مهین ساعدی- «پسرم سجاد سال 1383به دنیا آمد، شرایط رشدش ایدهآل و قد و وزناش بالای نمودار رشد قرار داشت، در «صداسازی» زود راه افتاد، از گوشه چشم نگاه میکرد و همیشه لبخند کجی روی چهره داشت. اما به طور معمول زیاد به کسی توجه نداشت، به اطراف بیمحلی میکرد و به من هم واکنشی نشان نمی داد. تا این جا فکر میکردیم همه چیز عادی و او فقط گوشهگیر است اما وقتی سه ساله بود و از چند پله افتاد و در برابر درد و خونریزی واکنش نشان نداد، احساس کردم وضعیت خیلی هم عادی نیست، بهخصوص وقتی تغییر هیجانات ناگهانیاش را هم دیدیم و متوجه شدیم او میتواند در عین شادی، ناگهان گریه کند! بر اساس پیشنهاد دوستان او را به چند متخصص نشان دادیم، وقتی تشخیص اُتیسم داده شد ضربه سختی بر زندگی ما وارد شد، جدای از درد بیماری تنها فرزندمان، دردآورتر این بود که نمیدانستیم این بیماری چیست؟ چرا سجاد به آن مبتلا شده است؟ درمانی برای آن وجود دارد یا نه؟ و زندگی با داشتن چنین کودکی چطور خواهد بود؟» آنچه خواندید بخشی از درددل های مادر یک کودک اُتیستیک است. حرفهایی که شاید بین بیشتر پدر و مادرهایی که فرزندشان مبتلا به اختلال اُتیسم است، مشترک باشد و باتوجه به زندگیِ متفاوت و پرفراز و نشیبی که این خانوادهها تجربه میکنند، پرونده امروز زندگیسلام، قرار است به سادهترین شکل ممکن به سوالات رایجشان درباره زندگی با یک کودک اُتیستیک پاسخ دهد. گفتوگو با یک روان شناس و یکی از مسئولان انجمن اُتیسم ایران هم، ابعاد مختلف این بیماری و تاثیر آن بر زندگی اطرافیان را شفافتر میکند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دو روز پیش ازبرعلی حاجوی معروف به ریزعلی خواجوی، دهقان فداکار درگذشت. «ریزعلی خواجوی» نامآشنای همه ایرانیان است. داستان فداکاری او در کتابهای سال سوم دبستان سالها منتشر میشد. مرد فداکاری که در یک شب سرد سال ۱۳۴0 جان صدها نفر را نجات داد و از آن ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیاش یاد میکرد. در همان زمان روزنامه اطلاعات در تاریخ سه شنبه شانزدهم آبانماه ۱۳۴۰ در صفحه اول خود تیتر زد: «یک واقعه حیرتآور در راهآهن تبریز، فداکاری یک دهقان جان صدها مسافر را نجات داد.» در این خبر آمده بود: «در دره قرنقو کوه، دهقانی پیراهن خود را آتش زد و راننده را از خطر آگاه ساخت. قطار با کوشش زیاد راننده متوقف شد و جان دو هزار نفر از مسافران از خطر مرگ نجات یافت.» البته بین تعداد مسافران در این خبر تناقض وجود داشت، همچنین در این خبر ذکر شده بود: «هیئت مدیره راهآهن به این دهقان فداکار جایزه و پاداش داد.» دهقان فداکار، فرزند علی اصغر در سال ۱۳۰۹شمسی در یکی از روستاهای شهرستان میانه در ۱۶۰ کیلومتری جنوب تبریز به دنیا آمد. گفته میشود در سالهای اخیر همسرش اجازه نمیداد که هیچخبرنگاری به خانهشان بیاید و مصاحبهای انجام دهد زیرا از بس مصاحبه کرده بودند و تغییری در اوضاع زندگیشان حاصل نشده بود، دیگر خسته شده بودند. دهقان فداکار ماهی 700 هزارتومان حقوق میگرفت و از آنجا که یکی از اقوامش در پسدادن یک وام بانکی خلف وعده کرده بود، دریافتی او به 400 هزارتومان تقلیل پیدا کرد. اما درباره زندگی این مرد نکات جالب، شایعات و خواندنی هایی وجود دارد که مرور کوتاهی بر آن ها داریم:
واقعیتهایی از زندگی «دهقان فداکار»
سه واقعیت مهم در زندگی دهقان فداکار وجود دارد که در طول این سال ها کمتر یا حتی اصلا دربارهشان صحبت نشده است: اسم واقعی دهقان فداکار «ازبرعلی حاجوی» بود نه «ریزعلی خواجوی» و آموزش و پرورش حاضر نشد اشتباهاش در کتاب های درسی را تصحیح کند. قطار بعد از آتش زدن لباس ازبرعلی متوقف نشد بلکه بعد از صدای شلیک ازبرعلی با تفنگ شکاری ایستاد. بعد از ایستادن قطار، مردم پیاده شدند و چون نمی دانستند چه خطری از بیخ گوش آن ها رد شده است به جای تشکر، ازبرعلی را کتک زدند!
تجربه مشترک همسر «دهقان فداکار»
همسر دهقان فداکار هم تجربه مشابهی داشته است؛ در زمان جنگ، واگن یکی از قطارها که حامل مهمات بود از قطار جدا و در وسط مسیر متوقف می شود. همسر ازبرعلی سریع به نزدیکترین ایستگاه قطار می رود و خبر میدهد و به این ترتیب جلوی یک فاجعه بزرگ گرفته میشود. البته طی سالهای اخیر نام و عکسی که بهعنوان «دهقان فداکار» در خاطره و ذهن همگان نقش بسته بود، در زمانی که آقای حاجوی درقید حیات بود، از کتب درسی حذف شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنوز مشخص نیست اُتیسم از کجا میآید و منشأ و ریشه اش چیست؟ میتوان گفت «اتیسم یک اختلال رشدی است که مهارتهای کلامی و غیرکلامی ارتباطی و تعامل اجتماعی را تحتتأثیر قرار میدهد. این اختلال، علاوه بر تأثیر روی جنبههای رشدی و اجتماعی، برعملکردهای آموزشی- شناختی کودک هم تأثیر میگذارد و باعث میشود نتواند با استفاده از شیوههای معمول، با دیگران و محیط اطرافش به تعامل بپردازد. این بیماری طیفهای مختلفی دارد با میزان شدت و ضعف مختلف. نماد این بیماری در دنیا، روبان رنگی و پازلمانندی است که پیچیدگی طیفهای مختلف این بیماری را نشان میدهد. بسیاری از کودکان اُتیستیک، افراد گوشهگیری هستند که معمولا بهدلیل آگاهی نداشتن مردم و خانوادهها از جامعه طرد میشوند. این بیماری، قبل از سه سالگی خود را نشان می دهد و در تمام عمر همراه بیمار است اما شناخت زودهنگام و اقدامات اولیه، نقش مهمی در درمان و کاهش رشد بیماری دارد، هر چند هنوز هیچ درمان قطعی ندارد.از آن جا که اتیسم یک بیماری مبهم و پیچیده است، درباره اش کلیشههای ذهنی اشتباهی وجود دارد که باعث تغییر رفتار اطرافیان با آن ها میشود. مثلا این که «مبتلایان به اُتیسم قادر به درک گفتههای دیگران نیستند»؛ در حالی که بسیاری از مبتلایان به اُتیسم حرف نمیزنند اما کاملا حرف طرف مقابل را میفهمند و فقط قادر به برقراری رابطه کلامی نیستند. یا این که: «مبتلایان به اتیسم، تمایلی به برقراری ارتباط با اطرافیان ندارند؛ در حالی که مبتلایان به اُتیسم در فهم نشانههای غیرکلامی اطرافیان، تداوم مکالمه با دیگران یا درک زبان بدن دچار مشکل میشوند اما این چالشها به این معنا نیست که علاقهای به برقراری رابطه با اطرافیان ندارند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«با مامان به مغازه آمدهایم و خیلی سریع کلوچه خوشمزهای که با خشخش کاورش به من میگفت: «بیا منو بردار، من مالِ توام!» را از بین همه کلوچههایی که گوشه قفسه قرمز نشسته بودند، برداشتم و به سمت خیابان دویدم! من هیچ کار بدی نکرده بودم ولی مامان داشت با من دعوا کرد و میخواست کلوچهام را بگیرد و برگرداند. مردِ توی مغازه هم میگفت «دست نزن بچه!»؛ آنها نمیدانند من میدانم کدامیک از کلوچههای گوشه قفسه مال من است، چون خودش گفت من مال توام! مامان چند بار اسمم را صدا زد، بعد هم دنبالم دوید. ولی من خیلی خوشحالتر از اینم که صبر کنم تا به من برسد، برای همین با خنده و شادی و چرخیدن، کلوچه را یکجا گذاشتم توی دهانم که دیگر کسی نتواند از من بگیردش. واااای مامان رسید، چشمهایش گنده و ناراحت است؛ الان است که چشمهایش بیفتد بیرون! میخندم و با ذوق کلهام را برایش تکان میدهم تا آرام شود. اما او عصبانی است. وقتی مامان جیغ میزند، دنیا دور سرم میچرخد. همه مسخرهام میکنند، جدولهای خیابان خنده ای شبیه سوتزدن سر می دهند، در و دیوار با انگشت نشانم میدهند، آسفالت خیابان زیر پاهایم حرکت میکند و هر لحظه ممکن است بیفتم. سطل آشغالها، درختهای اخمو، مغازهها، حتی همه کلوچههای روی زمین می خندند و صدای همهشان توی سرم میپیچد.» دنیا از نگاه یک کودک اتیستیک عجیب بود، نه؟ مبهم و گیج کننده. برای درک بیشتر حال و هوای این افراد، میتوانید از طریق کیوآرکُد روبهرو و به کمک کیوآرکُدخوانِ تلفن همراه تان، فیلم «چند لحظه، دنیا از دید کودکان مبتلا به اُتیسم!» را مشاهده کنید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سید محمدعلی میری، کارشناس ارشد روان شناسی کودکان استثنایی، درباره اُتیسم و ابعاد مختلفاش، حرفهای خواندنی و کاربردی دارد. او درباره اتیسم و نشانههای اصلی این اختلال میگوید: «اتیسم، یک اختلال عصبی-رشدی است. به این معنی که برخی کارکردهای عصبی مغز دچار مشکل میشوند و نشانههایی مثل مشکل در ارتباطات اجتماعی و انجام رفتارهای کلیشهای بروز پیدا می کند. علت ایجاد اختلال اتیسم هنوز مشخص نیست اما بر اساس تحقیقات میتوان گفت، ژنتیک و عوامل محیطی مثل آلودگی هوا و شرایط بارداری مادر مثل بارداری ناخواسته، بارداری سخت و حتی لحظه به دنیا آمدن بچه، میتوانند در اتیسم تاثیرگذار باشند. اُتیسم با دو نشانه اصلی «نقص در برقراری ارتباطات و تعاملات اجتماعی» و «داشتن رفتارهای تکراری و محدود» که شامل حرکاتی مثل چرخیدن، تکان دادن دست یا در بخش گفتاری، تکرار یک سری کلمات و آواهای بی معنی است خودش را نشان می دهد.» میری با تاکید بر این که اُتیسم به شکل یک طیف است، اضافه میکند: «اختلال اُتیسم از حالت خفیف تا شدید در افرادِ مبتلا دیده میشود. روی همین حساب، رفتار هر کودک اتیستیک با کودکِ اتیستیکِ دیگر فرق دارد و علایمی را که ذکر شد با شدتهای متفاوت خواهیم دید.»
کودک اُتیستیک را مجبور به حضور در اجتماع نکنید!
این روان شناس با بیان این که اُتیسم در سه سطح خفیف، متوسط و عمیق دیده میشود، ادامه میدهد: «کودکان اُتیستیک آغاز کننده تعاملات اجتماعی نیستند. بین محتوای کلامی و زبان بدن آنها یکپارچگی وجود ندارد. ارتباط چشمی کم، به اشتراک نگذاشتن علایق شان با دیگران، مشکل در بازیهای تخیلی و متناسب با اسباب بازی های شان، پریشانی شدید از تغییرات کوچک، اصرار بر یکنواختی و خندیدن و گریه کردن ناگهانی، از دیگر نشانه های یک کودک اتیستیک است. درست است که اُتیسم درمان پزشکی قطعی ندارد اما این امکان وجود دارد که در میان طیفها حرکت کند و این، به این معنی نیست که کودک را مجبور به حضور در اجتماع و ارتباط و معاشرت کنیم. باید تفاوت این کودکان را بپذیریم و موجب آزارشان نشویم. رخ دادن اتفاق خاص در زندگی کودک نمیتواند موجب شدت بروز علایم او شود، اما تشخیص زودهنگام و انجام مداخلات توان بخشی در سنین طلایی قبل از سه سال میتواند در رشد طبیعی او تاثیر مثبت بگذارد.»
اتیسم ودشواریهای بلوغ
میری به مشکلات دوران بلوغ نوجوانان اتیستیک و سختیهای خانواده در برخورد با آن اشاره میکند و میگوید: «در دوران بلوغ، خانوادههای دارای عضو اُتیسم، با مشکلات جدیدی همچون بروز اختلالات هیجانی و عاطفی و بروز علایم اولیه و ثانویه بلوغ مثل رشد اندامهای بدن، رویش مو در نقاط مختلف بدن، تغییر تُن صدا یا بروز رفتارهای جنسی روبهرو میشوند. توصیه میشود که والد همجنس، مسئولیت آموزش فرزند را به عهده بگیرد. با توجه به این که افراد دارای اُتیسم، دیداری محور هستند، آموزش بهداشتهای مربوط به بلوغ باید همراه با تصاویر به صورت بخش بخش باشد و به صورت دورهای تکرار شوند. برای کاهش مشکلات هیجانی و احساسی آنها هم میتوان از برنامههای ورزشی و تفریحی استفاده کرد تا تخلیه انرژی شوند. همچنین میتوان برای فعالیتهای روزانهشان برنامهریزی کرد که از خالی بودن وقت و بیکار بودن شان جلوگیری شود تا رفتارهای جنسی نامناسب از سوی نوجوانان اُتیستیک سر نزند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برای آشنایی با شرایط روانی خانوادههایی که یک فرزند اتیسم دارند، کافی است سر و کله زدنِ هر روزه و هر لحظه با کودک و نوجوانی را تصور کنید که بیشتر اوقات نمیتوان با او ارتباط گرفت، رفتارهای بیمعنا و تکراری دارد، واکنشی به محرکها نشان نمیدهد یا به برخی محرکها واکنشی بیش از حد و غیرعادی نشان میدهد. کسی که کنارتان است، عزیز و جگرگوشهتان است اما نمیتوانید با او ارتباط کلامی و حسی برقرار کنید، از پس کنترل گریهها و جیغهای بیدلیل و یک بارهاش برنمیآیید، قشقرقهای عصبی و غیرقابل مهارش، اشک هر رهگذری را درمی آورد، چه برسد به پدر و مادری که شبانه روز باید با این رفتارها کنار بیایند و از همه تلختر، هیچ آیندهای برایش متصور نیستید و معلوم نیست اگر کنارش نباشید، ممکن است چه بلایی سرش بیاید. حالا خودتان را جای پدر یا مادر چنین کودکی بگذارید تا به میزان آسیب و فشاری که هر روز به اعصاب و روح و روان شان وارد میشود، پی ببرید. والدین، بهخصوص مادران کودکان اُتیستیک در معرض مشکلات جدی سلامت روان هستند چراکه مراقبت از کودکی که در جنبههای مختلف زندگی ناتوانی دارد، با سطح زیادی از استرس همراه است و متاسفانه گاهی پدر یا مادر، کم می آورند و با سعی در مقصر جلوه دادن طرف مقابل در به وجود آمدن این شرایط، زندگی مشترک را ترک و مسئولیت نگهداری از فرزند اتیستیک را به عهده دیگری میگذارند. بخش دیگری از درددلهای مادر سجاد که او هم توسط همسرش، با یک فرزند مبتلا به اتیسم تنها مانده، بخوانیــد: «بعضی روزها احساس ناتوانی و یاس دارم. با بزرگ شدن سجاد و گذشت زمان، میبینم برای ارتباط برقرار کردن با او و برای این که مفاهیم را درک کند و آنها را بیان کند، هرکاری را که ممکن بوده است انجام داده و همه تلاشم را کردهام و از آن جا که چیزی تغییر نکرده است، احساس ناامیدی می کنم. او با گذشت زمان، از نظر فیزیکی و جثه بزرگ میشود اما در رفتارش کوچک ترین تغییری دیده نمیشود و درست مثل یک بچه است. از تجربه احساس شرمساری خسته شدهام، از اینکه دایم باید از دیگران به دلیل رفتارهای سجاد عذرخواهی کنم. چنگ زدن به من، الکی زیر گریه زدن یا صحبت با دستها و انگشتهایش، فشار عصبی عمیقی در من به وجود آورده است و هر لحظه که کنارش نیستم، مدام منتظرم زنگ بزنند و یک خبر بد از یک خرابکاری جدید بشنوم!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«خانم بچهات را جمع کن»، «این چه تربیتی است که این بچه دارد؟»، «این بچه دیوانه است!» خانوادههای دارای فرزند اُتیستیک شاید هر روز، در کوچه و خیابان و حتی در بین اطرافیان شان، وقت مواجهه مردم با فرزندشان، بارها این جملات را بشنوند، زخم بخورند، خجالت بکشند، سکوت و حتی عذرخواهی کنند و این فقط بخشی از مشکلات هر روزهشان است. خانوادههای متفاوتی که در گفتوگو با آقای سینا توکلی، سرپرست واحد آموزش، پژوهش و توان بخشی انجمن اتیسم ایران به بررسی مشکلاتشان پرداختیم.
نگاه خیره و آزاردهنده اطرافیان
توکلی با بیان این که مهمترین مشکل این خانوادهها، پدیده «نگاه خیره» است، می افزاید: «در زمینه اتیسم اطلاعرسانی زیادی شده است اما باز هم این اختلال بهخصوص در شهرستانها شناخته شده نیست و نگاه های خیره و متعجب مردم به این کودکان، آزاردهنده است. رفتارهای مردم در مواجهه با حرکات تکراری و بیقراری کودکان اُتیستیک، باعث افزایش اضطراب کودک و خانوادهاش میشود. به همین دلیل خانواده ها کمتر در اجتماع حضور می یابند و از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند که برای شان هزینهآور است.»
مشکلات بهداشتی و درمانی
توکلی با اشاره به بحث درمانی و سلامت این کودکان، ادامه میدهد: «مسئله بزرگ بیشتر این خانوادهها، در دسترس نبودن کادر درمانی آگاه به اختلال اُتیسم در شهر محل سکونت شان است. مثلا اگر برای کودک مشکل اورژانسی پیش بیاید، با توجه به بیقراری و مقاومت نشان دادنش، بیشتر این خانوادهها به بیمارستانهای اعصاب و روان ارجاع داده می شوند که آنها هم اورژانس درمانی- پزشکی ندارند و دیگر متخصصان حضور ندارند. مسئله بهداشتی دیگری که این خانواده ها با آن روبهرو هستند، مشکلات دندانی کودکان اتیستیک است؛ با توجه به حساسیت ناحیه دهان و دندان ها و مسواک نزدن این کودکان و این که وقتی کودک دنداندرد میگیرد، خانواده متوجه نمی شوند و به حساب بیقراریهای همیشگی او میگذارند، مشکلات دندانی به مرحله حاد و بیهوش کردن برای انجام پروسه درمان میرسد که علاوه بر نگرانی و نبود مراکز خاص این موضوع، هزینه زیادی هم دارد که بیمه آن را پوشش نمیدهد.»
1.5 تا 3 میلیون تومان هزینه توان بخشی در هر ماه
سرپرست واحد آموزش، پژوهش و توان بخشی انجمن اُتیسم ایران میگوید: «طبق آمار بهزیستی در ازای هر 100 تولد، یک فرد دارای اُتیسم وجود دارد ولی متاسفانه در همه شهرستانهای کشور، کلینیک جامع اُتیسم وجود ندارد و تعداد دانشآموختگانی که در حیطه اتیسم فعالیت کنند هم کم است. علاوه بر این، هر کودک اُتیستیک باید ماهی 100 ساعت آموزش توانبخشی ببیند که نیمی از آن در کلینیک و نیمی در خانه صورت میگیرد و با هزینههای زیادی حدود یک میلیون و پانصد تا سه میلیون تومان در ماه همراه است که در توان همه خانوادهها نیست.» توکلی با بیان این که حتما باید خانوادهها، پدر و مادر و حتی خواهر و برادر کودک اتیستیک هم آموزش و مشاوره ببینند، می افزاید:«شرایط کودکان اتیستیک و 25 ساعت توان بخشی در هفته باعث مشکلاتی در خانواده میشود که حتما باید اعضای خانواده هم جلسات مشاورهای داشته باشند تا بتوانند با فضا کنار بیایند. خلاصه باید خانوادههایی را که یک عضو اتیستیک دارند دریابیم.»
اتیسم، پدیده خطرناک و عجیبی نیست
توکلی با بیان این که در انجمن اتیسم ایران جلسات مشاوره،کارگاههای آموزشی برای توانمندسازی والدین، انواع مشاوره حقوقی، مشاوره زوجین و تغذیهای برای خانوادهها ارائه میشود، ادامه میدهد: «سردرگمی و نگرانی درباره آینده کودکان اُتیستیک و مشکلات داشتن فرزند بزرگ سال اُتیستیک مثل بلوغ، آینده و شغل، مشکل دیگر و جدی این خانوادههاست. هرچند در طیفهای خفیفتر اُتیسم افرادی داریم که درس خواندهاند، دانشگاه رفتهاند و بعضی از آنها بهعنوان کارمند در این انجمن فعالیت میکنند. علاوه بر این در انجمن اتیسم، برنامههایی مثل مدارس «هنر و اتیسم»، «اجتماعی و شهروندی» و «ورزش و اتیسم» داریم که در قالب آن، افراد اتیستیک را به سینما یا پارک و مجموعههای ورزشی می بریم تا جامعه متوجه شود اُتیسم، پدیده خطرناک و عجیبی نیست!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.