- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
استاد اخلاق آیت ا... فاطمی نیا در توصیه ای درباره پرهیز از مشاجره گفته اند:
مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش می کند. بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به دلیل مشاجرات و درگیری های لفظی است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، برکات را از منزل می برد. حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت می آورد.
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حوزه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمدعلی ندایی/ زن و مرد می توانند در عقد ازدواج هرچیزی را که مخالف مقتضای عقد نباشد شرط کنند، از جمله این که زن شرط کند مرد بدون اذن او مجدد ازدواج نکند. چنان که در قباله های ازدواج از جمله مواردی که به زن حق طلاق داده شده، جایی است که شوهر بدون اذن همسر ازدواج کند. این سوال مطرح است که اگر مرد بدون اذن زن ازدواج کرد حکم این ازدواج چیست؟ حضرت آیت ا... خامنه ای در پاسخ به استفتایی می گویند ازدواج مجدد بدون اذن همسر جایز نیست. البته باید توجه داشت در این استفتا، جایز نبودن به معنای باطل بودن عقد ازدواج نیست زیرا عمل نکردن به شرط، حرمت تکلیفی (یعنی گناه) دارد ولی حرمت وضعی ندارد و موجب بطلان عقد نمی شود.
سوال: در سند ازدواج، شوهر تعهد می کند بدون اذن همسر ازدواج نکند. آیا مبادرت به ازدواج بدون اذن همسر شرعا حرام است؟ آیا ازدواج موقت بدون اذن جایز است؟
جواب: اگر ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگری آن را شرط کرده باشند، باید به شرط عمل کند و بدون اذن همسر، ازدواج دائم یا موقت جایز نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه بادکنک ها روزی می ترکند. حقایق و رویا های زندگی چون بادکنکی است که کودکی در دست گرفته و به دنبال خود می کشد. کودک با شنیدن صدای ترکیدن بادکنک اش به گریه می افتد، اما بعد به دنبال بادکنک تازه ای می گردد. زندگی تسلسل بادکنک هاست...!
برگرفته از کتاب «ابر صورتی» اثر علیرضا محمودی ایرانمهر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نویسنده: میترا تاتاری، تصویرساز:سعید مرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دچار یعنی
عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک
دچار آبی دریای بیکران باشد
سهراب سپهری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بالاخره پس از کش و قوس های فراوان و گمانه زنی های بسیار درباره صحت و سقم شایعه ازدواج بازیگر ایرانی و بازیگر کره ای مشهور، این شایعه توسط حامد تهرانی در صفحه شخصی اش رد شد. این بازیگر گفته شیطنتی رخ داده و از کسانی که به صفحه شخصی اش حمله کردن خواسته برن سر کوچه خودشون بازی کنن یا برن تو پیج یکی دیگه فحش بدن و قضیه رو ختم به خیر کرده اما توی این چند روز گذشته بعضی ها طوری از این خبر نگران شده بودن که انگار اگه این ازدواج سر بگیره قراره یارانه شون رو قطع کنن یا دیگه توی مهمانی ها نمی تونن موز بردارن یا نمی تونن چراغ قرمز رد کنن یا باید با جوراب سوراخ برن مهمونی یا با پیژامه جلوی کولر بخوابن و سریال کره ای ببینن! یه عده هم که کلا همه جا احساس تکلیف می کنن که بقیه رو نصیحت کنن، طبق انجام وظیفه افتاده بودن به نصیحت کردن بازیگر ایرانی که منصرفش کنن! یه عده دیگه هم که طبق معمول همیشه و همه جا و برای همه متاسف هستن و دانشمندان هنوز دارن روی ژن هاشون تحقیق می کنن تا شاید بتونن از کار این جماعت متاسف سر دربیارن؛ برای این بازیگر ایرانی هم طبق معمول با لحنی نژاد پرستانه تاسف خوردن که چطور حاضره بره با یک کره ای ازدواج کنه و بهش هشدار می دادن که اگه فردا توی یه خیابون کره گمش کردی چه جوری می خوای بین اون همه آدمی که همه شبیه همن، پیداش کنی!
یه عده دیگه هم که قشنگ معلومه همیشه فریبرز عرب نیا و ابوالفضل پورعرب رو اشتباه می گیرن، فکر کرده بودن خانم بازیگر کره ای مورد نظر همون سوسانوی خودمونه. یکی نیست بگه بابا هر گردی که گردو نیست، هر چشم بادامی هم که بانو سوسانو نمیشه!
یه عده دیگه هم که کلا منتظرن یه اتفاقی بیفته و فحش بدن هم این مدت حسابی از خجالت بازیگر ایرانی دراومدن. این عده کلا پشت ترافیک فحش میدن، تو صف نانوایی فحش میدن، موقع خوردن ته دیگ سیب زمینی فحش میدن، شلغم و سیب زمینی گرون بشه فحش میدن، شلغم و سیب زمینی ارزون بشه هم فحش میدن. خب طبق معمول اینجا هم احساس وظیفه کردن فحش بدن! فقط خدا رو شکر که این عده اگه هم پیج بازیگر کره ای رو پیدا کنن، همین که کره ای بلد نیستن فحش بدن جای شکرش باقیه. خلاصه این ماجرا به خیر و خوشی تمام شد و یه جماعتی هم از نگرانی دراومدن که یه راننده تاکسی در واکنش به خبر تکذیب این ازدواج گفت: کار خودشونه! که چون نفهمیدیم بنده خدا منظورش دقیقا کیه ترجیح میدیم بریم تلگرام ببینیم چه شایعه جدیدی پخش شده. هنوز داشتیم می رفتیم که یه بنده خدایی برای بازیگر ایرانی کامنت گذاشته بود: «آخه چلا؟ ما دوز داشتیم شوووما علوسی کنین»
فهیمه موذن
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. مسابقه ای که می بینین، مسابقه شماره 12 «این کیه؟» هستش. عکس و کاریکاتور برنده ای هم که می بینین، عکس و کاریکاتور برنده مسابقه قبلی، آقای وحید ملکی از مشهده. مثل چند نفر از برنده های قبلی، ایشون هم برای اولین بار بود که شرکت کردن. ولی ایشون یه فرقی با بقیه دارن. ایشون هفته پیش هم در یه قرعه کشی دیگه برنده شده بودن و خلاصه الان خیلی روی فرم هستن. به نظرم اگه همین جوری ادامه بدن، در قرعه کشی بانک ها و قرعه کشی برنامه 90 و حتی در قرعه کشی هایی که شرکت نمی کنن هم می تونن برنده بشن. من استعداد ایشون رو در قرعه کشی کشف کردم.خب حالا مسابقه جدید؛ تشخیص بدین کاریکاتور به هم ریخته، مال کدام شخصیت معروفه و اسمش رو تا ساعت 23 فردا پنجشنبه، برای ما به شماره 2000999 پیامک کنین. کاریکاتور کامل رو هم شنبه همین جا ببینین. خدانگهدار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برادران معلول خرمشهری که مکانیکی دارند
* من وقتی وسط خیابون توی جیب لباس های زمستونیم دستمال تمیز پیدا می کنم همون قدر خوشحال میشم که شما موقع پول پیدا کردن تو لباس هاتون خوشحال می شید!
* گاهی تو خیابون میرم جلوی کسایی که هندزفری تو گوششونه و لبم رو به حالت حرف زدن تکون میدم. وقتی آهنگ رو قطع می کنن و میگن چیزی گفتید؟ میگم نه و میرم! روان پزشک هم خودت برو، خیلی هم سالمم!
* یک کفش خریدم به قدری گرون تموم شد که تصمیم گرفتم بذارمش تو یخچال خراب نشه!
* «چرا در طول ترم نخوندم؟» تکراری ترین سوال بشره. از بدو خلقت بشر این سوال وجود داشته. هیچ کس هم پاسخ درستی براش پیدا نکرده، پیدا نمی کنه و پیدا نخواهد کرد!
* جدا از شبکه اجتماعی Instagram و قابلیت استوری، ما یه شبکه اجتماعی دیگه هم داریم به اسم INESTAGERAM با قابلیتِ هیستوری!
* آدامس با طعم هندونه گرفتم مزه نداره انگار از این هندونه توسفید ها بوده!
* بیچاره اونایی که می خوان همه رو راضی نگه دارند. آخرش همه ناراضی ترن و خودشون مقصر اصلی!
* صبح آرزو کردم کاش پتو بودم و با آرامش توی یه اتاق گرم روی تخت می موندم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بیماری عجیب زن فقیر!
آدیتی سنترال/ گروهی از پزشکان هندی هنگام انجام عمل جراحی بر روی یک زن فقیر برای حل مشکل حاد گوارش او، متوجه اتفاق نادری شدند و آن این که معده این زن از پلاستیک انباشته شده بود! «تارا ودی» زن 52 ساله زاغه نشین هندی، ماه ها بود که از درد شدیدی رنج می برد تا این که یک پزشک خیر تصمیم گرفت تا او را به رایگان عمل کند! اما هرگز فکرش را نمی کرد که این زن، از شدت گرسنگی پلاستیک خورده باشد و در شکمش توده دو متری پلاستیکی پیدا شود!
اعتیاد عجیب ژاپنی ها به تلفن همراه!
آدیتی سنترال/ اعتیاد کاربران ژاپنی به گوشی های همراه شان آن قدر زیاد است که حتی لحظه ای از گوشی هایشان جدا نمی شوند و حتی موقع دوش گرفتن آن ها را با خود می برند! فروشگاه ها و شرکت های تولید کننده تلفن همراه هم که از این نیاز مشتریانشان آگاه هستند، اقدام به عرضه انبوه گوشی های ضد آب به بازار کرده اند به طوری که 90 تا 95 درصد گوشی هایی که در ژاپن استفاده می شود، ضد آب است!
مسن ترین زن فضانورد دنیا!
گینس ورلد رکورد/ فضانوردی شغل حساسی است و احتیاج به آمادگی بدنی کافی دارد اما «پگی ویتسون» فضانورد زن آمریکایی در 57 سالگی، یک ماموریت فضایی دیگر را تجربه کرد! او به تازگی از پایگاه فضایی «بایکونور» در قزاقستان به یک ماموریت فضایی جدید رفت و البته نام خودش را به عنوان پیرترین زنی که تاکنون به ماموریت فضایی رفته است در کتاب رکورد های گینس ثبت کرد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تصویر هوایی از تصادف زنجیره ای 37 خودرو در «شانژی» چین، عکس از خبرگزاری شین هوا
برخورد در مسابقه راگبی لیگ آمریکا، عکس از یواس ای تودی
مانور نظامی نیرو های ویژه ارتش اسپانیا در «آلیکانته» در شرق این کشور، عکس از زوما پرس
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسود رفیقُم زنگ زد که: «دِداش فردا ناهار جایی قول نِده، مادر معصوم خانم مخوان شله بپزن، برات میارُم.» یعنی تو عمر رفاقت مان همچی حرکت لارجی از مسود ندیده بودُم. شک کردُم و پرسیدُم: «شوخی مُکنی یا واقعی مِگی؟» بهش برخورد و گفت: «بِرار تا حالا از مو حرف مفت شِنُفتی؟ حالا ممکنه شِنُفته بِشی ولی دلیل نِمشه که ای دفعه هم چِرت بُگم! بیشین خانه برات میارُم. اصلا حالا که ایجور شد به آقات اینا هم بگو بین، یَگ دیگ وَرمدرُم میارُم براتا.» چِمدنُم والا. قرار شد خانم و آقای دکتر و ننه بابا و آقاجان و خانم بزرگ و اینا همه فردا ناهار بیَن خانه ما، به هوای یَگ دیگ شله مَسود.
فرداش طرفای ظهر همه آماده نشسته بودِم که تا زنگ زد سفره ره بِندازِم. دیدُم خبری نشد. زنگش زدُم که اگه سرش شلوغه خودُم برُم بیارُم. مِن مِن کرد که: «کمال جان شرمنده روی ماهت، اینا به مو نگفته بودن که بِری شام مخوان شله بار بِذارن. الان هم سر دیگُم دارُم چُمبه مِزنُم. حالا ناهار یَگ لقمه حاضری بخورِن، خیالت تخت که نِمذرُم به شام بیکیشه، عصری زودتر میارُم.» آقا ما ره میگی، حالا چی جوری به ای قبیله ای که کشونده بودُم خانه بُگُم جریان چیه؟ قربونش بُرُم کاملیاخانم متخصص حل ایجور مسائل بُغرنجه. گفت: «جوش نزن. الان یه سالاد درست می کنم، زحمت بکش برو از همین کبابی دور میدون هم بیست، سی سیخ کباب بگیر، خودم توضیح میدم بهشون.»
ناهار که رفت تو پاچه مان، ولی با ذوق و شوق منتظر نشستِم بِری شام. آبجیم هم از فرصت استفاده کرد و همه ره مجبور کرده بود مثل مجسمه تکون نخورِم که بِری «چالش مانکن» فیلم بیگیره بذاره تو اینستا. تا صدای زنگ درآمد، همه از حالت مانکن خارج شدن و وارد حالت گرگ درنده و آهوی جهنده شدن. درِه وا کردُم... اِنا حالا خوب رفت! چشمتا روز بد نبینه، مسود آمده بود با سر پایین از خجالت، یَگ بشقاب شله هم تو دستش. خودش که چیزی نِمگفت، معصوم خانم گفت که آقا یَگ دیگ شله ای که بهش سپرده بودن ره زده سوزونده و ته گیریفته، مجبور شدن او دیگ دیگه ره بین مردم تُخس کنن. ایَم سهم خودشا بود که آورده بودن بِری ما. دلُم براشا سوخت. درسته که ای مسود دیوِنه یِه ولی نیتشا که خیر بود. کاملیاخانم بفرما زد که بیَن تو، مسود هم عین فشفشه، اصلا انگار نه انگار. بُدو آمد که تو ادامه چالش بِشه. مو ماندُم و یَگ بُری مهمون و ساندویچی دور فلکه!
آق کمال
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نویسنده: سیدمصطفی صابری، تصویرساز: سعیدمرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* مشاور صفحه «خانواده و مشاوره» به جای جواب دادن به این سوال که ازش پرسیدن روش های صحیح درس خوندن چیه؟ گفته «زیست و شیمی را جدی بگیرید» خب این که معلومه جواب هیچ ربطی به سوال نداره. صادق دهقان
* از آموزش غذای «نان سیب زمینی» متشکرم. خوب است که چنین غذا های ارزان قیمت و خوشمزه ای در «زندگی سلام» معرفی شود. عزتی
* واقعاً یه باشگاهی در مشهد است که ماهی 150 هزار تومان پول می گیره؟ پویا
* «دندان درد کرگدن» و دردسر آتش نشان ها خیلی باحال بود. دمتون گرم نصرت
* به نظرم زیر تصاویر «خفن استریپ» به جای علامت از خط فاصله یا مربع خالی استفاده کنید، برای همه واضح تر میشه.میثم
* تمام شعرهایم در وصف نیامدنت است، اگر روزی ناگهان، ناباورانه سر برسی، از شاعر بودن استعفا می دهم، نقاش می شوم و تا ابد نقش پرواز می کشم... مسعود مجنون پور، مشهد
* همسر عزیزم عاطفه جان، به وجودت افتخار می کنم و می گویم تولدت مبارک. من با تو و پسرم حسن خیلی خوشبختم. رضا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.