- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم حاج اسماعیل دولابی از سه چیز به عنوان عامل نجات انسان نام برده و گفته اند:
سه چیز سبب نجات انسان است. هرکس می خواهد از ذلّت، خفّت و ظلم نجات پیدا کند، این سه چیز را بر روی قلبش یادداشت کند: هر کس می خواهد از ظلمتِ جهل و ذلّت و خواری نجات پیدا کند این سه چیز را مراقب باشد. یکی ایمان به خدا؛ یعنی با قلبت خدا را اقرار کن و او را یاد کن. دوّم عمل صالح است، یعنی این اعمالی که انجام می دهی، بچه ات را نان می دهی، راه می روی، در اجتماع حضور داری کار و تلاش می کنی همه برای خدا باشد. فرمان او را ببری و عمل صالح انجام دهی. سوّم هم این که در کم و زیاد، صبر داشته باشی. مریض می شوی، سالم می شوی، بر آن ها صبر کنی. این سه چیز بشر را از آن ذلتی که تعریف می کنند بیرون می آورد.
«طوبی محبّت»، جلد دوم، ص 130
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمدعلی ندایی - از قدیم میان مردم معروف است که مسجد زن، خانه اوست. با توجه به این ذهنیت، از حضرت آیت ا... خامنه ای سوال شده است که آیا فضیلت نماز خواندن در مسجد اختصاص به مردان دارد یا نه؟ معظم له در پاسخ چنین فتوا داده اند:
سؤال: آیا زن ها بهتر است نماز را در مسجد بخوانند یا در خانه؟
جواب: فضیلت خواندن نماز در مسجد مختص مردان نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
منصور ضابطیان خاطره جالبی از سفر بین شهری در کنیا با اتوبوس دارد:
با امیرعلی ساعت 11 شب سوار اتوبوسی نسبتاً تر و تمیز می شویم. البته این شانس ماست وگرنه اتوبوس های غیرقابل تحمل کم نیستند. دو صندلی اول اتوبوس VIP است. صندلی در واقع یک مبل بزرگ است که جای دو صندلی را اشغال کرده با روکش چرم و کلی دستک و دنبک. دو ردیف بعدی First Class است با همان شرایط اما کم عرض تر و از آن به بعد هم که صندلی های معمولی است. در کنیا وقتی سوار بر اتوبوس های بین شهری می شوید زمانی که مسافران تکمیل می شوند و اتوبوس راه می افتد شاگرد راننده با یک دوربین دیجیتال شروع می کند به تصویربرداری از همه مسافران. او از سر تا ته اتوبوس را تصویربرداری می کند. این کار برای جلوگیری از دزدی احتمالی و شناسایی دزد ها صورت می گیرد. بعدتر در مرکز خرید بلیت در «مومباسا» می بینیم که چند تا از همین عکس ها را روی در و دیوار زده اند و زیرش مثلاً نوشته اند: «دزد لپ تاپ یا دزد چمدان...»
«مارک دو پلو» اثر منصور ضابطیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کاش می شد
یک صبح
کسی ﺯنگ خانه هاماﻥ ﺭﺍ بزند بگوید؛
با ﺩستِ ﭘُر ﺁمدﻩ ﺍﻡ...
با لبخند
با قلب هایی
ﺁکندﻩ ﺍﺯ عشق هاﯼ ﻭﺍقعی!
ﺍﺯ ﺁﻥ سوﯼ ﺩﻭست ﺩﺍشتنها...
ﺁمدﻩ ﺍﻡ بمانم!
و هرگز نرﻭﻡ...
سیدعلی صالحی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جنگل «پلنگ دره» شهرستان «سوادکوه» استان مازندران، عکس از نازنین گنجعلی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پسری چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را از وی آموخت. از چشم چشم دو ابرو شروع کرده بود تا... لبخند ژکوند را چشم بسته بدون دست با قلم لای دندانش می کشید. استاد به او گفت: «خودت دیگر استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم. بلند شو برو که جای بقیه شاگرد ها را تنگ نکنی و الکی شهریه ندهی.»
شاگرد که دلش نمی خواست از کلاس استاد خارج شود چون هم خوش آب و هوا بود و هم حوصله دنبال کار گشتن نداشت، فکری به ذهنش رسید. در طول یک ماه نقاشی بسیار زیبایی کشید و آن را در میدان شهر قرارداد. یک قلم مو و مقداری رنگ هم در کنار آن قرارداد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند. غروب که برگشت دید تمامی تابلو علامت ضربدر خورده است. خوشحال تابلو را به استاد نشان داد و گفت: «دیدین هنوز کارم خرابه؟» !استاد گفت: «آیا می توانی دقیقاً همان نقاشی را برایم بکشی؟» شاگرد یک ماه دیگر وقت گذاشت و کشید. استاد آن نقاشی را در همان میدان قرارداد ولی این بار کنار تابلو نوشت: «اگر جایی از نقاشی ایراد دارد لطفا با این رنگ و قلم اصلاح کنید.» سپس به شاگرد گفت: «چون انسان ها قدرت انتقاد دارند ولی جرأت اصلاح ندارند کسی کاری به نقاشی تو ندارد. حالا ببین!» هنوز حرف استاد تمام نشده بود که دیدند مردم هجوم آورده اند تا نقاشی را اصلاح کنند!
وقتی مردم کنار رفتند دیدند اثری از نقاشی اولیه نمانده و داغان شده است! شاگرد که در این دو ماه اعصابش خرد شده بود، بوم نقاشی را برداشت و توی سر استاد کوباند و خودش رفت سر کلاس جانشین استاد شد تا استاد یاد بگیرد که این مردم هم اهل انتقادند و هم خیلی اعتماد به نفس دارند و خودشان را همه فن حریف می دانند!
علکساندر کاربراتور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زندگی در فرودگاه!
آدیتی سنترال/ یک سرباز قدیمی ایرلندی، با الهام از فیلم «ترمینال» که در سال 2004 با بازی تام هنکس ساخته شده، تصمیم گرفت در فرودگاه زندگی کند! او که بعد از این که برای جلوگیری از فاش شدن هویتش، خودش را با چتر از هواپیما پرت کرده بود بی خانمان و بی پول شده و همسرش هم ترکش کرده بود، تصمیم گرفت چند روزی را در فرودگاه «هیترو» در اروپا بگذراند اما حالا بیشتر از یک ماه است که ساکن سالن های فرودگاه است و فعلا هم قصد ندارد آنجا را ترک کند!
تبدیل آپارتمان به جنگل!
آدیتی سنترال/ «رایان اواکس» زنی که سال هاست در شهر «نیویورک» فعالیت می کند و دوران کودکی و نوجوانی اش را در شهر سرسبز «پنسیلوانیا» گذرانده است، طی یازده سال، آپارتمان 111 متری اش را به گلخانه ای با 500 گیاه متنوع تبدیل کرده است. او می گوید به خاطر محل زندگی دوران کودکی اش، این تنها راهی بود که باعث می شد بتواند محیط شهر نیویورک را تحمل کند. او از 18 سالگی به تنهایی زندگی می کند و تمام این گیاهان را هم خودش پرورش داده است.
رها کردن تمساح در مدرسه!
اسکای نیوز/ سه تمساح غول پیکر توسط چهار مرد که صورتشان را پوشانده بودند در مدرسه ای در استرالیا رها شدند! این مظنونان توسط دوربین مداربسته شناسایی شده اند و هم اکنون پلیس به دنبال آن هاست. سه تمساح رها شده، مدت های زیادی بود که در خشکی نگهداری شده بودند و از شدت سوءتغذیه و گرسنگی نمی توانستند تکان بخورند! بنابراین نتوانستند آسیبی به کسی برسانند و به راحتی گیر افتادند! این حیوانات به سرعت به محل نگهداری از حیوانات انتقال داده شدند.
لباس عجیب نخست وزیر ژاپن!
بورد پاندا/ همان طور که بازی های المپیک ریو بسیار دیدنی و جذاب بود، مراسم اختتامیه هم از این قاعده مستثنی نبود! در این مراسم، مسئولان رده بالای کشور های مختلف با لباس های عجیب و غریب ظاهر شدند و در این میان لباس نخست وزیر کشور ژاپن، به عنوان میزبان بعدی بازی های المپیک، برای همه بسیار دوست داشتنی و نوستالژیک بود. او با لباس شخصیت معروف بازی های رایانه ای قدیمی، «سوپرماریو» در این مراسم حاضر شد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. ایشون که عکس و کاریکاتورشون چاپ شده، آقای علی حسن پور برنده مسابقه اول «این کیه؟» هستن. منتهی اگه یادتون باشه، شنبه اسم یه نفر دیگه رو به عنوان برنده اعلام کردیم. چون ایشون (یعنی برنده اول!) تمایل نداشتن که کاریکاتورشون چاپ بشه، یه بار دیگه قرعه کشی کردیم و اسم آقای علی حسن پور دراومد. بهشون تبریک می گیم. اینم کاریکاتورشون که سعید مرادی کاریکاتوریست «زندگی سلام» کشیده. آقای حسن پور به همراه پدرشون اومدن تحریریه روزنامه و ضمن یه بازدید خیلی سرپایی (!) از تحریریه فهمیدیم که ایشون 17 سالشونه و پیش دانشگاهی هستن. ضمناً این رو هم فهمیدیم که خونواده 6 نفره شون مدت هاست که مشترک روزنامه «خراسان» هستن. علی آقا هم بیشتر صفحه «همشهری سلام» و «زندگی سلام» رو می خونن. خب تعجبی هم نداره، بالاخره این قرعه کشی ما هم یه جورایی هوشمنده، یعنی مخاطبای قدیمی روزنامه رو برنده می کنه! البته این که شوخی بود ولی جداً هرچی بیشتر روزنامه «خراسان» بخونین، به دلیل قانون جذب احتمال برنده شدن تون بیشتره!
ضمن این که مسابقه جدیدمون هم این کاریکاتور بزرگه است. سعی کنین این پازل رو حل کنین و پاسخ رو تا پنج شنبه ساعت 23 برای ما به شماره 2000999 بفرستین. راستی یادتون نره توی پیامک تون به اسم «همشهری سلام» یا «این کیه؟» اشاره کنین حتماً. جایزه مثل هفته قبل چاپ عکس و کاریکاتورتون تو صفحه است. خداحافظ
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه ما اعتراض را بلدیم. از همان کودکی وقتی اسباب بازی را ازمان می گرفتند و با گریه و صدا های مختلف اعتراض می کردیم، تا همین الان که وقتی گوشی تلفن همراه را ازمان می گیرند یا اینترنت قطع می شود! اعتراض اقسام متفاوتی دارد که روزبه روز پیشرفته تر هم می شود. ساده ترینش اعتراض زبانی است که از «ای بابا» شروع می شود و به مراحل بالاتر و اجداد و ارواح شان هم می رسد! معمولا اعتراضات پیشرفته بیشتر در هنگام رانندگی رخ می دهند که خب اینجا جای بیانش نیست و ترجیحاً باید در وسط خیابان ابراز شود! بعضی از اعتراضات را در مسابقات المپیک هم دیدیم. از بالا بردن دست و اخم کردن به داور، تا پرتاب عروسک وسط زمین و نثار کردن انواع و اقسامِ هرچی هست. در مسابقه آخر کشتی که کار به جا های باریک کشید و مربیان تیم مغولستان، دست به عملیات انتحاری زدند و به صورت منشوری و هاشوری، اعتراض خودشان را به گوش و چشم داوران و هیئت ژوری و کل مردم دنیا رساندند!
برخلاف اعتراض های ورزشی که خیلی چغر ابراز می شوند، اعتراض هنری هم داریم که خیلی زیرپوستی و مخصوص هنرمندان است. از اعتراض کتبی و بیانیه رسانه ای شروع می شود تا قهر روی سن و حتی پریدن وسط زمین فوتبال! چند روز پیش یک نوع اعتراض هنری دیگر هم دیدیم که هنوز در تعجبیم که آخر چرا؟ ! حامد بهداد، هنر مند سینمای کشور که بیشتر با نقش های عصبی شناخته می شود، بعد از فوت مرحوم کیارستمی خیلی ناراحت است و دائم اعتراض می کند. تا جایی که در روز پزشک، با گذاشتن عکس وارونه ابوعلی سینا در صفحه اش، نشان داد که هنوز اعصاب ندارد. البته تا حالا کسی پی نبرده که این وسط ابن سینای بنده خدا چه گناهی کرده بوده و چه نقشی در فوت مرحوم کیارستمی دارد؟ شاید بهداد می خواسته این طوری بگوید اگر ابوعلی علم پزشکی را پایه نمی گذاشت، پزشکی امروزی و خطا های احتمالی اش هم به وجود نمی آمد و عباس کیارستمی هم پایش به بیمارستان باز نمی شد و همانجا در خانه خودش یا خانه دوست، با بیماری اش می ساخت و می سوخت!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* 99.9 درصد مشکلات زندگی با پول حل می شه. واسه اون یک دهم درصد هم که حل نمی شه دوباره چک کن، شاید کارتت رو درست نکشیدی موجودی کم نشده!
* پشت شامپو های ایرانی همچین قطاری اسم ویتامین ها رو نوشته که آدم دوس داره سر بکشه شامپو رو جا این که بزنه سرش!
* دوستم دیشب یک اپلیکیشن بهم معرفی کرد که باهاش کار کنم تا آلزایمر نگیرم. مشکل اینه که هرچی فکر می کنم نه اسم اپلیکیشنه یادم میاد نه اسم دوستم!
* از افتخاراتم اینه که هیچ وقت با طناب کسی تو چاه نرفتم. همیشه فقط با طناب خودم رفتم، اصولا من به استفاده از وسایل شخصی معتقدم!
* لاک پشتا می دونن آخرش هیچی نیست که عجله ای ندارن!
* خوب شد المپیک تموم شد وگرنه امروز هم مجبور بودیم منتظر باشیم حریف به فینال برسه!
* کیکی که درست کردم این قدر پف کرد که از فر خارج شد و نشست رو مبل کنار دستم!
* متاسفانه ماشین لباسشوییمون از بابت اسم ماشین دچار سوءتفاهم شده. دیشب روشنش کردیم امروز صبح اول جاده چالوس به خاطر نداشتن معاینه فنی خوابوندنش!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام و خدا قوت، تو همه جای دنیا لیگ فوتبال شون وسط مسابقات یک بار تعطیل می شه و تیم ها می رن تو فصل نقل و انتقالات بازیکن، اما تو کشور ما هنوز چهار هفته از لیگ نگذشته تعطیل شده! خب در این شرایط دیگه نقل و انتقال بازیکن توجیهی نداره، چون هنوز بازیکن ها تو تیم ها جا نیفتادن! برای همین از امسال و با تعطیلی لیگ، نقل و انتقال هوادار شروع شد! و تو این بازار نقل و انتقالات استقلالی ها هر چقدر تو لیگ ضعیف بودن تو جذب هوادار خوب و کار کشته و موفق عمل کردن چون جناب «تتلو» رسماً استقلالی شد! البته این موضوع چندان بی سابقه نیست، من خیلی ها رو دیدم که طرفدار یک تیمی بودن و بعدش نظرشون عوض شده، ولی معمولاً این تغییر عقیده تو 5 سال اول زندگی آدم ها رخ می ده! اما خب حالا امیرتتلو الان فهمیده که دوست داره استقلالی بشه! اشکالی نداره، تصمیم خودشه، به کسی چه مربوط؟ اما اینجاش جالبه که از هوادارانش هم خواسته استقلالی بشن! یعنی فکر کرده هوادارانش پرسپولیس رو به جای علی کریمی و عابدزاده و علی دایی، به خاطر ایشون انتخاب کردن! حالا جالبه تو اینستاگرامش تلویحا نوشته که باعث حضور هواداران توی استادیوم هم ایشون بوده! با این حساب محسن مسلمان هم که پاس تو عمق داد و طارمی که گل زد و سوشا که گل خورد هیچ کاره بودن! فقط کاش تتلو که با یک حرفش این همه هوادار اومد استادیوم و حالا دیگه نمی یاد، تا وقتی هوادار پرسپولیس بود یک صحبتی هم با تیر دروازه ها می کرد که اینقدر مانع گل شدن شوت های عالیشاه نشن! حالا کار نداریم جدی جدی یکسری از هواداران تتلو گفتن استقلالی شدیم، اما از اینور یکسری از هواداران استقلال هم گفتن دیگه استقلالی نیستیم! برانکو هم اتاق بحران تشکیل داده با دستیاران و آنالیزورهاش که در برابر این بحران چه تدابیری داشته باشن! تحلیلگران معتقدن بعد از رفتن سوشا از پرسپولیس، این دومین شوک بزرگ به تیم بوده و احیاناً همون طور که رفتن سوشا باعث نتایج بهتر شد این اتفاق هم می تونه باعث قهرمانی تیم تو آسیا بشه! حالا باید به انتظار نشست تا موضع سازمان ملل رو هم بشنویم و بعد تصمیم بگیریم!
سید مصطفی صابری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* «خفن استریپ» واقعاً بی معنی شده. بهروز عربی، گناباد
* من راننده خاور هستم. «زندگی سلام» رو هر روز می خونم و از این صفحه تشکر می کنم. محمد قدودی، مشهد
* چرا شنبه ها صفحه «خانواده و مشاوره» نیست؟ این چیه گذاشتین به جاش؟ سوال من رو چاپ نمی کنین بعد به جاش صفحه نوجوانانه می ذارین؟ ناهید، مشهد
* میشه داستان هایی که خودم می نویسم رو بفرستم؟
ماوشما: به آدرس photo@khorasannews.com ایمیل کنید.
* جوادجان! خوش به حالت که همسرت روز تولدت رو توی ستون «ماوشما» بهت تبریک گفت. من که سوم شهریور تولدمه، دریغ از یه تبریک خشک و خالی! سعید، مشهد
* باباجونم تولدت مبارک. خیلی دوستت دارم و قدرشناس زحماتت هستم. حنانه کدخدایی 14 ساله، مشهد
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اختتامیه باشکوه المپیک ریو، عکس از خبرگزاری رویترز
نمایشگاه نوشت افزار ایرانی - اسلامی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، عکس از باشگاه خبرنگاران جوان
سربازان گارد سلطنتی نروژ در برابر پنگوئنی که عضو افتخاری گارد است! عکس از خبرگزاری فرانسه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.