- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حجتالاسلام حسینی قمی درباره اهمیت استفاده از امکانات برای کمک به دیگران گفتهاند:
ما این باور را داریم که اگر ثروت و موقعیت و آبرویی داشتیم و روزی از ما گرفته شد، شاید به این علت بوده است که به وظیفهمان در قبال این نعمتها درست عمل نکردهایم. نعمت هم فقط ثروت نیست؛ گاهی فردی وضع مالی خوبی ندارد ولی از آبروی خودش خوب میتواند استفاده و به دیگران کمک کند. البته در این موارد بعضی از ما میگوییم: «سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند؛ چه دلیلی دارد از آبرویت مایه بگذاری و دنبال دردسر بروی!» اگر خدا به تو آبرو داد، ثروت داد، موقعیت داد، علم و دانش داد پس شکر این نعمت این است که تو از این قدرت برای کمک به دیگران استفاده کنی.
تارنمای سمت خدا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شخص بخیلی که تازه از بستر بیماری برخاسته بود به طبیب گفت: «واقعا چه می شود که انسان یک هفته بی آنکه قوت و غذایی بخورد زنده می ماند؟» طبیب گفت: «برای آن که تب داشتید و تب اشتها را قطع و انسان را از غذا بی میل می کند.» آن شخص گفت: «پس آیا ممکن است مرحمت فرموده تدبیری بکنید که نوکرهای من تب بکنند؟»!
کشکول نراقی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وظیفه دیگران نیست نیازهای ما را برآورده کنند یا به انتظارات ما جواب دهند، قرار هم نیست که همیشه با ما خوب تا شود. نپذیرفتن این نکته، احساس خشم و نفرت در افراد ایجاد می کند. آرامش روحی وقتی به دست میآید که آدم ها را همان طور که هستند بپذیریم و بر نقاط مثبت شان تکیه کنیم.
برگرفته از کتاب «همسر خاموش»، اثر «ای اس ای هریسون»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* تملّق خوراک ابلهان است. شکسپیر
* آغاز هر کار مهم ترین قسمت آن است. افلاطون
* قبول حقیقت از بیان حقیقت سختتر است. هیچکاک
* تمام پیشرفت های عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم. ادیسون
* دنیا به امید برپاست و انسان به امید زنده. علی اکبر دهخدا
* اراده از آنِ مرد کور نیرومندی است که بر دوش خود مرد شل بینایی را می برد تا او را رهبری کند. شوپنهاور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مهتاب مرده است
در من ستاره نیست
اما به چشم تو
سوگند می خورم
از آسمان پُرم
سید حسن حسینی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
می تونین زیر هر تصویر، یه کلمه معنادار با چاشنی شوخ طبعی بنویسین؟ خب ما این کارو کردیم براتون! فقط هر حرف الفبا رو به یه علامت رمز تبدیل کردیم. تا ساعت 23 به خط اختصاصی 300072252 سه کلمه رو پیامک کنین. جایزه نقدی به قید قرعه برای شماکه پاسخ صحیح سه مسابقه پیاپی رو دادین! پاسخ توی ستون «ما و شما»ی بعدی و اطلاعات بیشتر هم توی وب سایت 1sargarmi.ir هست.
ما منتظر دویست هستیم!
سلام. بازم برای سه سالگی مون و شماره ۲۰۰، نظر بدین ما منتشر کنیم. پیامک خیلی رسیده .ولی بازم منتظریم. فعلا!
* 568...09144: به به خفن جون توهم دویستی شدی! الهی دوهزاری وچشمت نزنن بیست هزارشماره ای بشی!اون وقت چه جوری اون همه شمعُ فوت می کنی؟!
* ۱۳۶...۰۹۱۵۵: ۱) اگر پرسد که یارم کیست، هستیم/ معمای نگارم چیست، هستیم / خفن گر صد شود سهل است حتی/ شود ضرب هزاران بیست، هستیم.
۲) به هر هفته در آن گاه خفن، باز/ همی افتم به آن چاه خفن، باز/اگر صد بار بینم، باز خواهم/ ببینم جلوه ماه خفن، باز.
۳) ما چون موتوری به پیست هستیم/ دلداده هر چه نیست هستیم/ در سلسله راز خفن ها / ما منتظردویست هستیم.
* ۱۸۷...۰۹۱۵۹: ای خراسان، تریپت مارو کشته/ حاصل تلاش اون اکیپت مارو کشته/ دو و پنج شنبه های زندگی سلامت / خصوصا خفن استریپت مارو کشته.مصطفی نادروردی از مشهدمقدس
طراح: محمدمهدی رنجبر
تصویرساز: سعید مرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این همسایه مون جلوی خونه اش رو با میدان جنگ اشتباه گرفته!
* فکر کن بوفون از توی خونه شیرجههای بیرانوند توی روسیه رو نگاه کنه!
* اگه ویکی پدیا رو یه مدت ببندن، هرکی یاد می گیره تو محدوده تخصص خودش صحبت کنه!
* تو خونه ما وقتی کسی سرما می خوره، بقیه ناراحت و نگران میشن. ولی نه برای مریض، برای خودشون که یه وقت نگیرن و از کار و زندگی بیفتن!
* وقتی می گید چیزبرگر، همش فکر می کنم اول اسمش نوک زبون تونه ها، ولی یادتون نمیاد!
* رو این نوشابه رژیمی ها نوشته صفر کیلو کالری. یعنی آدم هیچی هم نخوره، تنفس کردنش یه کم کالری داره. اون وقت رو نوشابه نوشته صفر کالری!
* دانشمندان اگه راست می گن دوای سرما خوردگی نباید شلغم باشه، باید سیب زمینی سرخ کرده با سس باشه!
* اگر از ابتدای زندگی بشر تلگرام و اینستاگرام وجود داشت، الان حتی کُلنگ هم اختراع نشده بود!
* به آلارم ساعت گوشی اعتقادی ندارم. اگه قسمت باشه برم دانشگاه، خودم بیدار می شم، اگه نه که حتما صلاح نبوده برم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بیمار: آقای دکتر لطفا به من کمک کنید!
دکتر: چی شده عزیزم؟ خونسردی خودت رو حفظ کن!
بیمار: آقای دکتر من هر زمان که یک فنجون قهوه می خورم سوزش بسیار شدیدی تو چشمم احساس می کنم...
دکتر: بسیار خوب! چیز مهمی نیست عزیزم، پیشنهاد می دم از این به بعد قبل از نوشیدن قهوه، قاشق رو از فنجون دربیارید!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کشور ما پر است از آدم هایی که دوست دارند دیده شوند، به هر قیمتی و با هر ادا و اطواری! مشهور شدن هم که به تازگی راحت شده، می شود کلمه ای را بد تلفظ کنی تا معروف شوی، می توانی آقای دوربینی باشی تا معروف شوی، حتی با نهنگ سواری و... هم می شود در معرض دید قرار گرفت؛ اشکالی هم ندارد، یک نفر دوست دارد با بدل مسی بودن کاسبی کند حتی اگر مقدارکی تحقیر شود، به خودش مربوط است، البته تا جایی که رفتارش باعث وهن فرهنگ و اصالت کشورمان و تبدیل به یک اپیدمی بین جوانان نشود. اما در بین تمام آدم هایی که عشق دیده شدن دارند یک گروه به نظر من از همه خطرناک تر هستند، آدم هایی که با ژست استاد و کارشناس بودن می خواهند شهوت دیده شدن شان را برطرف کنند، برای همین حرف های عجیب و غریبی می زنند که همان قدر که اثباتش سخت است رد کردنش هم دشوار است. خیلی از مردم هم به این استادنماها ارادت ویژه دارند و حرف های شان را عین واقعیت می دانند و آن قدر به این پذیرش ادامه می دهند که توهم طرف در استاد و کارشناس بودن تقویت می شود و هر نوع نقد و نظر و پیش بینیِ ورزشی، آخرالزمانی، بهداشتی، سینمایی و سیاسی می کند بدون آن که لازم باشد جواب بدهد چطور در همه زمینه ها کارشناس است و به این همه اسرار مگو دسترسی دارد. خلاصه این دوربینی های عشق دیده شدن را جدی نگیریم تا به خودشان بیایند و لااقل برای ادعاهای شان دنبال دلیل و مدرک باشند و دود توهمات شان توی چشم جامعه به خصوص نسل جوانی که تشنه شنیدن حرف های جالب است نرود.
سید مصطفی صابری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرگ نمایشی شوهر از ترس همسر!
آدیتی سنترال- یک مربی بوکس در هوستون آمریکا بعد از این که متوجه شد همسرش به مردی برای کشتن او پول داده است، برای خودش مراسم تدفین گرفت تا همسرش از مرگ او مطمئن شود. قاتلی که همسرش برای کشتن او اجیر کرده بود، یکی از شاگردان قدیمی شوهرش بود و برای همین هم مرد خیلی زودتر ماجرا را فهمید. این زن، عکسی از اصابت گلوله به سر همسرش را دریافت کرد و از مرگ او مطمئن شد، اما همه این ها صحنه سازی همسرش بود تا زنش را به اتهام سوء قصد به جانش به زندان بیندازد.
آگهی برای یافتن همسر مناسب!
آدیتی سنترال- «جیو چوئن» مرد جوان 31 ساله آمریکایی که مدیر عامل یک شرکت بزرگ در کالیفرنیاست، آگهی عجیبی را برای پیدا کردن همسر در روزنامه ها منتشر کرده است. او اعلام کرده است به هر کسی که او را با دختر ایده آلش آشنا کند 10 هزار دلار جایزه می دهد! اما برای جلوگیری از سودجویی افراد، گفته است که همسر مد نظر حداقل باید چهار ماه با او بماند و ترکش نکند تا این جایزه به افراد تعلق گیرد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرانس پرس- برداشت میوه خردل در گرد و غبار غلیظ، هندوستان
نشنال جئوگرافی- پسر گاوچرانی که از گرفته شدن عکسش ذوق کرده، مغولستان
شینهوا- راه اندازی یکی از بزرگ ترین راه آهن های مینیاتوری در نمایشگاه قطار ونکوور، کانادا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در زمان های قدیم، روزی شاگردی به محضر استادش رسید. استاد از صبح تا شب بالای پشتی مینشست و با ترکه توی سر شاگردان تنبل میزد. شاگرد بعد از خوردن چند ترکه به عنوان رسم خوشامدگویی، در حالی که توی دلش میگفت «اصلا هم درد نداشت» رو به استاد کرد و افزود: «استاد، مرا اندرزی ده که در زندگی به کار بندم.» استاد که داشت ترکهاش را ورز میداد، رو به شاگرد افزود: «اگر آن لوح همراهت (نسل اولیه تلفنهای همراه که در زمانهای قدیم کاربرد داشته است- مولف) را کنار بگذاری و دل به درس بدهی، میفهمی که من از صبح تا شام سر کلاس شما مشغول اندرز دادن هستم. دستت را جلو بیاور...» شاگرد دستش را جلو برد و دوتای دیگر ترکه میل کرد. سپس استاد که اشتیاق شاگرد را برای درس گرفتن و ترکه میل کردن دید، او را نزدیک پنجره برد و افزود: «چه میبینی؟» شاگرد در منظره بیرون مداقه کرد و افزود: «آدمهایی که میآیند و میروند، پرندگانی که پرواز میکنند، اوه گربه یکیشان را گرفت! گدایی که ادای کورها را درمیآورد... اوه، سگ هم گربه را گرفت...» استاد یقه شاگرد را گرفت و در حالی که او را به سمت دیگر اتاق میکشید، افزود: «تا افسانه ما را تبدیل به داستان وحشتناک نکردی، بیا و در این آینه نگاه کن. دستت را هم جلو بیاور...»
شاگرد همانطور که دستش را جلوی استاد دراز کرده بود و ترکه میخورد، در آینه نگاه کرد و افزود: «خودم را میبینم... شما را... پنجره را هم میبینم که گدای مثلا کور مشغول نفرین کردن آن رهگذر است... اوه، سگ هم زیر چرخهای گاری رفت...» استاد شاگرد را آن طرف هل داد و افزود: «این علاقه به کشت و کشتار نتیجه کار با آن لوح همراه است. قصدم این بود که در آینه فقط خودت را ببینی و من بگویم با این که شیشه و آینه جنسشان یکی است، ولی باید سعی کنی همیشه آن لایه جیوه مثل کبر و غرور پشت آینه ذهنت نباشد تا بتوانی به جز خودت بقیه را هم ببینی، که گند زدی به نتیجه گیریام! حالا دستت را بالا بیاور و بعد هم برو فلک را بیاور و پاهایت را هم بالا بیاور!»
ولی چون افسانههای ما پایان خوشی دارند، استاد پشیمان شد و شاگرد تیزبین را به دستیاری خود پذیرفت و از فردا دوتایی با هم ترکه به کف دست شاگردان تنبل میزدند. ولی یواش!
علکساندر کاربراتور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* پرونده موتورها جالب بود. کاش درباره رانندگی با گواهی نامه و رعایت قوانین توسط موتورسواران هم مطلبی می نوشتید.
* در دور دنیا، آن گیره داخل بینی خیلی وحشتناک بود! چرا بعضی ها برای زیبا شدن به خیال خودشان، این قدر عذاب را تحمل می کنند؟
* سه نقطه دیروز واقعا حقیقت دارد. مخصوصا کفش هایی که کفی و رویه و بند دارند!
* با عرض معذرت خدمت آقای خوشحال، شعرشان جالب نبود. از ایشان بعید بود.
* آقکمال؛ مشتلق بده، شهر هم نامت در سوریه «بوکمال» آزاد شد!
آق کمال: ما در خدمَتِم. به امید آزاد شدن همه شهرهای دنیا
* اندوه من این است که در دفتر شعرم، یک بیت به زیبایی چشم تو ندارم. (ملک الشعرا بهار) مسعود مجنون پور
* عجب صبر و حوصلهای داشته آشپزی که شله را اختراع کرده است!
* مادرخانم عزیزم خانم زهرا میرزابیگی، خواستم برای این همه گذشت و فداکاری ازت تشکر و قدردانی کنم. علی
* همسر عزیز و مهربانم، به خاطر تمام زحمات و فداکاری هایت در حق من و فرزندمان دستانت را بوسه باران می کنم. همسرت یونس
* بعد از چندین ماه مشغله کاری تونستم بالاخره به صفحه همشهری سلام سر بزنم و خستگی در کنم. اما واقعا حالم گرفته شد! مطالب تون مثل قبل جذاب نیست و صفحه آرایی تون هم افت کرده به نظرم و چشم رو درگیر نمی کنه. کاش به کیفیت قبل برگردین.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.