صدارت امیرکبیر؛ دوران درخشش ایران
وقتی در بین راه امیر مطلع شد که میرزاآقاخان نوری که سوابق الفت او با مادر شاه و روابط حسنه او با سفارت انگلیس بر همه کس روشن بود و به همین اتهامات به کاشان تبعید شده بود، با توطئه سفارت انگلیس بدون کسب اجازه از مقامات مربوطه به پایتخت مراجعه کرده، به سفارت انگلستان رفته و از ملکه مادر و سفارت انگلیس قول حمایت گرفته است؛ فرمانی از شاه خطاب به نوری گرفت که فوراً به تبعیدگاه خود، کاشان مراجعت کند.(ص 42) روز بعد که شاه وارد تهران شد و رسماً به تخت سلطنت جلوس کرد، در همان شب فرمان صدارت عظمی لقب پرطمطراق «اتابک اعظم» به نام میرزاتقیخان امیرکبیر صادر شد و از فردای آن شب امیرکبیر با سمت نخستوزیری و امارت نظام مشغول رتق و فتق امور گردید.(ص 43)
اصلاحات امیر آغاز میشود
امیرکبیر وقتی به صدارت رسید به اصلاح اوضاع داخلی مملکت همت گماشت. شورش جنوب را سرکوب کرد، بودجه مملکت را تعیین و تنظیم کرد و او که در ابتدای صدارت با کسری بودجه باقی مانده از دوران صدارت پیشین مواجه شده بود، سرانجام موفق شد «علاوه بر پر کردن محل خالی، پولهای قابل توجهی به عمران و آبادی و ترویج صنعت و علم اختصاص دهد».(ص 78) تاسیس کارخانههای قندسازی، شکرریزی و نخریسی و اعطای امتیاز برخی صنایع دستی به مردمِ معمولی از جمله خدمات امیرکبیر در دوران صدارت اوست.
صنایع، معادن و کشاورزی، سامان میگیرد
امیر از صنعت معدن هم غافل نماند و «طبق فرمانی که صادر کرد، سپردن امتیاز استخراج معادن به دست اجنبی را ممنوع کرد و روی همین اصل، امتیاز معادن مس و آهن قراجهداغ را که قبلا به یک نفر انگلیسی واگذار شده بود، از او سلب کرد و خود به استخراج آنها مشغول شد.»(ص 85) در اقدامات امیرکبیر در بخش کشاورزی اینگونه آمده است: «ساخت سد عظیم «ناصری» بر روی کرخه. ترویج کشت نیشکر در خوزستان در دو منطقه «عقلی» و «شوشتر». تجدید بنای پل شوشتر و باز کردن هفت چشمه آن. ساختن سد بر روی گرگانرود. اصلاح و تجدید قنوات «نه گنبد» یزد. بنای سد بزرگ در نقطه اتصال دو رود «قرهچای» و «اناررود» در شهرستان قم و بستن پل معروف به پل «دلاک» بر روی آن. انتقال آب کرج به تهران و نجات تهران از بیآبی. آغاز به کار انتقال آب از شمیران به تهران. ترویج کشت پنبه و...»
دارالفنون و روزنامه وقایعاتفاقیه تاسیس میشود
امیر «دارالفنون» را که قسمتی از آن ویژه تعلیمات نظامی بود، در 1266ق تاسیس کرد و یک سال و اندی بعد قسمتی از مدرسه، آماده بهرهبرداری و منتظر ورود معلمین از پروس، اتریش و اسمنویسی شاگردان بود.»(ص 106) روزنامه وقایع اتفاقیه که خود امیر آن را تاسیس کرده بود، در تمام دوران زمامداری امیر، فقط چهار مرتبه اسم او را نوشته است آن هم در مواردی است که موضوع خبر، شخص امیر بوده و ناچار اسم او بایستی نوشته میشد.»(ص 134)