امروز چند شعر کودکانه بخوانیم و حفظ کنیم. برای گفت و گوی بیشتر با کودکان و ورود به دنیای آن ها لازم است حرف های قشنگی برایشان داشته باشیم. این شعرها می توانند کمک مان کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امام رضا(ع): هرکس از خود حساب بکشد، سود مىبرد و هرکس از خود غافل شود زیان مىبیند و هرکس (از آیندهاش) بیم داشته باشد به ایمنى دست مىیابد. بحار الانوار؛ ج 78، ص 352
داشتن بیم و ترس احساس خوبی نیست و وجود حد زیادی از آن میتواند رفتار افراد را مختل کند، ولی وجود کمی از ترس و استرس برای انسان ضروری است تا به تحریک آن به اطراف، شرایط و موقعیت خود توجه بیشتری نشان بدهد. امام رضا (ع) نیز این احساس را عاملی دانسته اند که موجب می شود فرد نسبت به آینده خود بی تفاوت نماند و پیش بینی ها و تدابیر لازم را برای برنامه های آینده در نظر بگیرد. از این حدیث چنین برمیآید که اگر کسی به فکر آینده اش نباشد، ممکن است دچار بیم شود که احساس بسیار آزاردهنده ای است.
نکته دیگری که از این حدیث می توان استنباط کرد آن است که کسی که به فکر ایمنی خود نیست، احساس بیم نکرده است، از این رو وضعیت چنین فردی نگران کننده است، زیرا به فکر آنچه ممکن است برایش پیش بیاید یا به آن نیاز پیدا کند، نیست. در اولین گام باید بدانیم در آینده می خواهیم چه کار بکنیم و برنامه مان برای آینده چیست. اصلا هدف مشخصی داریم یا خیر؟ بعد از مشخص و شفاف شدن هدف می توانیم به شناسایی مسائل و شرایطی بپردازیم که ما را به هدفمان میرساند یا ما را در رسیدن به هدف دچار آسیب و ترس می کند و در واقع تهدیدی برای ما محسوب می شود. برای تعیین اهداف باید به همه ابعاد زندگی توجه کنیم. تحصیل، شغل، ازدواج و ... نوشتن شفاف این اهداف روی کاغذ و خارج کردن آن ها از فضای ذهنی، آن ها را به شکل ملموس تری درمی آورد. تصور کنید به اهدافتان دست پیدا کرده اید. خود را در آن شرایط فرض کنید. چه می بینید؟ چند ساله اید؟ چه لباسی پوشیده اید؟ چه امکاناتی دارید؟ شغلتان چیست؟ شرایط عمومی تان چگونه است؟ و... سعی کنید تصورتان کاملا شفاف باشد. بعد از آن روی یک کاغذ یادداشت کنید که در شرایط فعلی تان چه کارها ور فتارهایی شما را به این هدف نزدیک تر می کند و چه کارهایی مانع رسیدن به آن ها می شود. ستون سوم را فراموش نکنید: راه حل ها یا راه های برون رفت از این موانع را هم بنویسید. هیچ کسی بهتر از خود شما نمی تواند آن ها را بفهمد و بداند. البته تصور دیگری هم از خودتان داشته باشید، این که به هیچ کدام از اهداف و خواسته هایتان نرسیده اید، برنامه و کار مناسبی ندارید و... آیا نگران نمی شوید؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زهرا وفایی جهان، روانشناس عمومی- هدیه دادن سلاح عشق و دوستی و صمیمیت و ابزاری برای نشان دادن محبت است. هدیه دادن و هدیه گرفتن در تمام دنیا همانند ایران به مناسبت های مختلف انجام می شود. ادامه این مطلب به بعد روان شناسی این موضوع می پردازد.
آثار روان شناسی هدیه
هدیه دادن و گرفتن می تواند برای افراد بسیار مهم باشد و موجب سلامت روح و در نهایت جسم دو طرف شود. در حقیقت این عمل افراد را در شرایط برد-برد قرار می دهد و احساسات خوب و بسیار خوشایندی در هر دو طرف ایجاد می کند و موجب صمیمیت و در نتیجه احساس امنیت بیشتر می شود. در حقیقت هدیه دادن و گرفتن باعث ترشح هورمون «سروتونین» می شود که در مغز افراد تنظیم کننده حالات روحی شان است.
هدیه دادن بهتر است یا هدیه گرفتن؟
جالب است که هدیه دادن به مراتب بیش از هدیه گرفتن شادی می آورد و وقتی این عمل به عادتی در زندگی تبدیل شود، مسلما می تواند جلوی افسردگی را بگیرد زیرا فرد هدیه دهنده از این که توانسته دیگری را شاد کند، احساس باارزش بودن می کند. در واقع هدیه دادن را می توان در زمره کارهای نوع دوستانه قرار داد به ویژه زمانی که این کار بدون چشمداشت و توقع تلافی انجام شود، بسیار فرحبخش است.
چه هدیه هایی بهتر است؟
هدیه دادن به نظر ساده و بی دغدغه می آید، اما باید گفت کاری بسیار سخت و پیچیده است. هدیه خریدن از این نظر سخت است که معمولا نمی دانیم طرف هدیه گیرنده به چه چیزی علاقه مند است. حتی گاهی اوقات این ناتوانی به تهیه هدایایی منجر می شود که از نظر گیرنده ارزشی ندارند. در ادامه به برخی ویژگی های هدایایی که باید درباره آن ها آگاهی لازم را داشته باشیم، اشاره شده است.
هدیه بی منظور(بی قید و شرط):
یک هدیه خوب و با ارزش هدیه ای است که بدون منظور جبران داده شود زیرا اگر توقع جبران به میان آید، اولا فرد گیرنده هدیه را در شرایط خاصی قرار می دهد و او احساس می کند که مجبور است برایتان هدیه بخرد و در ثانی به او می فهمانید که هدیه تان صمیمانه و از ته قلب نبوده است.
هدیه گرانقیمت:
اگر هدیه تان گران قیمت باشد با این کار به هدیه گیرنده می فهمانید که شما قدرت خرید بسیار بالایی دارید و می خواهید این موضوع را به رخ او بکشید. از آنجا که مردم به محض دریافت هدیه خواه ناخواه به فکر جبران آن می افتند، خریدن هدایای گران قیمت دریافت کننده هدیه را به دردسر می اندازد و آن هدیه را به تلخ ترین خاطره زندگی اش تبدیل می کند.
هدیه خاص:
گاهی اوقات برخی افراد صرفا برای رفع تکلیف، هدیه می خرند و در این گونه مواقع جوراب، کمربند و از این قبیل کالاها را مناسب می دانند. با دادن این نوع هدایا نمی توانید به دریافت کننده این احساس را بدهید که برایتان مهم است و او احساس خاص بودن نمی کند. اگر می خواهید حس بهتری به او بدهید بهتر است برایش چیزی بخرید که بسیار شادترش کند. گاهی خریدن یک کتاب که به آن علاقه مند است می تواند یک هدیه خاص برای او محسوب شود.
پول به عنوان هدیه:
برخی به جای خریدن هدیه، پول می دهند. دادن پول این مفهوم را می رساند که فرد گیرنده هدیه آنقدر ارزش و اهمیت نداشته است که به خودمان زحمت فکر کردن درباره هدیه یا بازار رفتن بدهیم و این موضوع را به سادگی با دادن پول به او می فهمانیم. بنابراین می توانید حداقل در چنین شرایطی، کاری غیر از خریدن جنس و کالا انجام دهید. مثلا می توانید غذای مورد علاقه او را آماده و او را به صرف غذا در زمانی مناسب دعوت کنید.
تفکر پشت هدیه:
خود هدیه چندان مهم نیست، بلکه تفکر پشت آن از اهمیت برخوردار است. بنابراین درباره هدیه ای که می خرید به دقت فکر کنید. به طور کلی به فردی که می شناسید هدیه ای بدهید که دوست دارد. اگر هم کاملا نمی دانید طرف مقابل چه چیزی دوست دارد، هدیه ای بگیرید که احتمال می دهید برایش کاربردی است. مثلا برای او بلیت یک فیلم سینمایی یا مسابقه ورزشی که دوست دارد، تهیه کنید. به این وسیله می توانید خاطره ای شیرین در ذهن او به جا بگذارید.
حتما کادو کنید:
هیچ چیز جالب تر از این نیست که هدیه تان را کادو پیچ دریافت کنید. حتی اگر بلیت رفتن به یک مکان تفریحی است آن را در یک برگه کادو بپیچید یا در پاکت مخصوص هدیه قرار دهید تا هدیه گیرنده از باز کردن کادو لذت ببرد. در ضمن مهم است برای چه کسی چه کاغذ کادویی انتخاب می کنید، مثلا کاغذ کادو با طرح پروانه برای کسی که به طبیعت علاقه دارد، بسیار مناسب است.
نوشتن نوشته های زیبا روی کادو:
همیشه روی کاغذ کادوی هدیه تان سخنی زیبا بنویسید. البته تا آنجا که می توانید از نوشتن جملات کلیشه ای اجتناب کنید. گاهی می توانید خاطرات زیبایی را که با هم داشتید در جمله ای زیبا بیان کنید و به پاس آن روزها هدیه تان را پیشکش کنید، اما اگر هم نمی دانید چه بنویسید یک جست و جوی ساده در اینترنت می تواند جملات بی شمار زیبایی در این خصوص در اختیارتان قرار دهد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من یک مرد 33 ساله و متاهل هستم و دارای 2 فرزند. میل عجیبی به ارتباط با جنس مخالف دارم نمی دانم چطور این عادتم را ترک کنم. این کار دارد به زندگی ام لطمه می زند؛ از یک طرف هم خانمم خیلی خیلی بابت این موضوع ناراحت است. خلاصه دیگر نمی دانم چه کار کنم!
با سلام. دوست عزیز ما نمی دانیم که مشکل شما در چه حدی است و آیا تنها میل به روابط خارج زناشویی وجود دارد یا دچار بی وفایی در رابطه شده اید. برای روشن شدن بیشتر موضوع در ادامه توضیحاتی ارائه می دهیم. به طور کلی، بی وفایی وقتی اتفاق می افتد که حس اعتماد بین زوجین به دلیل رابطه عاطفی یا جنسی با یک شخص ثالث از دست رفته باشد. برخی از دلایل بی وفایی عبارت است از: بی وفایی ناشی از اعتیاد جنسی، بی وفایی کاوش گرایانه، بی وفایی ناشی از روابط عاشقانه مثلثی، بی وفایی تلافی جویانه و بی وفایی به قصد خاتمه ازدواج.
در اعتیاد جنسی فرد به صورت وسواس گونه ای میل به برقراری رابطه جنسی با افراد دیگر غیر از شریک خود دارد. در بی وفایی کاوش گرایانه فرد متوجه مشکلاتی در زندگی زناشویی خود شده است اما هنوز تصمیمی برای ادامه یا پایان دادن به زندگی مشترک خود ندارد. او بسیار حساب شده در روابط پیش می رود و در بسیاری مواقع متوجه می شود مشکلاتی که با همسرش دارد در روابط با دیگران نیز تجربه می کند و احتمالاً بعد از آن به اصلاح رابطه زناشویی اش می پردازد؛ اگرچه در برخی موارد هم فرد تصمیم به طلاق می گیرد. در روابط عاشقانه مثلثی نیازهای عاطفی و جنسی فرد در رابطه ارضا نمی شود اما از طرفی به دلیل ترس از پیامدهای نامطلوب طلاق (مثلاً پیامدهای اقتصادی و ...)، این ازدواج ناخوشایند ادامه می یابد و شخص برای ارضای نیازهای ناکام مانده خود وارد رابطه دیگری می شود. در بی وفایی تلافی جویانه، بی وفایی راهی برای انتقام از همسر و در پاسخ به رفتارهای اوست. در آخر، بی وفایی به قصد خاتمه ازدواج وقتی اتفاق می افتد که یکی از طرفین به نتیجه قطعی برای خاتمه ازدواج رسیده باشد، اما هنوز طرف مقابل از این تصمیم بی اطلاع باشد.
هنوز نمی دانیم که شما دچار بی وفایی در زندگی مشترکتان شده اید یا خیر اما اگر پاسخ شما مثبت است می توانید با کمک توضیحاتی که داده شد، شناخت بیشتری از مسئله خود داشته باشید. به علاوه، فراموش نکنید برای حل این مسئله به کمک تخصصی نیاز دارید، پیش از آن که آسیب وارد شده به زندگی مشترکتان غیرقابل جبران شود. در ادامه راهکارهایی پیشنهاد می شود که می تواند تا حدی برای کنترل بی وفایی مورد استفاده قرار گیرد:
* یک فهرست از ویژگی های مثبت همسر خود و زندگی مشترکتان تهیه کنید و این فهرست را همیشه با خود به همراه داشته باشید و در صورتی که دچار وسوسه بی وفایی شدید آن را مطالعه کنید.
* یک فهرست از تمام عواقب کوتاه مدت و بلند مدت، حتی اخروی بی وفایی به همسر تهیه کنید. این فهرست را نیز همیشه همراه خود داشته باشید و در مواقع لزوم (میل به بی وفایی) آن را مطالعه کنید.
* رفتار خود را به تعویق بیندازید. در برخی از موارد اگر در لحظه ای که دچار وسوسه شده اید، کمی به خود فرصت دهید و از برقراری رابطه در آن لحظه بپرهیزید، می توانید با خروج از موقعیت وسوسه انگیز به خودتان فرصت تفکر بیشتری بدهید و از ارتباط مذکور منصرف شوید.
* تا جای ممکن خود را در موقعیت های وسوسه انگیز و خطرساز قرار ندهید؛ برای مثال از پرسه زدن در سایت ها و گروه های مجازی پرهیز کنید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
27 سال است با مردی زندگی می کنم که اصلا به او علاقه ندارم. به اجبار مادر و برادرم ازدواج کرده ام، برای همین تا ابد تلخی ازدواج اجباری را فراموش نمی کنم چون فقط دارم عمرم را بدون هدف سپری می کنم. حالا خواب ندارم و مرتب تحت نظر روانپزشک هستم.
تحت نظر روانپزشک بودن به صورت مرتب و نداشتن علاقه به همسرتان در مدت طولانی، نشان دهنده این است که شما ازدواج تان را نپذیرفته اید. شما طی 27 سال زندگی مشترک با فردی که دوستش نداشته اید این باور منفی را که به اجبار با این فرد ازدواج کرده ام با تلخی هر لحظه با خود، این طرف و آن طرف می کشید. آنچه کمک می کند تا نخستین گام را در روند بهبود بردارید، پذیرش است تا از طریق آن بتوانید به تغییر دیدگاه خود از زندگی دست یابید، همان چیزی که برای رسیدن به آرامش برای شما ضروری است. انتخاب با شماست که زندگی تان را با همین روش ادامه دهید یا تلاش کنید بعد از این همه سال آن را تغییر دهید، حال علت آن به هر دلیلی که می خواهد باشد؛ زیرا ما توانایی تغییر زمان حال و آینده مان را داریم حتی اگر گذشته نه چندان خوب بوده باشد. برای پذیرش به اطراف خود نگاهی دوباره بیندازید و به موضوعاتی که در اطراف شما باعث انگیزه و هدفدار شدن می شود از جمله فرزندانتان نگاهی متفاوت بیندازید. برای تغییر نگاه خود ابتدا باید افکارتان را تغییر دهید. برای رسیدن به این هدف جدولی رسم کنید که شامل سه بخش موقعیت، افکار و هیجان است. سپس به ترتیب موقعیت هایی را که احساس غم یا بی هدفی به شما دست می دهد بنویسید، در مقابل آن افکاری را که در آن موقعیت به ذهن شما می آیند یادداشت کنید و در آخر هیجان ناشی از آن فکر را برای خود در جدول بنویسید. حال در یکی از موقعیت ها فکر خود را به صورت مثبت تر و با نگاه دیگری از آن موقعیت تصور کنید و ببینید در آن صورت چه هیجانی را تجربه خواهید کرد. با این روش شما درخواهید یافت که این شما هستید که به موقعیت و انسان های پیرامون خود معناهای متفاوتی می دهید و همین باعث تجربه هیجانات مختلف است. چیزی که شما طی سالیان متمادی با افکار منفی و چسبیدن به آن ها باعث پریشان حالی خود شده اید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جوانی 33 ساله هستم با شغل آزاد که 2 سال است به مواد مخدر شیشه اعتیاد دارم. چند نوبت ترک کردم و هر بار به مدت پانزده روز تا دو ماه پاکی داشتم. برای مشاوره نزد دکتر روانشناس رفتم ولی چون هزینه آن زیاد است از عهده آن برنمی آیم. دوست ندارم خانواده ام از هم پاشیده شود و مصرفم زیاد شود چون مشاور گفت هنوز آسیبی به رگ اصلی مغز نرسیده است، لطفا راهنمایی ام کنید.
«مت آمفتامین» یا شیشه یک ماده روانگردان صنعتی اعتیادآور است که می تواند در مدت بسیار کوتاهی فرد مصرف کننده را وابسته کند و تاثیرات بسیار زیانباری برای فرد و اطرافیانش به جا گذارد. وابستگی روانی این ماده به قدری بالاست که تقریبا هیچ دارویی نمی تواند وابستگی به آن را ازبین ببرد. طبیعی است که اگر فرد اقدام به ترک کند، احتمالا بارها و بارها دچار لغزش شود. نکته بسیار مهمی که در ترک هر ماده اعتیاد آوری باید به آن توجه کرد، میزان «ولع مصرف» و عوامل زمینه ساز برای بازگشت به مصرف است. ولع مصرف مانند تشنگی است. در نظر بگیرید یک فرد تشنه چه احساسی دارد؟ تمام فکر و ذهنش یافتن راهی برای نوشیدن است و به سختی می تواند خود را کنترل کند. طبیعی است که در چنین شرایطی ممکن است فرد دچار لغزش شود و مصرف را شروع کند. به همین دلیل برای درمان این نوع وابستگی رویکردهای روانشناختی مانند «درمان ماتریکس» استفاده می شود. در این روش یک درمان فشرده برای فرد درنظر گرفته می شود که در آن تقریبا تمام وقتش از هنگام بیدارشدن تا موقع خواب برنامه ریزی شده است و هیچ وقت خالی برای فکرکردن به مواد ندارد.
3 پیشنهاد کاربردی به شما
برای حل مشکل شما پیشنهاد میکنم که:
1-در صورت لغزش ناامید نشوید و سعی کنید به سرعت به فرآیند درمان بازگردید. لغزش مانند «زمین خوردن» است پس بلند شوید و به راه تان ادامه دهید.
2-از خوددرمانی پرهیز کنید. پیشنهاد افراد غیرمتخصص را بشنوید اما به سادگی قبول نکنید. مخصوصا افراد سودجویی را که با پیشنهاد داروهای غیربهداشتی یا داروی گیاهی درصدد گمراهی شما هستند نپذیرید. برای حضور در بسیاری از کلینیک های ترک اعتیاد به پرداخت هزینه بالا نیاز نیست. چطور هزینه مصرف موادتان را می توانید تهیه کنید ولی درمانتان را خیر!؟ گاهی هزینه مشاوره از هزینه خرید سیگار درطول ماه کمتر است. شرکت در گروه های خودیاری مانند NA نیز هیچ هزینه ای ندارد. شما قبل از پول به انگیزه نیاز دارید.
3-فرآیند ترک، کار ساده ای نیست. باید پشتکار زیادی داشته باشید و به حرف های درمانگرتان با دقت توجه کنید. ترک کردن کار یک ماه و دو ماه نیست. شاید سال ها طول بکشد یا حتی تا پایان عمر به مراقبت نیاز داشته باشید. انتظار نداشته باشید بعد از خوب شدن حالتان دیگر به سمت مواد بازنگردید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلاش برای راه انداختن یا باز کردن گره کار برادر یا خواهر دوست داشتنی است و خستگی بردار نیست. حالا اگر این کار، مهیا کردن شرایط برای مهم ترین و شیرین ترین اتفاق زندگی او باشد، بی شک لذتبخش تر است. لیلا اوتادی، در هفته جاری شاهد به خانه بخت رفتن خواهرش بود و در اینستاگرام شخصی اش از احساسش در این باره نوشته است.
لیلا اوتادی، بازیگر
با انتشار این عکس نوشت: بعد از فیلمبرداری کارم، مشغول چیدن سفره عقد خواهر عزیزم هستم و بسیار لذتبخشه. واقعا خستگی رو احساس نمی کنم. عکس اصلی، چند روز دیگه!
شهرام شکوهی، خواننده
در اولین روز شروع سال تحصیلی با انتشار این عکس در اینستاگرام شخصی اش نوشت: اولین روز مدرسه. دختر و پدر یهویى. خدا همه بچه ها رو در پناه خودش حفظ کنه. موفق باشین و بدونین که دوستتون داریم و عاشقتونیم تا نفس هست.
امیر غفارمنش، بازیگر
با انتشار عکس دو نفره قدیمی از خودش و پسرش نوشت: پانزده سال گذشت، تو مو هایت پر شد و من سپید...
هادی کاظمی، بازیگر
با انتشار این عکس نوشت: درود عزیزاى دل، امروز تولد داداش عزیزتر از جانمه. حامدجون، تولدت مبارک داداش. متولدین ماه مهر همشون مهربونن به افتخارشون جیغ و هــــــورااااا.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
افزایش
جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: در حال حاضر ۱۰ درصد معتادان کشور زنان هستند که این آمار دو برابر شده است.
به دلتان بد راه ندهید، شاید خانم ها افزایش نداشتند و برعکس آقایان کاهش داشتند و نسبت به هم ریخته!
کاهش
براساس آمار سازمان ثبت احوال در چهار ماهه سال جاری ۲۳۴ هزار و ۹۸۰ هزار واقعه ازدواج در کشور ثبت شده است که اگر این تعداد را با آمار سال گذشته یعنی ۲۴۰ هزار و ۳۲۹ مورد ازدواج مقایسه کنیم، اعداد و ارقام به ما میگوید؛ میزان ازدواج در سال ۹۵ نسبت به سال قبل 2.2 درصد کاهش یافته است. یافتههای آخرین مرحله طرح پژوهشی «سنجش ارزش ها و نگرشهای جوانان» که از سوی مرکز مطالعات و پژوهش های راهبردی وزارت ورزش و جوانان انجام شده، گویای این واقعیت است که مسئله «ازدواج» در کنار «طرد اجتماعی» و «اشتغال»، یکی از دغدغههای اصلی جوانان است که در میان ۳ مسئله ذهنی آنان قرار دارد. این نتایج به آن معنی است که ادعای برخی کارشناسان مبنی بر بیعلاقگی جوانان به ازدواج یا مسئله نبودن مقوله ازدواج برای قشر جوان امروزی، محل تردید است.
الان مشکل اصلی، تردید نسبت به این موضوع است؟! بد نیست چند همایش برای رفع این تردیدها برگزار شود تا همانند دیگر مشکلات جامعه به خوبی به آن رسیدگی شود.
بحران
رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان گفت: بحران ازدواج هر سال شدیدتر میشود. وجود ۱۱ میلیون جوان مجرد و حدود ۵ میلیون مطلقه از مشکلات جامعه است و هر ساله نیز این بحران شدیدتر میشود که اگر فقط بخواهیم به خدمات و حمایت های دولت اتکا کنیم، هیچ گاه نتیجه نمی گیریم و ازدواج نمی تواند دولتی شود.
مسئول محترم اگر وجود 11 میلیون جوان مجرد در شمار مشکلات جامعه است، بهتر نیست آنها را صادر کنیم؟! ما جوان ها چه بکنیم تا مشکل نباشیم؟!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.