واکاوی روان شناسانه رفتارهای مادر «آرمان» که در سریال «سایه بان» با ازدواج پسرش مخالف است
تعداد بازدید : 93
اشتباه پشت اشتباه!
نویسنده : فریبا البرز، کارشناس ارشد مشاوره خانواده
سریال «سایه بان» که این روزها از شنبه تا پنج شنبه ساعت 21:30 از شبکه 2پخش می شود، داستان زندگی پسری (آرمان) است که مادرش (مهشید) به دلایلی با ازدواج او و دختر مورد علاقه اش مخالف است و از شیوه های خاصی برای ابراز این مخالفت استفاده می کند. تماشای این حد از مخالفت و سنگ اندازی در راه ازدواج پسری با دختر مورد علاقه اش از قاب تلویزیون، اعصاب خرد کن است. بیایید نگاهی روان شناسانه به این مادر داشته باشیم و ببینیم چرا نمی تواند ارتباط مناسبی با پسرش برقرار کند تا با کمک او بهترین تصمیم را بگیرد.
بعضی از ما در جامعه به دنبال این هستیم که شخصیت افراد را سفید یا سیاه ببینیم. در حالی که در واقعیت هیچ فردی به طور کامل بی عیب و نقص یا شیطان صفت نیست و زندگی پر از آدم های خاکستری است. در سریال سایه بان بر خلاف تصور عموم که مادر آرمان را شخصیتی غیر منطقی می دانند، او کاملا خاکستری است.
دختری که عاقلانه فکر نمی کند
«مهشید» اگرچه به شوهرش علاقه مند بوده اما به دلیل اختلاف های فکری و فرهنگی و... سال هاست که بدون طلاق گرفتن، جدا از شوهرش زندگی می کند و پسرش را پیش خود نگه داشته البته برادر ثروتمندش آن ها را حمایت مالی کرده است. این مادر اگرچه با ازدواج پسرش با آن دختر مخالف است اما طی جلسه ای خصوصی با آن دختر از نزدیک صحبت می کند و نمونه هایی از احساسی تصمیم گرفتن پسرش را متذکر می شود. به طور مثال این که با تمام علاقه و پیشرفتی که در والیبال داشته، آن را رها کرده است. به دختر می گوید که چقدر با یکدیگر متفاوت هستند و اگرچه در نگاه اول آن چه بیننده برداشت می کند، مخالفت صریح این مادر است اما در لابه لای آن می توان تلنگری برای هوشیار کردن دختر را دید که اگر دختر عاقلانه فکر کند، خیلی دقیق تر می تواند شخصیت نامزدش را بررسی کند.
اشتباه مادر در راهنمایی کردن پسر
به نظر می رسد مادر آرمان این نکته را فراموش کرده که پسرش به طور کلی هنوز آمادگی ازدواج را به لحاظ پختگی فکری و شخصیتی پیدا نکرده است. آرمان واقعا در دوره ای عاشق دختر دایی اش بوده و این عشق دو سویه بوده است و طی مخالفت زن دایی اش، دل می کند و قول ازدواج به دختر دیگری می دهد و مهشید یک بار برای همیشه نمی تواند درست و حسابی با پسرش درباره این موضوع صحبت کند. مهشید باید بدون این که حرف ازدواج با دختر دایی را مطرح کند، برای پسرش نقش تعقل در ازدواج را توضیح دهد؛ این که ازدواج به عنوان مهم ترین و بزرگ ترین تصمیم زندگی، بیشتر از احساس نیاز به عقل دارد. در واقع نه مهشید و نه آرمان، هیچ کدام به شکل درستی به این مسئله واکنش نشان نداده اند.
بی توجهی به نقش تاثیرگذار پدر
نکته دیگر این که جدا زندگی کردن مادر و پدر از هم مشکلاتی را برای آرمان ایجاد کرده که سردر گم بودن و بلا تکلیفی در تصمیم گیری ها و برنامه های زندگی در دوره های مختلف یکی از تاثیرات آن است. آرمان پدرش را دوست دارد اما نمی تواند کمک خاصی در این شرایط از او دریافت کند چون مادر ناراضی است و حقی برای مشورت به پدر نمی دهد. پر واضح است که در این شرایط آرمان از داشتن همزمان والدین و بهره گیری و مشارکت آن ها در این تصمیم مهم زندگی اش، محروم است و همین مسئله باعث اشتباهات جدی او شده است.
اشتباه مهشید در راهنمایی دختر
در این داستان خانواده ها به لحاظ فکری، فرهنگی و اقتصادی با همدیگر تشابهی ندارند اما خانواده دختر بی حاشیه هستند و سالم زندگی کرده اند که این خود نکته مهمی است. در چنین شرایطی همان طور که مهشید با نامزد پسرش صحبت کرد و از تفاوت ها گفت، لازم بود که آرام تر و بدون القای احساس برتری، گفت و گویی صورت می گرفت تا دختر بتواند در نهایت واقع بینی، شرایط پیش روی خود را ببیند و آن موقع تصمیم منطقی را بگیرد. این تفاوت ها جدی است و مادر حق دارد نگران شود و تذکر دهد و اگر با عقل و درایت، این مسائل در زندگی مدیریت نشود، می تواند زندگی را به ناکامی برساند.
فقط ثروت مهم نیست
مهشید مادری است که به ازدواج هم تعصبی و هم اقتصادی نگاه می کند. او ترجیح می دهد پسرش حتما با دختر دایی اش ازدواج کند تا به خانواده برادرش نزدیک شود چراکه خانواده برادرش بسیار ثروتمند هستند و نه تنها آینده زندگی خودش و تنها پسرش تا ابد تامین می شود بلکه تمام قرض ها و بدهی های شوهرش هم پرداخت می شود. او از بالا به اطرافیانش نگاه می کند و افرادی را که به لحاظ اقتصادی ضعیف هستند، به دیده تحقیر می نگرد طوری که مراسم بله بران را ترک می کند. با این حال، مادر است و حتما خیر پسرش را می خواهد. در همین جا باید اشاره کرد که بعضی مادران به اشتباه تصور می کنند ازدواج هایی دوام پیدا می کنند که زن و شوهر به لحاظ فکری، فرهنگی، اقتصادی و... کاملا به هم شبیه باشند در غیر این صورت ازدواج ناموفق خواهد بود. نکته ای که این قبیل مادران از جمله همین مادر فراموش می کنند این است که خوشبختی صرفا داشتن تشابه در این موضوعات نیست علاوه بر هم کفو بودن نسبی، آن چه که خوشبختی را تداوم می بخشد، پختگی فکری، درایت و دانایی، گذشت و بهره گیری از عقل است که هر دو طرف باید داشته باشند.