گپی دوستانه درباره رفاقت و الزاماتش

رفیق روزهای خوب، رفیق خوب روزها

دورهمی
نویسنده : مرجان ساعدی
 «جاده رفاقت، دوطرفه است»؛ این جمله کلیشه‎ای که خوراک درودیوار مغازه‎های قدیمی و شیشه جلوی تاکسی‎ها و داشبورد کامیون‎هاست، از قضا خیلی حرف درستی است. اصلا همین رفت‎وبرگشتی بودن همه‎چیز در رفاقت است که باعث می‎شود حل کردن چالش‎ها و بگومگوها به زحمت اش بیارزد وگرنه که قهر می‎کردیم تا قیامت! 
تا چندسال پیش که کم‎سن‎وسال‎تر بودیم، دوست‎های‎مان را خودمان انتخاب نمی کردیم و رابطه‎مان هر لحظه با نقل مکان همسایه و عوض شدن مدرسه، ممکن بود از بین برود. حالا اما داستان فرق کرده، رفاقت های‎مان جدی و ریشه دار شده‎‎است و می‎دانیم برای حفظ آن باید کارهایی بکنیم. چه کاری؟ دوست خوب، چه کسی است؟ این سوال‎ها را در دورهمی این هفته از «زهرا طوسی» 13ساله و «مهدیه هاتفی» 14ساله کردیم.
شما هم اگر دوست دارید، در جلسات جوانه شرکت کنید، با شماره‎های بالای صفحه درارتباط باشید.
 
  دوست خوبی باش تا دوست خوب داشته‎باشی
زهرا معتقد است: «یک رابطه خوب به نظر من رابطه‎ای است که دوستت توقع نداشته‎باشد همه توجه تو مال او باشد. همین‎طور بهتر است در خیلی از مسائل هم‎نظر باشیم. با این‎همه اختلاف هم پیش می‎آید و یک‎بار من باید کوتاه بیایم، یک‎بار دوستم. البته الان که دارم بهش فکر می‎کنم شاید بشود بدون این‎که روی خواسته‎های خودمان پا بگذاریم، اختلافات‎مان را حل کنیم. برای من خیلی مهم است که دوستانم بی‎جا قضاوتم نکنند. آدم که همیشه خوشحال نیست. گاهی حوصله نداری ولی دیگران فکر می‎کنند رفتارت عمدی است و داری بی‎محلی می‎کنی. یک رفتار رواعصاب دیگر، لاف زدن و خالی بستن است. آدم باید با دوستش روراست باشد. من هم البته توی رابطه دوستانه‎ام، اخلاق بد دارم. مثلا همه دارند خیلی جدی بحث می‎کنند و من می‎زنم زیر خنده یا وقتی عصبانی می‎شوم، خیلی سرد برخورد می‎کنم. یک چیز را ولی نمی‎فهمم. دوستت با کسی دعوا می‎کند، بعد توقع دارد تو هم با آن فرد، قهر کنی. من هیچ‎وقت چنین کاری برای دوست‎هایم نمی‎کنم و به‎نظر توقع بی‎جایی است. غیر از صداقت و یک‎رو بودن، رازداری هم برایم خیلی مهم است و می‎دانم وقتی دوست خوبی هستم که خودم هم این ویژگی‌ها را داشته‎باشم. رازداری البته یک استثنا هم دارد. اگر دوستم رازی را به من بگوید و بدانم که درمعرض خطر است، به‎نظرم اجازه دارم رازش را با خانواده‎اش درمیان بگذارم».
 
 رازداری هم حدی داره!
مهدیه اما می گوید: «من هم مثل زهرا، از قپی آمدن خیلی حرصم می‎گیرد. بعضی‎ها برای این‎که خودشان را بهتر از چیزی که هستند، نشان دهند دروغ های شاخ‎دار می گویند. دست گذاشتن روی نقطه‎ضعف هم به‎نظرم خیلی رفتار بدی است. بعضی‎ها توی بحث و دعوا، یکهو نقطه‎ضعف‎هایت را به رویت می‎آورند یا رازهایت را با صدای بلند و جلوی همه می‎گویند. من از این کارها نمی‎کنم ولی رفتار رومخی دارم که همه‎اش از سروکول بچه‎ها بالا می‎روم و شیطنت می‎کنم. بعضی‎وقت‎ها هم نصیحت‎شان می‎کنم که اصلا خوش‎شان نمی‎آید. درباره شباهت دوست‎ها با زهرا مخالفم. رفیق آدم، لازم نیست و اصلا ممکن هم نیست که کاملا در اخلاق و رفتار و تیپ ظاهر، شبیه خودش باشد. درعین اختلاف‎نظر با دیگران، می‎توانیم دوست‎های خوبی برای هم باشیم. خیلی اشتباه است که از دوستت توقع داشته‎باشی رفتارش مطابق میل تو باشد یا در رابطه‎اش با دیگران دخالت کنی. درباره رازداری، من هم معتقدم رازی را که باعث خطر بشود، باید فاش کنیم. یک‎بار دوستم بهم گفته‎بود قصد خودکشی دارد و از من خواست بین خودمان باشد. من زنگ زدم و به مادرش گفتم. دوستم اول از دستم ناراحت شد. حتی قهر کرد ولی بعد که فهمید به‎خاطر خودش این کار را کرده‌ام، ازم تشکر کرد». شما چطور فکر می‎کنید؟
 
*حالا که بخشی از ترانه محسن چاوشی را قرض گرفتیم، به یاد قدیم‎ترها آهنگ «رفیق خوب» را بشنویم: