- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زندگی زیر بارش باران های شدید موسمی در «کلکته» هند، عکس از نشنال جئوگرافی
مسابقه گلف در سواحل «هاوایی»، عکس از گتی ایماژ
نمایشگاه اسباب بازی و لوازم کودک در تهران، عکس از خبرگزاری صداوسیما
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
میرزا تقی خان امیرکبیر حدود سال 1187 شمسی در روستای «هزاوه» در اراک به دنیا آمد. او پس از طی مراحل پیشرفت و ترقی علمی و سیاسی، به صدراعظمی حکومت ناصرالدین شاه قاجار برگزیده شد و در طول چهار سالی که در این منصب بود، خدمات شایسته و فراوانی به ملت و حکومت کرد. اصلاح امور مالی، سر و سامان دادن به وضع ارتش، تلاش برای رواج خودکفایی ملی، گسترش فعالیت های علمی و تأسیس مؤسسات آموزشی مانند دارالفنون تهران، مبارزه با عقاید و انحرافات مذهبی، بی اعتنایی به خواسته ها و تهدیدات قدرت های خارجی و حکومت های استعماری، از جمله فعالیت ها و تلاش های پیگیر او در این ایام بود اما درباریان به ویژه مادر ناصرالدین شاه که منافع خود را در خطر می دیدند شاه را تحریک کردند که امیرکبیر را از صدر اعظمی خلع کند. سرانجام با جو سازی و شایعه پراکنی دولت های استعماری و ایادی داخلی آنان علیه امیرکبیر، ناصرالدین شاه وی را از صدارت خلع کرد و فقط عنوان فرمانده کل قشون را برای او باقی گذاشت. چند روز بعد، شاه، امیرکبیر را به حکومت کاشان منصوب کرد و وی را به طرف کاشان حرکت دادند که در حقیقت، تبعید او به کاشان بود. آن گاه تمام عناصر مخالف داخلی و خارجی که در زمان صدارت امیرکبیر در کمین نشسته بودند، از ترس تغییر نظر شاه و عفو امیرکبیر، دست به دست هم دادند و حکم قتل او را از شاه گرفتند. سرانجام این صدراعظم لایق و با کفایت، در روز جمعه 18 دی ماه 1230 شمسی در 43 سالگی به قتل رسید و بدنش در کربلا به خاک سپرده شد.منبع: راسخون
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
لاغر شدن بدون دردسر!
آدیتی سنترال/ فکرش را بکنید دستگاهی داشته باشید که به وسیله آن بدون این که نیاز داشته باشید از روی صندلی تان بلند شوید، در هر ساعت هزار کالری بسوزانید! احتمالا خریدن چنین دستگاهی برای شما هم وسوسه کننده است. «بیونیک جیم» نام دستگاهی است که یک دکتر آمریکایی به نام «لوییز» آن را اختراع کرده است و مدعی شده که با وصل کردن آن به عضله پا و دراز کشیدن، با لرزش دستگاه می توانید وزن کم کنید. به گفته سازنده، این دستگاه کاملا بدون عوارض جانبی است!
کلاهبرداری نجومی با کیف تقلبی!
آدیتی سنترال/ زن 41 ساله تایلندی که مربی مهد کودک بود، توانست در طول دو سال گذشته با فروش آنلاین کیف های تقلبی چینی به جای گران قیمت ترین و لوکس ترین مارک های دنیا، یک میلیون دلار به جیب بزند! این زن کیف های اصلی را از فروشگاه های معتبر می خرید و عکس آن را با قیمت بسیار پایین تری روی سایت می گذاشت. سپس کیف اصل را برای خودش نگه می داشت و کیف های تقلبی دست ساز چینی را برای خریدار می فرستاد. او حالا بعد از 2 سال کلاهبرداری، دستگیر شده است.
پرسرعت ترین تختخواب دنیا!
گینس ورلد رکورد/ به تازگی یک مسابقه خنده دار و جالب در امارات متحده عربی برگزار شد که کارشناسان گینس هم در آن حضور داشتند و توانستند پرسرعت ترین تختخواب دنیا را شناسایی کنند! وب سایت معتبر «هتلز» در یک اقدام تبلیغاتی، از یکی از راننده های برتر مسابقات اتوموبیلرانی انگلیس به نام «تام انسلو» کمک گرفت تا تختخواب دونفره ای را در ماشین اش قرار دهد و با بالاترین سرعت ممکن رانندگی کند. او توانست با سرعت 135 کیلومتر بر ساعت یک رکورد جدید به گینس اضافه کند!
رکورد طناب زنی مشترک!
گینس ورلد رکورد/ «بیگل» سگ یازده ساله توانست با صاحبش رکورد بیشترین طناب زنی مشترک را بشکند! «پورین» مرد ژاپنی از سال 2015 تاکنون چندین رکورد ورزشی مشترک با «بیگل» را ثبت کرده است. آن ها به تازگی هم توانستند به طرزی باورنکردنی در مدت زمان یک دقیقه، 58 بار با هم طناب بزنند و رکورد جدیدی ثبت کنند. توانایی این سگ در هماهنگ کردن پرش هایش با صاحبش برای همه جالب بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاک کردن گل زعفران در «زاوه» تربت حیدریه، عکس از جابر غلامی
Telegram: @zendegiisalam
E-mail: photo@khorasannews.com
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ادوارد براون، شرق شناس انگلیسی که در قرن نوزدهم از ایران بازدید کرده است، نکته ای جالب درباره شعر و شاعری و بداهه گویی در ایران آن دوره، در سفرنامه اش نوشته که خواندنی است:
یکی از مختصات شاعری در ایران، موقع شناسی و بداهه گویی است. شاعر باید بتواند به مقتضای زمان و مکان، در بداهه شعر بگوید و ذوق خود را آشکار کند. به طور مثال می گویند روزی فتحعلی شاه با اطرافیان خود از بازار عبور می کرد و از مقابل دکان ها می گذشت در یک دکان مسگری چشمش به شخص خوشرویی افتاد که پای کوره مسگری نشسته و صورتش از گرد زغال سیاه شده بود. شاه درجا این مصراع را سرود: «به گِرد عارض مسگر نشسته گرد زغال» سپس شاه به طرف شاعری که با او بود، روی نمود و اضافه کرد آیا او می تواند این مصراع را تکمیل کند؟ شاعر مزبور بدون یک لحظه تردید جواب داد: «صدای مس به فلک می رود که ماه گرفت».
برگرفته از کتاب «یک سال در میان ایرانیان» اثر ادوارد براون
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روی تختخواب خوابیده بود و صورتش روی یک طرف متکا افتاده بود. دهانش باز بود. بامزه است. شما آدم های بزرگ را در نظر بگیرید که وقتی خوابند و دهانشان مثل گاله باز می ماند، چه قیافه نکبتی به هم می زنند! اما بچه ها این طور نیستند. بچه ها قیافه ای دوست داشتنی پیدا می کنند. حتی ممکن است آب دهانشان تمام متکا را خیس کند، ولی با این حال باز هم قیافه شان دوست داشتنی می شود.برگرفته از کتاب «ناطوردشت» اثر جی دی سلینجر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فائزه سرلک، دختر 16 ساله اهوازی، با دندان هایش 3 خودرو را می کشد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم علامه طباطبایی درباره راستگویی و صداقت و فواید آن فرموده اند:
وقتی نفس آدمی عادت کرد به راستی و سخن استوار و آن را ترک نکرد، دیگر دروغ از او سر نمی زند و سخن لغو و یا سخنی که فساد از آن برخیزد، از او شنیده نمی شود و وقتی این صفت در نفس رسوخ یافت، بالطبع از فحشا و منکر و رفتار بیهوده دور گشته، اعمالش صالح می شود و از عمری که در گناهان مهلک صرف کرده، دریغ می خورد، پشیمان می گردد؛ و همین پشیمانی، توبه است. وقتی توبه کرد، خدا هم در مابقی عمر از ارتکاب گناهان مهلک محافظتش فرماید و اگر مبتلا به گناهان کوچکی هم شد، خداوند می بخشد. پس ملازمت سخن استوار، انسان را به صلاح اعمال کشانیده و به اذن خدا به آمرزش گناهان منتهی می شود.
برگرفته از کتاب «حکت زلال»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از آشنایان که در دادگاه مشغول به کار است، می گفت: خیلی ها در علم حقوق به پرونده می گویند: «کِیس» مثلا محتوای فلان پرونده، کیس خوبی است برای پژوهش. به این دوست عزیز گفتم دست کم دو واژه داریم که می تواند جایگزین «کیس» شود: یکی «نمونه» و دیگری «مورد» آن دوست با تأسف سری تکان داد و گفت: «خلق را تقلیدشان بر باد داد» من هم حرف ایشان را تأیید کرده و می گویم به راستی وقتی یک نفر واژه بیگانه ای را به کار می برد، چرا دیگران بدون اندیشیدن کافی کار او را تقلید می کنند؟
اسماعیل فریدونی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هرگاه کسی پس از مدتی از خانه یا محل اختفای خود خارج شود و خود را نشان دهد، اصطلاحاً می گویند فلانی آفتابی شد.
در قدیم، حفر قنات به خصوص در مناطق کم آب ایران، رونق داشت، آفتابی شدن نیز از اصطلاحات قناتی است و آنجا که آب قنات به سطح زمین می رسد، گفته می شود «آفتابی شد» یعنی آب قنات از تاریکی خارج شده، به آفتاب و روشنایی رسیده است. این عبارت بعد ها درباره افرادی که پس از مدتی از انزوا خارج می شوند، به کار برده شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نویسنده: میترا تاتاری، تصویرساز:سعید مرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در آینه ها دور می شوم
با تکه برفی در یک جیب و
کلاغی در جیب دیگر
رویاهایم با زمستان درآمیخته
و زمستان
با زیبایی سرد محبوبم
او از درخت زمستان
برایم برف و کلاغ تکاند
رسول یونان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سال ها پیش که تکیه هنوز برقرار بود، پاتوق شب و روز های ما بود. در تکیه روضه داشتیم و قبل از غروب رفته بودیم تا کار های نماز جماعت را انجام دهیم و بعدش تکیه را برای برنامه های شب آماده کنیم. چند تا از بچه ها گوشه ای نشسته بودند و با کارت های بازی که آن زمان خیلی طرفدار داشت بازی می کردند. یکی از پسر ها در کارت بازی خیلی مهارت داشت و مشخصات تمام کارت ها را از حفظ بود. از تعداد گل های زده فلان تیم تا صفر تا صد فلان ماشین. مشغول بازی بودند که حاج آقای روحانی وارد شد. همه به احترام ایشان از جا برخاستند ولی آن چند نفر از بس غرق در بازی بودند متوجه نشدند.
یکی از بزرگ تر ها خواست دعوایشان کند که حاج آقا اشاره کرد کاری بهشان نداشته باشید. بالای سرشان رفت و بازی شان را تماشا می کرد که خودشان متوجه شدند و با عذرخواهی بلند شدند. حاج آقا با روی خوش گفت: «این قدر که فکر و ذکرتون به بازی و تعداد سیلندر ها و قهرمانی های جام جهانی تیم ها هست، به یاد نماز و درس هاتون هم هستین؟» بچه ها خجالت زده سرشان را پایین انداختند. حاج آقا گفت: «بریم نماز که دیر شد.»
تکیه پر شده بود. بعد از نماز حاج آقا روی منبر با مقدمه ای گفت: «از امام کاظم (علیه السلام) نقل است که روزی رسول خدا (صلی ا... علیه و آله) وارد مسجد شدن و دیدن گروهی دور مردی جمع شدن. پیامبر (ص) پرسیدن: این مرد کیست؟ یاران گفتن: علامه است. حضرت (ص) پرسیدن: در چه چیزی علامه است؟ گفتند: در نسب های عرب و تاریخ آن و ایام جاهلیت و این موارد. رسول خدا (ص) فرمودن: «این ها دانشی است که هرکسی آن را نداند برایش زیانی ندارد و هرکس آن را بداند برایش سودی ندارد.»منظور پیامبر رو متوجه شدین؟ رسول اکرم (ص) اون روز کنایه زدن به این که مسلمانان باید علمی رو یاد بگیرن که برای دنیا و آخرتشون سود مند باشه. یا زیانی رو ازشون دور کنه. همچنین حضرت علی (علیه السلام) فرمودن که بهترین آموختنی ها برای جوانان و نوجوانان چیز هایی است که در بزرگسالی به آن نیاز مند می شوند. حاج آقا لبخندی به بچه ها زد و ادامه داد: «حالا یه صلوات بفرستین که بریم سراغ مطلب خودمون.» خداوند رحمتش کند که چقدر زیبا و مستدل و غیرمستقیم به ما چیزی می آموخت.
علیرضا کاردار
منبع احادیث: مفاتیح الحیات، صفحه 77، آیت ا... جوادی آملی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شماره پیامک: 2000999
* «همشهری سلام» خیلی بی مزه و مزخرف شده. من بعد یک سال با عشق اومدم سراغش و این رو فهمیدم. براتی، چناران
* اگه ممکنه هر روز یه نوع مسابقه بذارین. ما همیشه «زندگی سلام» رو پیگیری می کنیم.
* خیلی باحالید به خصوص «دور دنیا» .هادی دهقان، فردوسی
* آقای خوشحال عزیز، منم با «شعر طنز» شما موافقم، باید جنس ایرانی بخریم، ولی کاش تولیدکننده هم مسئولیت پذیر باشه. خودم با این که می تونستم یخچال خارجی بخرم، یه یخچال ایرانی خریدم که اصلا کیفیت نداره و با این که ضمانت داره، اصلاً جوابگو نیست. هر وقت به خدمات زنگ می زنی اول که طلبکارن، بعد هم که با کلی پیگیری میان یه پول ایاب و ذهاب می گیرن و بعد هم دوباره خرابی و ادامه ماجرا.
* من مخالف پیامک خانم کدخدایی در «ماوشما» دیروز هستم که می گن روزنامه جای تشکر از همسر نیست. درسته توی خونه میشه تشکر کرد ولی می تونه یک پیام باشه برای کسانی که به خاطر هیچی زندگی شون رو تلخ می کنن. باید به همه بگی تا تمام همسران همدیگه رو دوست داشته باشن. مهدی شاکری بیرک علیا، قوچان
* روز شنبه ستون «باس ماس» و «تا حالا دقت کردین» رو با هم قاطی کرده بودید! بابای آرنیکا، قوچان
* شعر آقای خوشحال زیبا بود، خوشحال خوش به حالت. فقط رانی جزو اجناس ایرانی نیست و تولید کشور های عربیه. گفتم که گفته باشم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.