نگاهی به زمینه های تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین خلق
تعداد بازدید : 47
هستهای از مارکسیسم، پوستهای از اسلام
مصطفی قاسمیان/ محوریت فیلم «سیانور» ماجرای تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین و مخالفت افراد مذهبی با این تغییر است، چرا که بر مبنای این تغییر ایدئولوژیک، مبارزه چنان اصالتی دارد که می شود هدف. مهرماه 54، زمان انتشار «بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران» بود؛ متنی که اعلام میکرد، سازمان مجاهدین خلق، رسماً مارکسیست شده است. اما انتشار این متن، به هیچ عنوان تصمیمی لحظه ای نبود. اتفاقات مختلفی از 10 سال قبل یعنی 1344 و زمان تأسیس سازمان افتاده بود که انتشار این اعلامیه را ناگزیر کرده بود. سازمانی که از درون مارکسیست بود و تا سال 54، فقط ظاهری اسلامی داشت، در آن زمان، ماهیت اصلی خود را عیان کرد.
سازمان مجاهدین خلق، از اولین سالهای تأسیس، همواره برای تحکیم فکری نیروها، اقدام به آموزشهای ایدئولوژیک میکرد. اولین جزوه ایدئولوژیک را که به نام «شناخت» مشهور شد، حسین روحانی از مرکزیت سازمان در سال 49 نوشته بود. اما محمد حنیفنژاد رهبر سازمان، در ویرایشی که پیش از انتشار انجام داد، استناداتی به قرآن و نهجالبلاغه به آن اضافه کرد تا از مایههای اسلامی خالی نباشد! جالب آن که خود سازمان، در جزوهای که در سال 58 منتشر کرد، اعتراف کرد کتاب شناخت و جزوههای بعدی، بعد از ویرایش، دو بار سانسور میشد.
سانسور اولیه برای سمپاتهایی بود که با ایدئولوژی و استراتژی سازمان همراه بودند ولی هنوز وارد تشکیلات نشده بودند. مخاطب جزوه سانسورشده ثانویه، مذهبیهای ضدمارکسیست بودند. متن اصلی تنها در اختیار کسانی قرار میگرفت که کاملاً عضو سازمان بودند و پیشتر از نظر سازمان کاملاً توجیه شده بودند! در واقع سازمان برای جذب کسانی که مارکسیسم را به عنوان «علم مبارزه» قبول نداشتند، تا زمانی که آنها کاملاً به سازمان نمی پیوستند، مجبور بود ایدئولوژی واقعیاش را پنهان کند. جلالالدین فارسی که در آن زمان عضو سازمان و به همین دلیل فراری بود و از جریان انتشار این جزوه اطلاعی نداشت، در خاطرات خود نوشته است وقتی برای اولین بار با آن مواجه شده، به دلیل آن که آن را یک کتاب «ماتریالیستی با جامه مذهبی» یافته، مشکوک شده که شاید ساواک آن را با نام و آرم سازمان منتشر کرده باشد تا از این طریق به آنها ضربه بزند! اما راه مارکسیست شدن رسمی اعضا، در ابتدای دهه 50 هموار شد. در سال 51 که تعداد زیادی از رهبران قدیمی سازمان اعدام شدند، بار تئوریک سازمان به طور ناگهانی کم شد.
دیگر افرادی مانند محمد حنیفنژاد و احمد رضایی وجود نداشتند تا از لحاظ نظری، اعضا را تأمین کنند. روند اعدام اعضای اصلی و بالا رفتن ناخواسته اعضای کادرهای پایینتر به جایی رسید که «بهمن بازرگانی» پیشنماز مجاهدین خلق در زندان، پیش از اقتداکنندگانش مارکسیست شد اما به توصیه مسعود رجوی، همبندش، آن را بروز نمیداد! بعد از حنیفنژاد، «رضا رضایی» که از بین اعضای مرکزیت سازمان توانسته بود از زندان فرار کند، رهبری سازمان را به دست گرفت. روند کجدار و مریز حفظ ظاهر اسلامی سازمان، در زمان او هم ادامه یافت. اما بیانیه عجیبی که به دستور مستقیم او در بهار 52 نوشته و منتشر شد، روشنکننده بسیاری از مسائل است. در این متن، آشکارا احادیث و روش عمل امام حسین(ع) در کنار تعالیم مارکس قرار داده و تلاش شده است انطباقی میانشان پیدا شود! در این بیانیه آمده است: «ضدانقلاب با [دست] آویختن به اینکه اسلام و مارکسیسم نه تنها یکی نیستند، بلکه ضد یکدیگرند، میکوشد انقلاب را پراکنده کند»! و «آن مارکسیستی که علیه بیدادگری دست به مبارزه میزند درست همان دستورهایی را انجام میدهد که اسلام داده است»! چنین سطحی از التقاط میان اسلام و مارکسیسم، حتی در تعالیم سازمان هم تا آن زمان سابقه نداشت. سازمان، کمکم پوسته ظاهری مسلمانی اعضا را کنار میگذاشت، اما رهبری سازمان، هنوز به آن حد از انحطاط نرسیده بود که رسماً اعلام کند مارکسیست شده است. با کشته شدن رضا رضایی در تابستان 52، این روند، سرعت یافت. تقی شهرام که به تازگی خود را به حلقه رهبری رسانده بود، امور را قبضه کرد. وحید افراخته در بازجوییهایش، عامل اصلی مارکسیست شدن گروه را تقی شهرام دانسته است.
او همچنین فرار شهرام را از زندان، باعث پیشرفت سریع او در سازمان ذکر کرده؛ زیرا تقی شهرام اصلاً عضو ردهبالای سازمان نبود و از لحاظ توجه به اسلام هم ضعیفتر از رهبران قبلی بود. او در 22 سالگی و تحت تأثیر دو همدانشگاهی مذهبیاش، گرایش مذهبی پیدا کرده بود و نماز خواندن را شروع کرده بود! بعد از رضا رضایی، مرکزیت سازمان از تقی شهرام، بهرام آرام و مجید شریفواقفی تشکیل شد. شهرام هم پس از به دست گرفتن رهبری، در پاییز 52 با به راه انداختن بحثهایی، تمام کادرهای بالای سازمان را مارکسیست کرد و سپس به سراغ تغییر ایدئولوژی باقی کادرهای سازمان رفت. شریفواقفی هم در همان زمان منزوی شد. شاید بتوان یکی از مهمترین عوامل مارکسیست شدن رسمی سازمان را غلبه افرادی دانست که کمتر از بقیه، پایبند اسلام بودند. قاعدتاً اگر میان افراد رهبری سازمان، کسی مانند «تقی شهرام» توسط ساواک دستگیر و محاکمه میشد، افکار مذهبی مجید شریفواقفی نفوذ بیشتری مییافت.
منبع: کتاب «سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام»