- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
استاد شهید مطهری درباره احمقانه ترین حرفی که یک انسان ممکن است درباره رابطه اش با خداوند متعال بزند، می گویند:
«عده ای از اطرافیان مرحوم آقای بروجردی (رضوان ا... علیه) که در لحظه فوتشان حضور داشتند، گفتند که ایشان یک حالت غمناکی به خود گرفته و بعد گفته بود: «رفتیم و عملی انجام ندادیم، رفتیم و دست خالی رفتیم.» یکی از اطرافیان گفته بود: «آقا شما این حرف را می زنید؟! شما دیگر چرا؟! شما الحمدلله کسی هستید که حوزه علمیه را احیا کردید، شما چقدر مسجد ساختید، چقدر مدرسه ساختید، چنین کردید، چنان کردید.» ایشان حرفی نزد جز یک جمله ای که در حدیث است، فرمود: «خَلِّصِ الْعَمَلَ فَانَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ؛ عمل را خالص کن که آن نقد کننده بسیار دقیق و بیناست.» چه اشتباه بزرگی است که انسان چنین توهمی در خیالش پیدا بشود و بگوید که من از مغفرت خدای متعال بی نیازم، ما که کار بدی نکردیم که بخواهد ما را بیامرزد، حالا طلب هایمان را می خواهیم از او وصول کنیم. این احمقانه ترین حرفی است که یک بنده در مسائل الهی و در رابطه اش با پروردگار بگوید.
برگرفته از کتاب آشنایی با قرآن، ج ۸
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«خورش» اسم مصدر از فعل «خوردن» است که در متون قدیم پارسی به چند معنی به کار رفته است از جمله: «عمل خوردن و چیز خوردنی و نیز نعمت آذوقه» که امروزه هیچ کدام از آن ها رایج نیست. ولی در عوض امروزه به معنای دیگری از این لفظ استفاده می کنند: «غذایی که همراه برنج یا نان خورده می شود.» جالب است بدانید واژه خورش در تداول مردم خورشت گفته می شود و اشکالی ندارد و استفاده از آن اشتباه نیست.
برگرفته از کتاب «غلط ننویسیم» اثر «ابوالحسن نجفی»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شخصی کر بود ولی همیشه دوست داشت که خود را به شنوایی بزند و نمی خواست به کری خود اقرار کند. روزی یکی از دوستانش، او را از دور در کوچه دید. فوری دست ها را به گوش هایش گذارد و چندین بار بی آن که صدایی بکند، دهان خود را باز نمود و لب ها را پی در پی تکان داد. آن شخصِ کر، دوان دوان نزد وی آمد و اعتراض کنان گفت: «این چه عقیده باطلی است که درباره من پیدا نموده ای؟ گمان می کنی گوش من سنگین است که برای صدا کردن در ملأ عام این همه داد و فریاد می زنی؟»
منبع: کشکول طبسی، اثر «علینقی طبسی»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برای پرنده ای که
نمی خواهد پرواز کند
وزنه ای است بال
که بر تن
سنگینی می کند
علیرضا روشن
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من یک مریخی هستم که به زمین آمده ام. ما آن جا سردمان بود و تصمیم گرفتیم وضعیت زمین و زمینی ها را برای سکونت بررسی کنیم. گزارش های دنباله دار من در این ماموریت را این جا می خوانید. امروز صبح داشتم می رفتم سنگک بخرم که تصادفی شنیدم دو نفر از همسایه ها در طبقه بالا دارند درباره من حرف می زنند. اولی که به صدایش می خورد عباس آقای قدیمی باشد گفت: «این یارو خیلی رو اعصابمه. دوست دارم همین مونوپادم رو برم بکنم تو حلقش، آخه آدم این قدر مثبت» و آن یکی که آقای شماعی پور بود، گفت: «واقعا من مطمئنم این آدم یه خلافی تو کارش هست وگرنه طبیعی نیست آدم این قدر بی آزار باشه». بعد که صحبت هایشان تمام شد، آقای شماعی پور پایین آمد و وقتی مرا دید، گفت: «به به، بهرام خان، آقا چه خوش تیپ شدی امروز» و بعد ادامه داد: «چند دقیقه پیش اتفاقا ذکر خیرت بود، من گفتم همسایه فقط بهرام خانِ خودمون» بعد لپ مرا کشید و در حالی که می خواند: «یه دونه ای، دردونه ای...» ساختمان را ترک کرد. من یک چیزی که در این مدت فهمیده ام این است که این زمینی ها اصولا عادت ندارند روبه روی هم حرف خودشان را بزنند بلکه به هم پشت می کنند و نظر واقعی شان را می گویند و بعد که روبه روی هم می رسند همان فعل ها و جمله ها را معکوس می کنند. به نظرم اگر این زمینی ها بلد بودند درست حرف هایشان را روبه روی هم بزنند خیلی از اتفاق های بد هم نمی افتاد. مثلا همین روزها دو تا آدم عجیب روی این کره زمین مدام دارند پشت سر هم، یکدیگر را به بمب و موشک تهدید می کنند و برای هم هوایی می زنند توی اقیانوس و آزمایش هسته ای می کنند زیرِ زمین. مطمئنا اگر این ها بلد بودند حرف هایشان را روبه روی هم بزنند و مذاکره کنند، الان تن و بدن همه زمینی ها این جوری نمی لرزید.
پایان گزارش دهم/ محمدعلی محمدپور
توضیح اضافه: سنگک نوعی نان است که زمینی ها پشتش را با سنگ داغ می کنند و رویش را معمولا کنجد می پاشند. درست مثل رفتارشان با یکدیگر که پشت سر هم، یکدیگر را با سنگ های جورواجور داغ می کنند و روبه روی هم که می رسند به روی هم کنجد می پاشند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. چهره پازل شده مسابقه این هفته مون با تمام حاشیه هایش، دوست داشتنی است دیگر! با این حال ازتون می خوایم دست به کار بشین و چهره کاریکاتوری این آدم معروف رو تشخیص بدین. روال مسابقه این جوریه که شما باید تشخیص بدین کاریکاتور بههمریخته چاپ شده کیه و اسمش رو تا ساعت 23 فردا پنج شنبه برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. جواب رو شنبه همینجا میبینید. بین کسانی که جواب رو درست بفرستن، قرعهکشی میکنیم تا یک نفر به عنوان برنده معلوم بشه. عکس و کاریکاتور برنده رو چهارشنبه هفته دیگه و با مسابقه بعدی، میتونید همین جا ببینید. عکس و کاریکاتوری هم که این بغل میبینید، آقای «امیررضا طوسی» برنده مسابقه هفته پیش هستند. پس تا شنبه منتظر جواب این کاریکاتور باشید و ما هم منتظر پاسخ های شما هستیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* خیلی بدم میاد چند دقیقه قبل از آلارم گوشی بیدار بشم، همه اش حس می کنم کم خوابیدم!
* معلم های ریاضی همیشه می خواستن خفن بودن شون رو ثابت کنن، بدون ابزار با گچ یک دایره بزرگ میکشیدن!
* نمی دونم این خمیردندون چی توش داره که گلوی آدم رو برهوت میکنه و بعد ِ مسواک هر چی هم آب بخوری، تشنگی ات رفع نمی شه!
* خوردن یک پارچ شربت خاکشیر و تخم شربتی یک دقیقه زمان می بره، پاک سازی کامل دهان از خاکشیر و تخم شربتی یک ساعت. لامصب هر گوشه رو چک می کنی، یک دونه مخفی شده!
* بیشترمون همونی شدیم که باباهامون بهمون هشدار داده بودن که نشیم.
* ترسناک تر از زنی که دیگه غر نمیزنه، بدهکاری هست که جواب گوشیش رو نمیده و آهنگ پشت خطیش هم آهنگ «ای جان، ای جان...» حامد همایونه!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
لباس گیلانی، شادترین لباس جهان شد
عصر ایران/ لباس های محلی گیلان به عنوان شادترین لباس جهان معرفی شد. امسال جشنواره لباس نیویورک میزبان لباس های زیادی از کشورهای مختلف جهان بود و در بین آن ها لباس های مختلف قوم های ایرانی هم دیده می شد. یکی از لباس هایی که مورد توجه افراد گوناگونی قرار گرفته بود، لباس مردم گیلان بود. در این جشنواره لباس گیلانی به عنوان شادترین لباس جهان انتخاب شد.
تنها موج نورد نابینای دنیا!
آدیتی سنترال/ «درک رابلو» علاوه بر این که یکی از موفق ترین موج سواران دنیاست و سابقه موج نوردی در آب های خروشان هاوایی را دارد، تنها موج سوار نابینای دنیاست که به صورت حرفه ای این ورزش را دنبال می کند. این ورزشکار 24 ساله به صورت مادرزادی نابینا به دنیا آمده است. با این حال والدین او تاکید زیادی داشتند تا او این ورزش را با وجود معلولیت اش ادامه دهد و از نظر آن ها پسرشان آن قدر با استعداد هست که نابینا بودنش بر موفقیت اش بی تاثیر باشد.
طراحی پرتره افراد مشهور روی سر مردم!
دیلی میل/ «ماریو هولا» آرایشگر معروف صربستانی به خاطر طراحی پرتره رهبر کشور کره شمالی روی سر مشتریانش به تازگی حسابی مشهور شده است. اما این آرایشگر، طراحی پرتره و تتوی چهره افراد مشهور روی سر مشتریانش را چهار سالی است که شروع کرده است. برخی مشتریان او از مدل موهای تکراری خسته شده اند و ترجیح می دهند روی سر خود تتو کنند! او با مهارت تمام، چهره افراد مشهور و محبوب این اشخاص را روی سرشان تتو می کند!
زنی که کابوس نامزد سابقش شد!
آدیتی سنترال/ «لورن آدلی» وقتی با میچل لویید 22 ساله آشنا شد، تنها 20 سال داشت. نامزدی این زوج جوان انگلیسی چند ماه بیشتر دوام نداشت اما از دو سال گذشته که از یکدیگر جدا شده اند، زن جوان تمام زندگی اش را وقف این کرده است تا نگذارد نامزد سابقش با هیچ زنی آشنا شود! او در تمام این دو سال به صورت لحظه ای نامزد سابقش را تعقیب و با انتشار ایمیل های ناشناس خودش را پلیس معرفی کرده و او را تهدید کرده است. این زن چند بار وقتی نامزد سابقش را با یک فرد جدید در محیطی مشغول صحبت دیده، با لباس پلیس وارد شده و آن ها را تهدید به دستگیری کرده است!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
می دانیم که امروز راحت بودن محل زندگی، یکی از مهم ترین ملاک های انتخاب آن ها برای سکونت است، با وجود این، مکان هایی یافت می شود که زندگی در آن عملا غیر ممکن به نظر می رسد. در ادامه این مطلب به شما پنج نمونه از این مکان ها را معرفی می کنیم.
جزیره آتش فشانی در ژاپن
نظرتان درباره زندگی روی یک آتش فشان چیست؟ این همان کاری است که ساکنان دهکده کوچکی در جزیره آتش فشانی آگاشیما در ژاپن مشغول آن هستند. این جزیره کوچک و دورافتاده در دریای فیلیپین واقع شده و هم اکنون حدود 200 نفر در این جزیره زندگی می کنند که البته تعداد آن ها هر روز در حال کاهش است.
صومعه در یونان
موقعیت قرارگیری صومعه Roussanou به گونه ای است که هر بیننده ای را به فکر وا می دارد، چرا که در عمل زندگی در این شرایط بسیار سخت به نظر می رسد. ارتفاع متوسط این مجموعه به شکلی باورنکردنی 313 متر است.این صومعه در قرن شانزدهم بنا شده و راهبه ها تاکنون در آن ساکن هستند.
معبد معلق در چین
برای آن دسته از افرادی که ترس از ارتفاع دارند، زندگی کردن در این معبد معلق به طور حتم یکی از ترسناک ترین کارهای ممکن است. این معبد در پای کوه واقع شده و در ارتفاع چشمگیر 50 متری آویزان است. علاوه بر این ها، معبد ذکر شده قدمتی به اندازه یک و نیم قرن دارد و سرپا بودن آن نشان می دهد که تکنیک های به کار رفته برای ساخت چنین سازه ای در مکانی این گونه خطرناک، موفق بوده است.
روستای «الحجاره» در یمن
روستایی در یمن که در کوهستان های هراز قرار گرفته است. هرچند این روستا نسبتا معمولی، کوچک و دورافتاده است اما موقعیت آن توجه مسافران و کوهنوردان ماجراجو را به خود جلب کرده است. درخور ذکر است که این روستا به عنوان یکی از تولید کننده های شاخص فلفل در منطقه هم شناخته می شود.
خانه صخره ای در اسپانیا
«ستنیل د لاس بودگاس» شهری جالب است که به خاطر خانه های ساخته شده در دل صخره های معلق مشهور است. زمانی که شخصی پیاده در خیابان های این شهر راه برود ممکن است تصور کند که هر لحظه امکان سقوط این صخره ها و آوار شدن آن ها روی ساختمان های زیرین خود وجود دارد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نشد یک روز ما جوش یک چیزی را نزنیم و شب سر راحت به بالین بگذاریم و صبح بدون دغدغه از خواب برخیزیم. یا باید نگران فرزندانمان که به اردو میروند باشیم که زنده و سالم و با دست و پا برگردند. یا باید از ترس غیب شدن دو ریال پساندازمان در فلان موسسه و بانک، کهیر بزنیم. یا جوش بزنیم که فلان خنداننده و اداباز در مسابقه رای بیاورد. همه این ها که به خیر بگذرد، باز دلهره کمآبی دست از سرمان برنمیدارد. به ویژه با این گفته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست که «ایران با 110 درصد استفاده از منابع آبی تجدیدپذیر در شرایط کاملا بحرانی است و در صورت ادامه این روند تا 15 سال دیگر آبی در کشور باقی نخواهد ماند.» خب اگر آبی باقی نماند چه خاکی به سرمان بریزیم؟ وقتی گرممان میشود چطوری کولر آبی که چکه میکند را روشن کنیم؟ استخر و حوضمان را با چه پر کنیم؟ حیاط و پیاده رو و خودروها را چطوری بشوییم؟ جگرگوشههایمان هم دیگر نمیتوانند شیلنگ به دست از صبح تا شب توی حیاط و حمام آببازی کنند و افسرده میشوند که! باز دست آقای جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور درد نکند که با صحبتهایش کمی آراممان کرد. وقتی گفت: «بیرون آمدن از مسئله کمآبی با تبدیل شدن به موضوعی ملی امکان پذیر است.» یعنی اگر همت کنیم این موضوع کم آبی را تبدیل کنیم به یک موضوع ملی، همه چیز حل میشود. هرچند درست نمیدانیم یعنی چه و چه ربطی به ما دارد و چه کاری از ما عوام برمیآید؟ آیا ما باید برویم سدهای کشور را لای روبی کنیم یا روش آبیاری کشاورزان را به روز کنیم یا لولهکشی و تاسیسات آب و فاضلاب را نوسازی کنیم و... ؟ اگر منظور از ملی کردن این چیزهاست که پس لطفا تکلیفمان را روشن کنید تا کاسه و کوزههایمان را الان پر آب کنیم، برای فردا که قرار است از تشنگی هلاک شویم. چون هیچ کدام از این کارها از عهده ما برنمیآید. نهایتش بتوانیم به جای هفتهای دو بار، یک بار حمام برویم و ماشینمان را هم با دستمال خشک شویی کنیم. شیلنگ را هم از بچهها بگیریم و با همان تهدیدشان کنیم تا یاد بگیرند، آب قطع است!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* درود بر شما از این که سوال پزشکی من را در پرسش و پاسخ زندگی سلام پاسخ دادید. بی نهایت از شما سپاسگزارم. با آرزوی سلامت برای تک تک شما.
* عکس اون اردک و جوجه هاش در «دنیا به روایت تصویر»، چه ناز و دلنشین بود. حال مون خوب شد.
* جمله برنده مسابقه «چی شده؟»، عالی. آفرین آقای «محمد.ر»
* ممنون از متن یادش به خیر بازی هفت سنگ که در بخش «همشهری سلام» چاپ کردین. من رو یاد کودکی ام انداخت که با بچه های محل هفت سنگ بازی می کردیم.
* شعرتون در ستون «اندکی صبر» درباره همنشینی با مادر، اشکم رو درآورد. اون هایی که مادرشون زنده است، قسم تون میدم که قدرشون رو بدونین.
* جملات «مادر ترزا» در ستون سخن بزرگان عالی بود.
* اون عکسی که در ستون «دانستنی ها» زدید، جیم کری نبود، فکر کنم «وال کیلمر» بود.
ما و شما: تا حدودی شبیه هستن ولی عکس ما درست بود.
* جواب خفن استریپ رو چاپ نکردین.
ما و شما: پاسخ خفن استریپ شماره قبل: پشت هم انداز - فرمان پذیر – برکناری
* دوست عزیزم آقای ناصر رحمتی، 15 شهریور، روز تولدت را تبریک می گویم. از طرف هادی طوایفی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.