متنی از شل سیلوراستاین را نوشته است:
«هر وقت توی آب یه آدمی رو می بینم که سروته وایساده، نگاش می کنم و هرهر می خندم. گو این که نباید این کار رو بکنم. چون شاید توی دنیای دیگه ای، در زمان دیگه ای، در جای دیگه ای، چه بسا درست وایساده همون آدم. و این منم که سر و ته وایسادم!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پسر هندی که بدنش برق دارد!
آدیتی سنترال- پسر 9 ساله هندی به تازگی مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. او می تواند با لمس لامپ LED باعث روشن شدن آن شود. او تا کنون متوجه خاصیت الکتریسیته بدنش نبود تا این که با پدرش برای خرید لامپ به بازار رفت و هنگامی که لامپ ها را در دستش گرفت، همگی آن ها روشن شدند! پدر او که به عنوان متخصص برق کار می کند، می گوید تا کنون چنین چیزی را ندیده است.
راکن های زامبی!
چاینا دیلی- پلیس چین اخبار عجیبی مبنی بر رفتار عجیب راکن هایی دریافت کرده است که از نظر عموم مردم، زامبی هستند! این راکن ها تمام شب را بیدارند و گاهی به خانه های مردم برای غذا حمله می کنند. اما در طول روز جیغ می زنند و ناگهان روی زمین می افتند! پلیس چین و دام پزشکان در پی یافتن علت این اتفاق هستند.
هنرمندی با استفاده از بال پروانه
آدیتی سنترال- یک دانش آموز هنرمند چینی از بال های 500 پروانه برای خلق اثر هنری اش استفاده کرد، اما بعد از این که آثارش را به نمایش گذاشت، توسط مردم و رسانه ها سرزنش شد. عده ای ذهن او را بیمار خواندند که برای یک اثر هنری 500 پروانه را کشته اما او اظهار کرده است برای ساخت آثار هنری ونگوگ بهترین ایده هنری استفاده از بال های پروانه بوده است و این حرف ها برایش اهمیتی ندارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. قبل از هرچیز باید اعلام کنیم که از این هفته مسابقه «این کیه؟» و کاریکاتور برنده مسابقه قبلی پنج شنبه ها چاپ میشه و پاسخش و نام برنده هم یک شنبه ها. این هم کاریکاتور کامل شخصیت مسابقه شماره 75 «این کیه؟» آقای «سالار عقیلی» خواننده خوب کشورمون. حتما همه ما دست کم یکی از آثار زیبای ایشون رو شنیدیم و به یادمون مونده. جالبه بدونیم ایشون مدرک کارشناسی در رشته بازیگری تئاتر دارن، همسر و پسرشون هم در زمینه موسیقی فعالیت می کنن و ایشون اولین خواننده در تاریخ موسیقی ایران هستن که حنجره اش بیمه شده. چند نفری «مهدی یغمایی» رو تو کاریکاتور دیده بودن که حق داشتن، خیلی شبیه هم هستن!
برنده این مسابقه آقای «محسن داسی» 34 ساله از سبزوار و کارمند هستن که حساب تعداد دفعاتی که تو مسابقه شرکت کردن از دستشون در رفته! البته این مسابقه رو با کمک همکارهاشون پاسخ دادن و هنوز دو دل بودن که عکس خودشون رو برای کشیدن کاریکاتور بدن یا عکس دخترشون رو. یه سوال اساسی هم داشتن که «آق کمال واقعیه یا تخیلی؟» که خود آق کمال جواب خواهد داد! بهشون تبریک می گیم و به امید خدا پنج شنبه همین هفته و در مسابقه بعدی، عکس و کاریکاتورشون رو می تونید همین جا ببینید. خوش باشید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حمید دو ماهی میشد که در آشپزخانه کار میکرد. آخر شب با تاکسی برمی گشت خانهشان که حاشیه شهر بود. آن شب هم سوار تاکسی شده بود. توی مسیر یک پدر و پسر هم سوار شدند. پسربچه سر و صورتش باندپیچی شده بود، انگار که سوخته باشد. بدن پسربچه بوی خاصی میداد که به نظرش آشنا می آمد، بویی مثل بوی گوشت فاسد. خوب که دقت کرد یادش آمد سر شب که آب جوش یکی از دیگها را به علت بدبو بودن گوشتش روی زمین خالی کرده بود، همین بو آشپزخانه را پر کرده بود.
کاملا گیج بود که یک لحظه به شک افتاد آیا موقع خالی کردن آب جوش بسم ا... گفته یا نه؟ حمید نگاهش را به راننده دوخت و خواست بگوید پیاده میشود، اما راننده سمش را گذاشته بود روی پدال گاز و همچنان گاز میداد. بیرون را که نگاه کرد شهر تمام شده بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* دیروز رفتیم رستوران و عکس آپلود نکردم اینستا و نصف بدنم الان فلجه!
* بعضی مواقع که به صدای ضبط شده خودم گوش میدم، دلم می خواد از هرکسی که توی عمرم باهاش حرف زدم حلالیت بطلبم!
* این قدر که با جوجه کباب عکس دارید، با مامان و باباتون هم دارید؟!
* اگه بدونین واسه یک قوطی شیر خشک، چند تا شیر می کشن و خشک می کنن، دیگه از این محصول حمایت نمی کردین!
* به میوه فروشه میگم این فلفل ها تند که نیست؟ گفت نه بابا! گفتم ولی من فلفل تند می خوام! گفت تنده بابا، دروغ گفتم!
*کارشناس فوتبال بودن هم شغل خوبیه ها. کلا ۳۰ ثانیه وقت داری بازی رو تحلیل کنی، بعدش هم پولت رو می گیری میری خونه!
* بهار این جوریه که بعد از ۱۰ ساعت خواب پا میشی میگی چقدر خستهام، یک چرت بزنم خستگیم دربیاد!
* آش رشته تنها جایی بود که گیاهان موفق شدن بدون کمک گوشت و خودشون به تنهایی طعم مطبوعی تولید کنن. بقیه تجربههاشون به شکست مطلق منجر شد!
* یک جوری اسمش سبزی خوردنه، انگار ما بقیه سبزی ها رو برای مطالعه بیشتر می خریم!
* واقعاً تو هوای به این خفنی ما نباید سر کار باشیم. باید تو آغوشش باشیم... آغوش تختمون!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلگراف | نقاشی دیواری در هندوستان
گتی ایمیج| جشن بازگشت پرندگان مهاجر از مناطق سردسیر، مسکو
یاهو| فیلبانی در حال شستن فیلش در رودخانه، دهلی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زمانی سانسور در تلویزیون خیلی گل درشت و بیسلیقه انجام میشد. به این صورت که در سریالهای خارجی، هر دختر و پسری که با هم حرف میزدند یا میخندیدند یا حتی به هم نگاه میکردند، حتما در جایجای صحبتها و وسط خندهها و حتی توی دل شان باید یکدیگر را خواهر و برادر صدا میزدند تا خیالمان راحت شود. اگر این وسط یک بچه دیده میشد، برای راحتی خیالمان هی باید آن دو را مامان و بابا صدا میکرد. یا اتفاقات فیلمها و سریالهای خارجی حتما باید در فصل زمستان رخ میداد و برف به زیر زانوی بازیگران میرسید و شال و کلاه میکردند و آنقدر پالتوهای شان را سفت دور خودشان میپیچیدند که بچههای دهه شصت تا مدت ها فکر میکردند خارج یعنی جایی که مردمش مثل اسکیموها زندگی میکنند و اصلا بهار و تابستان ندارند!
بعد که تکنولوژی پیشرفت کرد، روش سانسورها هم عوض شد. مثلا یکهو میدیدیم وسط فیلم تصویر زوم شده روی سوراخ دماغ هرکول پوآرو. چرا؟ چون پشت سرش ناگهان خانمی تصمیم گرفته بود از عرض خیابان رد شود، آن هم وسط چله تابستان! یا اگر چهره خانم مارپل خیلی براق و رنگی بود، هر وقت دوربین روی صورتش میرفت رنگ از رخسارش میپرید و شبیه میت میشد و ترس برمان میداشت که بیا، اینم مُرد! بهمرور به آن مرحله از پیشرفت دست یافتیم که توانستیم به جای بازیگران، اشیا را وارد فیلم نامه کنیم تا جور پوشش و حرکات و سکنات منشوری آن ها را بکشند. مثلا تام کروز همیشه عادت داشت در فیلمهایش پشت نردبان، گلدانی کنارش باشد و با یک آباژور صحبت کند. یا با کمک متخصصان برای بازیگران لباس طراحی کنیم و به رغم میل باطنیشان، وسط بهار یقه اسکی تنشان کنیم تا سرما نخورند. یا در مسابقه ورزشی، یک فریم درمیان، صحنه آهسته کودکی را که دست توی دماغش میکند ببینیم.
این هم گذشت تا رسیدیم به این روزها که وارد مرحله جدیدی از سانسور شدهایم که اگر به رویمان نیاورند، اصلا نخواهیم فهمید چی شده است. مثلا لوگوی یک تیم ورزشی را تغییر جنسیت میدهیم، یا حرف های مهمان یک برنامه را طوری تقطیع میکنیم که منظورش صد و هشتاد درجه عوض میشود، یا کلا یک سکانس از یک سریال را قیچی میکنیم که اگر خود عوامل سریال نگویند چه بلایی سرش آمده، به عقل احدالناسی نمیرسد که چی به چی بوده! به هرحال همپای صنعت و تکنولوژی، سانسور و فیلترینگ هم باید رشد کند دیگر.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* با عرض سلام و خدا قوت. بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد. خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد. امیدواریم با مدد از ذات کبریایی حضرت حق و توسل به حضرات معصومین(ع)، در سال جدید فضایل و مکارم اخلاقی جایگزین رذایل اخلاقی بشود.
* لطفا مسابقه های جدید همراه با جایزه تو روزنامه تون چاپ کنید.
علی، درگز
* اگه می تونی پرواز کنی به کسی نگو. جوری باورت نمی کنن که میفتی!
محمد جواد سلیمی
* لطفا هر روز پند نیکان را چاپ کنید. بسیار دلنشین و جذاب است. همچنین این کار باعث می شود نسل جوان با شعر و ادبیات کهن این مرز و بوم آشنا شود. با تشکر، سامان
* ستون از اون لحاظ داشتین، دیروز هم ستون از این لحاظ اضافه کردین. می ترسم تا آخر سال همشهری سلام بشه «از کدوم لحاظ؟»!
* معصومه عزیزم، همسر مهربانم، 20 فروردین، سالروز تولد تو را که مثل فرشته ای به زمین آمدی تبریک می گویم. امیدوارم همیشه شاد و خوش در کنار من و ندا کوچولومون بمونی. سعید
* مطلب «کی از آینده خبر داشت» خوب بود. باز هم از این ها در زندگی سلام چاپ کنید. میترا سمایی
* چقدر تبلیغ چاپ می کنید؟ در سال جدید باز روز از نو و تبلیغ از نو؟!
* کاش در این هوای خوب بهاری، قدر آب، این مایه حیات زمین را بدانیم تا در تابستان برای یک جرعه آن دلتنگ نشویم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.