تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 62
رزاقیت الهی و انفاق
مرحوم آیت ا... حائری شیرازی فرموده اند:
«رزق، مثل آب خور مرغ های مرغداری هاست. جوجه ها می آیند از این آب ها می خورند و سطح آب می آید پایین. همین که جلوی آن سوراخ [ظرف] باز شد دوباره آب جریان پیدا می کند. یعنی وقتی مصرف شد تولید می شود، نه این که تولید می شود تا مصرف شود. روزی همیشه با مصرف هست نه تولید. اگر ده جوجه آب بخورند آب بیشتر بیرون می آید پنج جوجه بخورند، کمتر بیرون می آید.
مسئله روزی انسان هم این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آن ها موجب شدت جریان درآمد می شود و هرکس روزی خودش را می خورد. اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال می شود. می فهمد که بناست خدا به او روزی دهد که این ها چیزی از او می خواهند. اما اگر سفره اش را بست و جلوی مصرف را گرفت، روزی هم بند می آید.»
پایگاه نشر آثار آیت ا... حائری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 61
فتو شعر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت
تعداد بازدید : 66
یک نفر و نیم در جهان
بزرگی اطراف جهان را گشته، سرانجام خلوت گزیده و خاموش نشسته بود و با کسی گفت و شنود نمی کرد. یکی پرسید که این همه جهان را گشته ای، چه دیده ای؟ گفت: «هفت اقلیم را گشتم و جز یک کس و نیم هیچ ندیدم. یکی آن بود که از نیک و بد مردم هیچ نمی گفت و آن دیگری اگر می گفت، نیکی مردم می گفت.»
و لیکن نیمه ای آن بود کز عز به جز نیکو نگفت از خلق هرگز
برگرفته از الهی نامه عطار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فارسی بنویسیم
تعداد بازدید : 56
پروژکتور یا نورافکن؟
علی: «ببینم تو شماره داخلی مسئول تاسیسات دانشگاه رو داری؟ می خوام بهش بگم این پروژکتور بیرون ساختمون رو خاموش بکنه. آخه سر ظهری نمی دونم چرا روشنه؟» حسین: «اجازه بده شماره رو پیدا کنم. ولی اگه بشه می خوام با یه تیر دو نشون بزنم.» علی: «منظورت چیه؟» حسین: «منظورم اینه که تا من شماره رو پیدا می کنم، تو هم تمرین کن که از این پس به جای پروژکتور بگی «نورافکن»!»
شماره پیدا شد. مسئول تاسیسات نورافکن را خاموش کرد. الان سه هفته هم از آن جریان گذشته، ولی هنوز علی یک در میان به جای نورافکن می گوید پروژکتور. اما با سابقه ای که از او دارم تا دو ماه دیگر به نظر می رسد که کلمه پروژکتور می تواند از ذهن اش پاک بشود.
اسماعیل فریدونی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 62
کاریکلماتور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 42
آسمان تو
آسمان شبیه چشمان توست
آبی صادقانه
آرامشی همیشگی نامحدود
و من...
پرنده ای مشتاق
آواره میان آسمان تو
خدای من
کجای آسمانت برای من است؟
فهیمه خیّر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سوتی سرا
تعداد بازدید : 78
شاگرد بی رودربایستی!
دوستم تعریف می کرد: تازه معلم شده بودم. سال اول منو فرستادن یه روستای دور افتاده. خیلی از دانش آموزهاش ساده و معصوم بودن. روز معلم یکی از شاگردها برام یه مرغ زنده آورده بود. منم مرغ رو پس دادم و گفتم عزیزم ببر برای خودتون، لازمتون میشه، ممنونم ازت. دانش آموزه هم بر می گرده میگه: نه خانوم معلم، شما ببر، ما فکر می کنیم شغال خورده!
سوتی های بامزه تون رو در تلگرام به شماره 09215203915 بفرستید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 100
دور دنیا
پارک وسواسی ها
پارکی در وین اتریش وجود دارد که قسمتی از آن برای کمالگراها یا آن هایی که اختلالات وسواسی دارند ساخته شده است. در این قسمت از پارک، درختان، باغچه ها و پیاده روها بسیار دقیق طراحی شده اند تا افرادی که مبتلا به وسواس هستند بتوانند بدون ناراحتی از نامنظم بودن محیط، در آن راه بروند و لذت ببرند.
کندوی عسل خانگی
یک شرکت طراحی مدتی است محصول جالب خود را به بازار معرفی کرده است. این محصول یک کندوی زنبور است که می توان از آن برای نگهداری زنبورها در داخل خانه استفاده کرد. شیشه ای بودن جلوی این کندو این امکان را می دهد تا زنبورها را در حال زندگی درون آن مشاهده کرد. همچنین زنبورها می توانند از لوله کوچکی که به کندو وصل شده است به بیرون خانه بروند و زندگی طبیعی خود را هم داشته باشند. با استفاده از این کندوها، هر خانواده می تواند عسل مورد نیاز خود را تولید کند!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زندگی بزرگان
تعداد بازدید : 61
دزدان خوش عاقبت!
توی تاریکی مطلق داشت میرفت برای ویزیت یک مریض. در یکی از محلات مشهد دزدها جلوی موتورش را گرفتند و گفتند: «هرچی داری بریز بیرون.» دکتر نگاهی به آنها انداخت و گفت: «من دکتر شیخ هستم. الان چیز دندون گیری ندارم بدم به شما، جز همین کیف که وسایل پزشکی من است. الان هم باید هرچه زودتر بروم. یک مریض بدحال چشم انتظار منه. اگر بگذارید بروم فردا میآیم برایتان پول میآورم...!» دزدها جیبها و کیف دکتر را گشتند. جز کمی آجیل و چند سکه بی ارزش چیز دیگری پیدا نکردند. یکیشان گفت: «خیلی خوب، برو به مریضت برس. اما فکر نکنی ما خریم و باور میکنیم که فردا سر و کلهات اینجا پیدا میشه...» دکتر راه افتاد.
اما فردا همان موقع رفت جای دزدها. دزدها دورهاش کردند. یکیشان گفت: «عجب جیگری داری دکتر. دیروز مجبور بودی برای دیدن مریض توی این تاریکی این طرفها آفتابی بشی، امروز دیگه چرا؟!» دکتر گفت: «به خاطر قولی که دادم، اومدم. پول هم با خودم آوردم!» دزدها با تمام پرروییشان کم آورده بودند. سرشان را پایین انداختند و گفتند: «ما از شما چیزی نمیگیریم دکتر! خیلی مردی به خدا!» دکتر خندید و گفت: «این طوری بهتر شد. حالا بگویید ببینم حاضرین به جای دزدی، کار کنید و نان بازویتان را بخورید؟» همگی یک صدا گفتند: «معلومه که بله!» یکیشان گفت: «اما کی پیدا میشه به ما کار بده؟ ما نه ضامن داریم و نه آشنا. بدنام هم که هستیم.» دکتر شیخ گفت: «خودم ضامنتون میشم. از دکتر شیخ ضامن بهتری میخواین؟ فردا بیاین کارخونه قند منم اون جا کار دارم. کارم که تموم شد و مریضها رو هم دیدم یک فکری هم به حال شما میکنم. ان شاءا... صاحب کارخونه روی من رو زمین نمیزنه...» از فردا هر چهار نفرشان مشغول به کار شدند.
برگرفته از کتاب «فریاد در تاکستان» نوشته محمد خسروی راد
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 119
دنیا به روایت تصویر
گتی ایمیج- مسابقه فوتبال بین دو تیم یوونتوس و آتالانتا در شرایط بد آب و هوایی، ایتالیا
گاردین- مراسم اختتامیه المپیک زمستانی کره جنوبی
رویترز- کشفیات جدید باستان شناسان در مصر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 91
زندگی سلام
* به اون هایی که تو اتوبوس یا مترو مقصدشون ایستگاه آخره حسودیم میشه، راحت و بیدغدغه می خوابن!
* اسفند که میشه چون می دونم آخر ماه قراره خونه تکونی کنیم، دیگه سفره رو وسط خونه میتکونم، آشغالا رو ۹ شب می ذارم کنج اتاق و ته مونده چای رو می پاشم رو دیوار!
* به نوشابه نارنجی می گین زرد، به ماهی نارنجی هم می گین قرمز... مشکلی دارین با این نارنجی بدبخت؟
* این که هنوز کسی نیومده بگه آجیلا رو پیدا کردم... از وخامت اوضاع اقتصادی خانواده ها در سال جدید خبر میده!
* در واقع این ما نیستیم که سرما خوردیم، سرما خوردگیه که ما رو خورده!
* بدبختی یعنی ده تا عکس تو یه مهمونی می گیری، توی 9 تاش چشمات بسته است، تو اون یکیش هم دهنت به اندازه دهن کروکودیل بازه!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آزمون هوش
تعداد بازدید : 76
15 شگفت انگیز
اعداد 1 تا 9 را طوری در این جدول بنویسید که حاصل جمع هر ردیف، هر ستون و هر قطر عدد 15 بشود.
پاسخ در صفحه مشاوره و خانواده
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاسخ مسابقه چی میگه؟
تعداد بازدید : 96
ید طولانی!
سلام. ممنون از همه که با شیوه درست و با نام خودشون توی مسابقه شرکت کردن. می دونستیم عکس سختیه و جمله های بانمک هم کم بود. بدون وقت تلف کردن چند تا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دم تون گرم و خوش باشید همیشه.
* آی دستای پرتوان، برسید به داد این ناتوان! صفرحسینی
* حالا با این دو تا خرطوم چه جوری تو گوشم هندزفری بذارم! حسن خسروانی
* من اگه خفن استریپ بودم می شدم دستیار! حسین صفرزاده
* وقتی به جای سبد کالا سهمیه لوله تعلق گرفته بهت، با اجرای رقص لوله برره ای از خودت خوشحالی در وکنی! احسان اسعدی
* دلم می خواد با همین دستای خرطومی زندگی سلام رو به خاطر عکس سختش...!
یلدا نیکفر
* از بس دنبال کار گشتم دست از پا درازتر برگشتم، ببینم شما نظافت چی نمی خواین؟ ابراهیم مرشدی
* من تو ترسوندن مردم ید «طولانی» دارم. سیدحسین آروند
* ای داد، ای هوار، نمی دونم چرا ژن های خوب دست به هرچی می زنن طلا میشه، ولی من دست می زنم لوله میشه؟! سیدحمید جوادزاده
* صداتو رو من نبر بالا دادا، وگرنه با همین دستام میام تو صورتت ها! الهه سلطانی
* وقتی به یک عده به جای عیدی، اتصالات لوله دادن تا خودشون برن هر چی می خوان نفت بالا بکشن و بفروشن! احسان اسعدی تبادکان
* این قدر به مال مردم دست درازی کردی تا این جوری شدی حالا قدم آهسته برو چون دیگه همه می شناسنت! جواد سریانی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 49
ما و شما
تصویری که برای قسمت «تا حالا دقت کردین» قرار دادید واقعا پرمعنا و آموزنده بود.
* با درود، معنی ستون انگلیش آموزی یک شنبه «امپراتوری ها یک روزه ساخته نشده اند» درست است. چون معنی کلمه DAY روز است.
ما و شما: حق با شماست ولی جمله به صورت اصطلاحی ترجمه شده است.
* لطفا گزارشی درباره این نام های عجیب و غریب که بیشتر بر سر در بعضی از مشاغل و برج ها می بینیم تهیه و از ثبت احوال و استادان ادبیات هم نظرخواهی کنید.
* گفته بودی بلدی حال مرا خوب کنی، حال من خوب خراب است، بیا خوبم کن. مسعود مجنونپور
* سلام، خسته نباشید بچه های روزنامه خراسان، جالبه برام طراح خفن استریپ هم نام منه. منم محمد مهدی رنجبر هستم! سرباز پلیس راه چناران
* این آقای هندی که صاحب بلندترین ناخن دنیاست اگر شاگرد مدرسه منِ ناظم بود حتما از انضباط وی نمرهای کسر می کردم!
پاسخ خفن استریپ شماره قبل: تخم دوزرده - تردستی - چراغ گردسوز
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 57
فتو نکته
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دی روزنامه
تعداد بازدید : 37
سیمرغ بلورین گل مالی
فیلمی در اینترنت دست به دست میشود که در آن آقای احمد نجفی (بازیگر نقش کارآگاه علوی) یک کیسه خاک مخصوص صادرات، یک دبه آب (احیانا تصفیه شده) و یک استامبولی نو از صندوق عقب یک خودروی شاسی بلند درآورده و گل درست کرده است. (به احتمال زیاد دستهای استاد به گل حساسیت دارد که باید با مواد استاندارد آن را درست میکرده است. هرچند میتوانسته از دستکش کار استفاده کند که خب از بس اعصابش به هم ریخته بوده، یادش رفته). سپس به محل ساختمان شورای صنفی نمایش رفته و درِ آن را گل میگیرد. البته این عمل استاد گل گرفتن نیست و در حقیقت گل مالی است، ولی هرچه باشد، گویا دلیل این کار اعتراض به وضعیت اکران فیلم اش بوده است. گروهی هم میگویند دلیل این کار کم فروختن فیلم بوده که اعصاب استاد را به هم ریخته است، نه مسئله اکران و این حرفها. البته عدهای هم میگویند چون فیلم خوب فروش نرفته است، چکهای تهیه کننده (خود استاد) در حال برگشت خوردن بوده و مجبور شده دست به کار شود تا بلکه از این راه بتواند حسابش را پر کند. که خب هم این روزها درآمد گل مالی خوب نیست و هم این قضیه شایعه است و باور نکنید.
البته از تعداد خبرنگار و عکاس و فیلم بردار و صدابردار و نورپردازی که ایشان را همراهی میکند، معلوم است این حرکت جناب نجفی خودجوش نبوده و با هماهنگی قبلی، دست به گل گرفتن زده است. همچنین استاد در حالی که از فعالیت زیاد در حال نفس نفس زدن است، روشنگری میکند که این جا متعلق به دولت نیست و اموال دولت را تخریب نمیکند، بلکه اموال یک عده دیگر است. که خب لابد از نظر استاد که خودش مدتی کارآگاه و مامور نظمیه بوده، ضرر رساندن به اموال دیگران اشکالی ندارد.
البته اصلا این متن درباره این مسائل نبود و مقدمه بیشتر از اصل قضیه شد. با دیدن این فیلم با خودمان فکر کردیم که چه میشود اگر هرکسی هر اعتراضی به هر چیزی دارد، شبانه با یک گروه خبرنگار بلند شود برود جلوی خانه و ساختمان افرادی که ازشان شاکی است و در آن جا را گل بمالد. اگر از دانشجوی معترض به نمره گرفته تا کارمند و کارگری که حقوقش عقب افتاده یا بازنشستهای که پولش را موسسات مالی غیرمجاز خوردهاند، هرکدام بخواهند یک تشت گل (با آن تشت گلبرگ اشتباه گرفته نشود!) به دستشان بگیرند و در شهر راه بیفتند، فردا صبح چهره شهر دیدنی خواهد بود!
علیرضا کاردار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.