مسابقه رانندگی در گل با خودروهای ساخت 50 سال پیش در انگلیس!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 افتادن یک درخت در جاده‌ای در «کالیفرنیا»ی آمریکا و جان سپردن راننده، عکس از آسوشیتدپرس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تماشای خطرناک یک آتش‌فشان در جزیره فرانسوی «رونین» در اقیانوس هند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 جدال بوفالوی 500 کیلویی و فیل غول‌پیکر در «ماسای مارا» در کنیا

 

سلام. ما فکر می کردیم فقط مشکل خودمونه که صبح ها ساعت موبایلمون زنگ می زنه، بیدار می شیم، خاموشش می کنیم و دوباره می خوابیم. اما معلوم شده این مشکل همه مردم دنیاست. حتی من شنیدم جغدها که همیشه بیدارن، هم یه مشکلی دارن که ساعتشون زنگ میزنه، می خوابن، ساعت رو خاموش می کنن بعد دوباره بیدار میشن! حالا برگردیم به آدما. گوگل یه ساعت ساخته که یه بازی رو بهمون نشون میده و اگه نتونیم تمومش کنیم، می فهمه خوابیدیم و دوباره زنگ می زنه! حالا باز خوبه بازی Fruit Ninja رو باز نمی کنه. اون طوری دیگه اون قدر بازی می کردیم تا حتماً از کلاس ساعت 8 صبح جا بمونیم! ولی کلا اگه با این وضعیت پیش بره، می ترسیم از فردا شرکتای مختلف ساعتای بدتری بسازن. مثلاً فرض کنین یه ساعت درست کنن که رأس ساعت 6 صبح یه چک بخوابونه تو گوشمون! بعد من که به شخصه بلند می شم می زنمش. باز باید بقیه اعضای خونواده بیدار شن تا ما رو از هم جدا کنن! یا یه ساعت دیگه بسازن که با صدای بلند اعلام کنه: پاشو لنگ ظهره، ناهار هم خورشت کرفس دارین! اصلاً وقتی بهش فکر می کنم، استرسش نمی ذاره، شب بخوابم که نکنه فردا پا شم ببینم، ناهار خورشت کرفس داریم! البته به نظر ما بهترین ساعت، اونیه که خودش تلویزیون رو روشن کنه و بزنه شبکه استانی، صدا رو هم تا ته زیاد کنه!

مصطفی قاسمیان

* ذکر روز یکشنبه را در روز دوشنبه چاپ کردید.

 * «خفن‌استریپ» دیروز عالی و جالب بود. غ ر، دولت آباد زاوه

* آقای کاردار! فکر قلب ما هم باش! «ترسانک»شما خیلی ترسناک بود!

* می‌خوام از همسرم خانم «معصومه شجاع ثانی» و خانواده خوبش، صمیمانه تشکر کنم. به خاطر تمام وقت‌هایی که ازخودگذشتگی کردند و زندگی رو به من سخت نگرفتند. سعید، مشهد

* هر بار میگین جواب «خفن‌استریپ» در ستون «ماوشما»ی بعدی ولی باز فراموش می‌کنین جواب رو چاپ کنین. آخه این که نشد زندگی برادر من! ناسلامتی به شما میگن «زندگی سلام»! بابای سپهر، قوچان

* «کاریکلماتور» و «فتونکته» بسیار متن‌های قشنگی هستن، من که ازشون یادداشت برمی‌دارم. هنرور، مشهد

* تشکر برای موضوع صفحه «زندگی سلام» که درباره لهجه بود. چرا یک عده به فرزندانشان مشهدی یاد نمی‌دهند و  فکر می‌کنند اگر فرزندشان مشهدی حرف بزند بی‌کلاسی است؟!

* «دی‌روزنامه» خیلی جالب بود. نمی‌دونستم بخندم یا تأسف بخورم. واقعاً باید به حال میراث فرهنگی کشورمون گریست. تشکر آقای کاردار. بابای آرنیکا، قوچان

* از خوانندگان محترم روزنامه «خراسان» خواهش می‌کنم واسه سلامتی دوست عزیزم دعا کنن، دیروز ضربه‌مغزی شده و توی کماست. سلیمانی، مشهد

* توی ستون «من که لهجه ندارم» تصویر اون بچه خوش‌تیپ با لباس محلی خراسانی جالب بود.

* در بحث کمرنگ شدن لهجه مشهدی، تلویزیون استانی ما نیز مقصر است. شبکه سیمای استان گیلان (شبکه باران) اقدام پسندیده‌ای که انجام داده، بخش خبری ساعت 23 از مجری تا خبرنگاران، اخبار را با گویش گیلانی می‌گویند.

* از پدر عزیزم بابت این همه زحمتی که برام می‌کشه ممنونم. خدا همه پدرا رو حفظ کنه. وحیدزاده، مشهد

جواب خفن‌استریپ شماره 51: استاتیک - نیم‌کاسه - قلوه‌سنگ 

در یکی از روزنامه‌های صبح تهران این عبارت در حکایت از قهرمان فیلمی آمده بود: «او دختر گارسون را کتک زده بود» که متحمل دو معنی است: الف) او دختر یعنی فرزند اناث گارسون را کتک زده بود. ب) او گارسونی را که دختر بود، کتک زده بود. حال بگذریم که گارسون در اصل فرانسوی‌اش یعنی خدمتکار پسر / پسر خدمتکار در رستوران‌ها و نظایر آن. چنان‌که موی سر را «آلاگارسون» زدن یعنی پسرانه زدن.

«کژتابی‌های ذهن و زبان» اثر بهاءالدین خرمشاهی

 

«ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست»                          بیهوده به خیام، مده نمره‌ی بیست!

خیام‌پرستی چو شنید این از من                                مانند شتر به نعلبندش نگریست!

***

«بر چهره‌ی گل نسیم نوروز خوش است»                            جمعه ز برای دانش‌آموز خوش است

سی روز کشیده کارمندی حسرت                                   از بوی حقوق خویش یک روز خوش است!

بهاءالدین خرمشاهی - (مصرع‌های اول از خیام است)

 

 اولین ژیان دنیا که فقط یک چراغ داشته!

سریع ترین دونده رو به عقب!

گینس ورلد رکورد/ دویدن  در مسافت یک کیلومتری طی ده دقیقه اصلا کار راحتی نیست. حالا فکرش را بکنید که بخواهید همین فاصله را به عقب بدوید! اما «آرون یادر» دونده آمریکایی توانست در مدت 5 دقیقه و 45 ثانیه، فاصله یک مایلی را به عقب بدود. رکورد او تنها دو دقیقه با رکورد ورزشکار دیگری که همین مسافت را به جلو دویده است فاصله دارد!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گیاهان بونسای معلق در هوا!

آدیتی سنترال/ یک شرکت ژاپنی به نام «هوشین چو» با ایده جدیدش کاری کرده است که درختچه های «بونسای» حدود سه سانتی متر بالاتر از گلدان رشد کنند! این ابداع از یک توپ خزه و سامانه ای مغناطیسی تشکیل شده است. گیاه بونسای در توپ خزه معلق پیوند می خورد و از آن تغذیه می کند و یک مکانیسم چرخش در آن تعبیه شده است که باعث می شود گیاه، در فاصله 3 سانتی متری گلدان، یکسره بچرخد!

 

 

 

 

استخوان حیوانات، وسط زمین فوتبال!

یاهو/ کارگرانی که در حال کندن زمین فوتبالی در ایالت «اورگان» آمریکا بودند، با استخوان های غول آسای حیوانات منقرض شده مواجه شدند! آن ها استخوان ران یک ماموت و استخوان های شتر و گاومیش کوهان دار را که به ده هزار سال پیش تعلق دارد یافتند. استخوان های عظیم این پستانداران منقرض شده نشان می دهد ابعادشان بسیار بزرگ تر از حیوانات امروزی بوده است.

 

 

 

 

 

 

کمک دنیای مد به کودکان کار

تاکسل/ یک شرکت مد در برزیل با این شعار که مد و فَشِن نباید سبب نابودی دوران کودکیِ کودکان کار شود، دست به اقدام جالبی زده است. مدل های معروف این شرکت با پوشیدن لباس های راه راهی که تصویری از چشمان معصوم کودکان کار از بین آن ها به بیرون نگاه می کند و یادآور میله های زندان است، اعتراض خود را نسبت به کارگری کودکان در تولیدی های لباس نشان دادند. 

 

تازگی‌ها وقتی جوراب‌ها را می‌شست، بعضی از لنگه‌هایشان گم می‌شد و بعداً سر از جای دیگری درمی‌آورد. این بار با دقت جوراب‌ها را شمرد و داخل ماشین لباسشویی انداخت. آخر شب ماشین را روشن کرد تا برق کمتری مصرف کند.

نصف شب برای آب خوردن به آشپزخانه رفت. ماشین هنوز کار می‌کرد ولی صدای عجیبی می‌داد. از شیشه دریچه داخلش را نگاه کرد، دید بین کف‌ها چیزی برق می‌زند. فکر کرد زیپ یا دکمه است. صدا بیشتر شد. با دقت نگاه کرد، انگار صورتی به شیشه چسبیده بود و می‌خندید. فکر کرد خیالاتی شده، چراغ را روشن کرد. یک لنگه جوراب خیس به دستگیره دریچه ماشین لباسشویی آویزان بود...

علیرضاکاردار

 

 طبیعت کوهستانی طرقبه، عکس از نازنین گنجعلی

 

از وقتی عاشق شدم

فرصت بیشتری پیدا کردم؛

فرصت بیشترِ این که پرواز کنم و بعد زمین بخورم!

و این عالی است...

هر کسی شانس پرواز کردن و زمین خوردن را ندارد

و تو این شانس را به من بخشیدی؛

متشکرم!

شل سیلور استاین

 

تو نیمه مکمل خود را می‌خواهی نه سایه خود را، نه شبح خود، نه شبیه خود را... دوست، دوست را کامل می‌کند؛ همان‌گونه که یک نیمه در، نیمه دیگر را؛ اما یک نیمه در، در نیمه دیگر، حل نمی‌شود، محو نمی‌شود، نابود نمی‌شود. این شبیه شدن‌ها، مسئله‌ای است که باعث می‌شود، ما غالباً تنها بمانیم؛ چرا که از مقلّد بیزاریم؛ یا از این‌که تقلید کنیم؛ مگر آن که دوستی را با دلقکی برابر بدانیم، یا آن‌قدر درمانده و ضعیف‌النفس باشیم که احتیاج به له شدن در دیگری را حس کنیم، یا آن‌قدر بیمار باشیم که بخواهیم در مقام «خود همه چیز بینی»، جمعی انسان توسری‌خور ساده لوح را به مسخرگی وادار کنیم. ما می‌خواهیم کسی با ما باشد که «ما» نباشد، دست‌گیرنده ما باشد و دست‌گیرنده‌اش باشیم، هشداردهنده به ما باشد و هشداردهنده به او باشیم، بیدارکننده ما و بیدارکننده‌اش... رفیقی که تو را دائم تایید می‌کند یا تحسین، اسیر است نه رفیق.

برگرفته از کتاب «ابوالمشاغل» اثر نادر ابراهیمی

 

مرحوم آیت‌ا... العظمی بهجت درباره «اثر گناه» گفته‌اند: «هیچ ذکری بالاتر و مهم‌تر از عزم پیوسته و همیشگی بر ترک گناه نیست؛ یعنی تصمیم داشته باشید اگر خداوند صد سال هم به شما عمر داد، حتی یک گناه نکنید، هم‌چنان که اگر صد سال عمر کنید، حاضر نخواهید شد یک بار ته استکانی زهر بنوشید؛ حقیقت و واقع گناه هم، زهر و سَم است. نخستین گناه شاید به ناکجاآباد بکشد! اگر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد، دیگر گام‌های بعدی را نمی‌داند چه خواهد شد! همان گام اول، او را به جاهایی که نمی‌داند، خواهد کشید.»

برگرفته از کتاب «در محضر آیت‌ا... بهجت»