چرا جعبه سیاه ذهن گم می شود؟
دورترین خاطره تان مربوط به چه زمانی است؟ دانشمندان معتقدند میانگین سنی که اولین خاطراتمان را به یاد می آوریم، سه ونیم سالگی است. حالا ممکن است بعضی ها از حدود دوسالگی هم خاطراتی داشته باشند و بعضی ها 8-7سال اول زندگی شان را کلا فراموش کرده باشند اما به طور کلی، همه آدم ها حتی آن هایی که خیلی به حافظه شان می بالند، اولین های هیجان انگیز و مهم زندگی شان را به یاد نمی آورند؛ اولین دندانی که درآوردند، اولین قدمی که برداشتند، اولین کلمه ای که گفتند اما چرا چنین اتفاقی می افتد؟ آن چه مشخص است این است که فراموشیِ کودکی، به عدم درک ما از محیط ربطی ندارد چون ما از همان اولین روز های تولد و حتی پیش از آن، در دوران جنینی، متوجه محیط پیرامونمان هستیم. پس این خلأ از کجا می آید؟
زبان و حافظه
یک دیدگاه این است که در دوران کودکی به دلیل این که قادر به حرف زدن نیستیم یا خزانه لغات مان خیلی غنی نیست، نمی توانیم خاطراتمان را با واژه ها کدگذاری و ذخیره کنیم. درواقع این خاطرات از بین نرفته اند فقط چون به شیوه مناسبی ذخیره نشده اند، نمی توانیم به یادشان بیاوریم. البته این دیدگاه مخالفانی هم دارد.
مغز و حافظه
دیدگاه دیگری، حافظه گمشده مان را این طور توجیه می کند که سلول های مغزی در سال های ابتدایی زندگی بسیار سریع رشد می کنند؛ در نتیجه ارتباطات بین سلول های موجود از بین می رود و بازیابی حافظه ذخیره شده در آن ها غیرممکن می شود. هرچه سن بالاتر می رود ارتباطات درون مغزی باثبات تر می شود در نتیجه مغز در حفظ و ذخیره خاطرات بهتر عمل می کند.
فرهنگ و حافظه
دیدگاه سومی در این باره وجود دارد با این استدلال که مغز ما اگر به حال خود رها شود، در هر یک ساعت، نصفِ ورودی های جدید را دور می ریزد و ما در یک بازه زمانی 30 روزه فقط حدود 2 الی 3 درصد از اطلاعات را به یاد می آوریم. بنابراین به یادآوردن یک خاطره بستگی به این دارد که یک خاطره چه قدر برای کودک مهم است یا به بیان بهتر، والدین چه قدر اهمیت آن خاطره را به فرزندشان گوشزد می کنند. نکته شگفت آور این جاست که نتایج بعضی مشاهدات، نشان می دهد فراموشی در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. رکورددار ثبت اولین خاطره ها مربوط به اهالی قبایل مائوری در زلاندنو است که فرهنگشان تأکید زیادی بر گذشته دارد. بسیاری از افرادِ این قبایل می توانند حوادثی را به خاطر بیاورند که در دو و نیم سالگی آن ها رخ داده است!
حافظه کاذب
غیر از این فراموشی دوران کودکی، بسیاری از ما خاطراتی از دوران کودکی مان داریم که یا واقعی و یا مربوط به ما نیستند. یک استاد دانشگاه یوسی آی، معتقد است افراد می توانند تلقینات را بپذیرند و شروع به تصویر سازی از آن ها کنند و درنهایت این تصویر ها را مانند خاطرات واقعی شان به خاطر بیاورند. این استاد دانشگاه برای اثبات مدعای خودش، خاطراتی غیرواقعی را به ذهن تعدادی از داوطلبان القا کرد. او به آن ها گفت وقتی بچه بوده اند در بازارچه ای گم شده اند و خانمی مسن و مهربان آن ها را به خانواده ها یشان بازگردانده است. او هم چنین برای این که این واقعه باورپذیرتر جلوه کند، به شرکت کننده ها گفت مادرانشان درباره کودکی آن ها اطلاعاتی در اختیار او گذاشته اند. نتیجه قابل تأمل این که نزدیک به یک سوم قربانیان، فریب خوردند و حادثه اتفاق نیفتاده را با جزئیات دقیق به خوبی به یادآوردند. انگار چیز مهم تری از دنبال حافظه گمشده گشتن هم وجود دارد. حافظه مان اساسا چقدر قابل اعتماد است؟
منابع: ترجمان علوم انسانی، افکارنیوز