- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
استاد فاطمی نیا نکته ای جالب درباره نقش خوش خلقی در خانواده گفته اند که خواندنی است:
این همه در اینترنت و کتاب ها می گردی دنبال این که آقای قاضی چی گفته؟ آقای بهجت چی گفته؟ این همه این در و آن در می زنی، چی شد آخر؟ تو هنوز جواب مادرت را تلخ می دهی! هنوز قلبت بلد نیست خوبی ها را حس کند، نیکی ها را دریافت کند و فقط اشکال و ایراد ها را زود چشمت می بیند، نگاهت را کنترل نمی کنی! خانم! حجابت را حاضر نیستی کامل کنی ، می خواهی بشی سالک؟ بنده خدا؟ قدم اول ترک معصیت است، به اندازه خودت، نمی گویم معصوم شوی ولی تلاش کن. در خانواده خوب رفتار کنید که همسرانتان مشتاق شما باشند، اخلاقیاتتان را رویش کار کنید و اصلاح کنید، عاق والدین انسان را صد فرسخ عقب می اندازد! خود ملاحسینقلی همدانی از قبر بیرون بیاید و بشود مرشدت، ولی عاق والدین باشی، یا ترک معصیت نکرده باشی، به جایی نمی رسی، حواست باشد. نگاه نامحرم تیری است که انسان را به زمین می زند و سخت بشود که بلند شوی. اگر اول و قبل از هر چیز، معصیتت را ترک نکنی، بقیه کارهایت بیهوده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سوسه آمدن امروزه به معنای «زیر آب کسی را زدن» و منافقانه رفتار کردن است. اصل این اصطلاح از کلمه «سوسه» می آید که در فرهنگ فارسی، به معنی آفت یا شپش و کرم گندم یا هر نوع آفت است. گویا در زمان قدیم وقتی تاجران گندم با هم معامله می کردند، این نکته که بار گندم «بی سوسه» باشد یکی از شرایط معامله بوده است. اصطلاح معامله بی سوسه به تدریج در معنای معامله بی غل وغش در دیگر بخش های تجارت رایج می شود. در نهایت «سوسه آمدن» به معنای پیش گفته، از همین اصطلاح ساخته و با کمی تحول در معنا متداول می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پدر گفت: «مادرت به آسمان ها رفته.» عمه گفت: «مادرت به یک سفر دور و دراز رفته.» خاله گفت: «مادرت آن ستاره پرنور کنار ماه است.» دختربچه گفت: «مادرم زیر خاک رفته است.» عمه گفت: «آفرین، چه بچه واقع بینی، چقدر سریع با مسئله کنار آمد.» دختربچه از فردای دفن مادرش، هر روز پدرش را وادار می کرد او را سر قبر مادرش ببرد. آنجا ابتدا خاک گور را صاف می کرد، بعد آن را آب پاشی می کرد و کمی با مادرش حرف می زد. هفته سوم، وقتی آب را روی قبر مادرش می ریخت، به پدرش گفت: «پس چرا مادرم سبز نمی شود؟»
برگرفته از کتاب «بازی عروس و داماد» اثر بلقیس سلیمانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نویسنده: سیدمصطفی صابری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دلتنگم
مثل جاده ای
که تپش کفش هایت را
چشم به راه است...
شفیقه طهماسبی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
منصور ضابطیان، مجری سابق برنامه رادیو هفت در سفرنامه اش خاطره ای جالب و خواندنی درباره قدم زدنش در بولوار «هالیوود» لس آنجلس نوشته است: هر یک از ستارگان هالیوود در عرصه سینما و موسیقی، یک ستاره اختصاصی روی سنگفرش خیابان دارند. از گریفیث تا نیکول کیدمن، از کلیف ریچارد تا ریکی مارتین. داشتن ستاره ای بر سنگفرش هالیوود، نهایت آرزوی یک آرتیست هالیوودی است. توریست ها هم در به در دنبال پیدا کردن ستاره هنر مند محبوب شان روی سنگفرش ها هستند که البته کار چندان ساده ای هم نیست. به همین خاطر نقشه هایی به فروش می رسد که جای دقیق ستاره های روی زمین در آن مشخص شده و نقشه های دیگری هم هستند که محل دقیق خانه ستاره های سینما و چهره های دنیای موسیقی را نشان می دهد. حتی تور های اختصاصی هستند که با گرفتن 40-50 دلار، علاقه مندان را به گردش در منطقه می برند و خانه هنرمندان را یک به یک به آن ها نشان می دهند. خیابان هالیوود پر است از فروشگاه هایی که یادگاری هایی مربوط به هالیوود را می فروشند. اجناسی که نشانه هالیوود هستند، اما پشت همه آن ها نوشته شده: «ساخت چین!» در حاشیه خیابان، آدم هایی خود را به شکل اسطوره ها و بازیگران سینما درآورده اند: چارلی چاپلین، مریلین مونرو، جانی دپ، الویس پریسلی، پل مک کارتنی و حتی سوپرمن، شرک و مرد عنکبوتی. می توانید یکی دو دلار به آن ها بدهید و عکسی به یادگار بگیرید. مهم ترین نقطه در مرکز خیابان هالیوود، سالن مجلل و بی نظیر Kodak theater است؛ جایی که هر ساله مراسم اسکار در آن برگزار می شود.
برگرفته از کتاب «مارک و پلو» اثر منصور ضابطیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
طبیعت کوهستانی « بازفت» در استان چهارمحال و بختیاری، عکس از ناصر درخشان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از اصول مدیریتی نوین که متاسفانه هنوز به تایید کارشناسان رسمی نرسیده و جایی ثبت نشده، ولی خیلی پرطرفدار است، اصل «من نبودم، دستم بود» است! یعنی کافی است ما از بعضی مدیران که با این اصل آشنا هستند بپرسیم «چرا؟ ...» نمی گذارد حتی کلام مان منعقد شود و می گوید: «زیرا تقصیر فلانی است» بعد تا بپرسیم: «پس چرا؟ ...» فوری می گوید: «این هم زیرا تقصیر بهمانی است» همین طور ما ادامه بدهیم او هم ادامه می دهد تا وقت کنفرانس خبری تمام شود و برویم پی کارمان! البته گاهی هم مدیران از این اصل به صورت ناخواسته و ناخودآگاه، استفاده می کنند که خب، دست خودشان نیست دیگر. مثلا رئیس اتحادیه دامداران تهران درباره افزایش قیمت گوشت قرمز گفته: «تعداد قصابی ها در سطح شهر زیاد است در نتیجه فروش هرکدام از این مغازه داران زیاد نیست. لذا برای پوشش هزینه ها، حاشیه سود خود را افزایش می دهند.» الان دقیقا متوجه شدید چی زیاد است که باعث بالا رفتن چی شده که چی افزایش یابد؟ این دو جمله علاوه بر اصول مدیریتی، بنیان های اقتصاد خرد و کلان را هم با خاک یکسان کرد و قانون عرضه و تقاضا و رقابت و همه این چیز ها را سوسول بازی بیش ندانست! یعنی قیمت دام زنده، نرخ گذاری دامدار، واردات و صادرات، سود دلال، سود قصاب، هزینه های متفرقه و حتی نظارت دستگاه ها هیچ تاثیری در قیمت گوشت نداشته و فقط تعداد زیاد قصابی ها در سطح شهر باعث شده است با چشم و همچشمی یکدیگر گوشت گران به خوردمان بدهند! اصلا ما تا حالا اشتباه می کردیم که وقتی چیزی می خواستیم می رفتیم بازارش و جایی که به اصطلاح «بورس» باشد. از این به بعد اگر کفش می خواهیم باید برویم یک کفاشی پیدا کنیم که در شعاع صد کیلومتری اش کفش فروشی که هیچ، پرنده هم پر نزند تا بتوانیم ارزان ترین کفش شهر را بخریم! یا حتی اگر پنیر بخواهیم هم باید بگردیم یک بقالی در زیرپله پس کوچه ای پیدا کنیم که در کنارش هیچ سوپرمارکت و هایپرمارکت و مرکز خریدی نباشد تا بتوانیم پنیر مفت بخریم! واقعا حیف است این اصول مدیریتی نادیده گرفته شود و در کتاب های آموزشی گنجانده نشود و تمام مدیران جهان از آن بی بهره بمانند! وقتی به این راحتی می شود توپ که هیچ، تانک و مسلسل و تیر دروازه و داور و هرچی که هست را در زمین دیگران انداخت و با خیال راحت به صندلی مدیریت تکیه داد!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* شما شیر آب سرد ظرفشویی رو به قصد آب خوردن وا کن، یک سال هم بمونی سرد نمی شه حالا بیا به قصد ظرف شستن وا کن تا دمای صفر کلوین 273- درجه میره!
* ولی واقعا پیتزا سس لازم نداره. منم که سس می زنم برای اینه که حیفه حالا سسی که گذاشتن رو استفاده نکنیم!
* این که پولمون داره بی ارزش می شه خودش ناراحت کننده است، از اون ناراحت کننده تر اینه که همین پول بی ارزش رو هم نداریم!
* اگه دیدید ماشینتون موقع حرکت صدای غیرعادی میده بی تفاوت نباشید نسبت بهش. حتما صدای ضبط رو بیشتر کنید!
* کاش سر امتحان هم می تونستیم جواب سوال ها رو با علامت:)))))) بدیم!
* بعضی ها معلوم نیست چند نفرن که وقتی میرن زندگی کلا خالی می شه...
* شما 40 دقیقه پای گاز وایستا اگه پیازا سرخ شدن، حالا 3٠ ثانیه برو از تو اتاق گوشیتو بیار، پیازا سیاه شده!
* استاد زبان پرسید: از «cell phone» (موبایل) کجا استفاده می کنید؟ گفتم می کشیم رو ظرف حلوا. راست گفتم نمی دونم چرا انداختم بیرون!
* تنها هدف من توی زندگی اینه به اون نقطه برسم که هیچ وقت مجبور نباشم صبح زود پاشم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رکورددار بزرگ ترین لقمه دنیا!
گینس ورلد رکورد / ثبت رکورد در کتاب گینس، برای بعضی آن قدر مهم است که هر استعداد حتی به درد نخورشان را در این راه کشف می کنند! «برند اشمیت» آلمانی هم از آن اشخاصی است که استعدادش در گاز زدن را به کار گرفت و رکورددار شد! او توانست با یک گاز 8/8 سانتی متری رکورد بزرگ ترین لقمه دنیا را به نام خودش ثبت کند! البته این رکورد قبلا ثبت شده بود و او توانست 4 میلی متر، آن را ارتقا دهد! برای آن که بدانید ثبت این رکورد چقدر سخت است، سعی کنید دهان خود را به اندازه ای باز کنید که 8/8 سانتی متر، فاصله لب های بالا و پایین شما بشود!
گربه بخت برگشته!
اسکای نیوز/ «هیدی» گربه خانگی و ساکن خانه ای در شهر «سن پترزبورگ» روسیه که بیماری عجیبش باعث شده بود تا مو هایش رشد وحشتناکی داشته باشد، در حالی در خانه چند سالمند پیدا شد که از شدت سنگینی مو های روی بدنش، نمی توانست حرکت کند! صاحبان این گربه که هر دو آلزایمر داشتند مدت ها بود که اصلا یادشان رفته بود که گربه ای هم دارند برای همین هم، گربه بخت برگشته با مو های دو کیلوگرمی اش به سختی زندگی می کرد تا این که توسط نیرو های امداد حیوانات نجات پیدا کرد!
دستکش مخصوص عشاق!
تاکسل/ در هوای سرد و برفی تنها راه چاره برای این که دستانمان یخ نکند استفاده از دستکش است. «فرانزیسکا هالزمن» با این شعار که «اجازه ندهید هوای سرد، دست شما را از دست همسرتان جدا کند!» توانسته است ایده دستکش دونفره اش را به بازار ارائه کند و البته فروش قابل توجهی هم از این محصول داشته باشد! یک جفت این دستکش های جالب، معمولی هستند و یک جفت دیگر، دونفره است. فرانزیسکا، این دستکش های گران قیمت 30 دلاری را به رنگ قرمز تولید کرده است که وقتی هر دو دست در آن جای بگیرد شبیه قلب می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زلزله در جنوب شیلی، عکس از خبرگزاری رویترز
مهاجرت قوها به تالاب «سرخرود» مازندران در اوایل زمستان، عکس از خبرگزاری میزان
فیلمبردار یک مسابقه فوتبال در آمریکا، به مناسبت کریسمس، لباس بابانوئل پوشیده است! عکس از آژانس عکس اروپا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام و خدا قوت، فصل امتحانات از راه رسید تا دوباره شاهد عجایبی باشیم که اگه به چشم خودمون ندیده بودیم محال بود باورشون کنیم، عجایبی مثل:
* شب امتحان میزگرد های شبکه چهار به طرز عجیبی جذاب می شه و آدم از خودش می پرسه چرا تا الان شبکه چهار رو ندیدم! بعد از میزگرد هم که مشاعره پخش می شه! اصلاً لحن شعرخوندن شرکت کنندگان تو برنامه مشاعره یه جوریه که عضلات چشم منقبض می شه! فشار آدم می افته و آدم به خواب عمیقی فرو میره!
* می شه ادعا کرد که فیفا با هدف این که جوون های ایرانی امتحاناتشون رو خراب کنن جذاب ترین بازی های لیگ قهرمانان و حتی سوپرجام اتریش و لیگ برتر کامبوج رو میندازه شب امتحانات ما! از اون بدتر این که بازی های هاکی شبکه ورزش هم جذاب می شه! اصلاً خیلی ها همون جا با دیدن مسابقات هاکی تصمیم می گیرن به جای امتحان دادن از دانشگاه انصراف بدن و برن کانادا بازیکن هاکی بشن!
* یکی دیگه از برنامه های جذاب شب های امتحانات سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» می باشد! همیشه شب امتحان هم اون برنامه اش پخش می شه که طرف شب امتحان به جای درس خوندن تلویزیون نگاه می کنه و اونقدر دل مدیران صدا و سیما شاد می شه از این ماجرا که با دعای خیر اون ها طرف فردا امتحانش رو 20 می گیره!
* اما جوانان ایرانی به طرز عجیبی در شب امتحان علاقه دارن نون بگیرن یا تو کار های منزل به مامانشون کمک کنن!
* و البته اگه درس بخونن وسطش در حد ده دقیقه زنگ تفریح می ذارن و تو همون 10 دقیقه، 10 تا کانال تلگرامی رو چک می کنن و 10 اپیزود سریال خارجی می بینن و 10 تا عکس هم روی اینستاگرام می ذارن از قلمی که روی کتاب است و استکان چای کنار هر دوی آن ها با شعری از سهراب شاید هم رستم و بعدش که به خودشون میان می بینن به جای 10 دقیقه چند ساعت تو زنگ تفریح بودن و صبح شده باید برن امتحان!
* و از دیگر عجایب امتحانات می توان از نامه ها و رنج نامه هایی یاد کرد که دانشجویان عزیز زیر برگه ها برای استاد می نویسن و گویای اینه که همگی شب قبل دچار گزیدگی توسط عقرب، گاز گرفتگی توسط پنگوئن قطبی! عمل قلب باز، فوت ناگهانی بیشتر اعضای خانواده، برخورد صاعقه با کتاب و جزوه درسی و نبود منبع برای خوندن و... شدن و گرنه همگی اهل درس خوندن هستن!
سید مصطفی صابری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نویسنده: سیدمصطفی صابری، تصویرساز: سعیدمرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* ای کاش در پرونده نان، تصاویر انواع نان رو هم می ذاشتین. چرا که هنوز تو خونه ما، سر تافتون و بربری دعواست که کدام کدامه!
* شما که به حق دغدغه درست نوشتن زبان فارسی را دارید بهتر نیست که از خودتان شروع کنید؟ حداقل به جای «انگلیش آموزی» در «همشهری سلام»، پارسی آموزی چاپ کنید.
* تو ستون «درمان خانگی مسمومیت» صفحه «سلامت» منظور از لیمو کدام است؟ شیرین یا ترش؟
ماوشما: منظور لیموترش هستش.
* «زندگی سلام» بابت ستون «دنیا به روایت تصویر» دیروز سپاس. زیبا بودن و دلنشین.
* همسر عزیزم عاطفه جان، 7 دی سالگرد ازدواجمون رو بهت تبریک میگم و ممنون به خاطر همه خوبی هایت برای زندگیمون. رضا، مشهد
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.