آثار شما
گذر از شاهنامه
گذر از شاهنامه، درس بهتر زندگی کردن را برایم تداعی کرد؛ از پستی و بلندیهای زندگی رستم گرفته تا دلاوریها و رشادتهای گردآفرید. چه اشکها که نریختیم بر سر فراق رستم و سهراب و چه حسرتهاکه نخوردیم در پی مرگ سهراب به دست پدر. کیست که طعم اضطراب و ترس را به عینه در هفتخوان رستم نچشیدهباشد و کمال صداقت و آزادگی را در روح این آزادمرد ندیدهباشد؟ کیست که از بیگناهی سیاوش خبر نداشتهباشد و درعین حال چارهای نیز در گذر او از آتش نبیند؟ چه نفرتها که از ضحاک در جانمان شکفت و چه حمایتهایی که ازکاوه دادگر در وجودمان تکان نخورد! اما چه باید کرد که شاهنامه نیز باید روزی به پایان رسد و رستم نیز چون هر خلق آفریدهشدهای باید دست وداع با زمین را بالا ببرد و چه درد بزرگیست به قول ماث که رستم، این نمادمردانگی به دست نامردی بمیرد. فردوسی! به راستی که درست نوشتی و در آن زمان جهلپرور چه کوششها نکردی! خداوند روحت را قرین رضایت خود گرداند که زبانم را حفظ کردی و شیرینی غزلهای حافظ و سخنهای آشکار سعدی را با تلاش ۳۰ سالهات برایم به ارمغان آوردی.