گزارش های یک مریخی
گزارش شماره دو: اطلس خانم؛ صاحبخانه
من یک مریخی هستم که به زمین آمدهام. ما آنجا سردمان بود و تصمیم گرفتیم وضعیت زمین و زمینیها را برای سکونت بررسی کنیم. گزارشهای دنباله دار من در این ماموریت را اینجا می خوانید.صاحب اصلی خانهای که در آن مستقر شدهام پیرزنی هشتاد ساله است که همه اطلس خانم صدایش میکنند. نسبت به سنش آدم سرزنده و سرحالی به نظر میرسد. خودش تنهایی در طبقه دوم ساکن است اما در طول روز به طبقات مختلف سر میزند و درباره زندگی همه نظر میدهد. اهالی ساختمان هم که تمایلی ندارند خانهشان را از دست بدهند گفتههای او را همیشه تایید و تحمل میکنند. عصری هم به خانه من آمد و بدون اینکه نظر من را بخواهد وارد خانه شد. بعد که کمی توی خانه گشت، رو به من کرد و پرسید: «دودی که نیستی؟» که گفتم نیستم. درباره زمینیهای دودی بعدا مفصلتر خواهم نوشت اما همین قدر بگویم که بعضی زمینیها به عنوان میان وعده دود میخورند و آن قدر دود میخورند که یک روزی ریههاشان مثل عکس روی بستههای سیگار شود. اطلس خانم گوشهایش سنگین است و برای صحبت باهاش تقریبا باید تا جایی که میتوانید فریاد بزنید. البته سنگینی گوشهایش بگیرنگیر خاص خودش را دارد. تا جایی که من فهمیدم به یک سری کلمات حساسیت خاصی دارد مثلا اگر شما زیر پتو ساعت دو نیمه شب به اجاره فکر کنید و کلمه اجاره را با خودتان زمزمه کنید باید انتظارش را داشته باشید شش دقیقه دیگر اطلس خانم دم در منزلتان حاضر باشد. البته نه اینکه نخواهد در کمتر از شش دقیقه دم واحدتان حاضر شود بلکه اساسا امکان فیزیکیاش را ندارد. به قول بهنام مثلا اگر شما بخواهید از مشکلات موجود در ساختمان با اطلس خانم صحبت کنی چنان چالش مانکنی را اجرا میکند که ما مریخیها هم باید پیشش لُنگ مریخی بیندازیم. راستی گفتم بهنام در گزارش بعدی درباره این پدیده هم مفصل مینویسم.