کریستیانو رونالدو به مشهد می‌آید؟

کریس: اگه قول بدِن که شله مِدن، ها یره معلومه که میام!

 

هشدار وزارت شهرسازی به مالکانی که بیش از ۵ خانه خالی دارند

چند مالک: باور کنین خالی نیست، توشون نگهبان گذاشتیم!

 

کشف دندان ۱۸۰ هزار ساله در کاوش‌های «غار قلعه‌کرد» آوج

یک انسان نئاندرتال: چقدر دنبالش گشتم... چرا دست زدی بهش؟ بده من!

 

ویروس جدید غیرقابل درمان به سرعت در هند گسترش یافته است

برخی‌شهروندان هندی: نترسین، ما با دمپایی، تخم هندوانه و فندک از بین می‌بریمش!

 من خیلی به سلامتیم اهمیت میدم، فقط دو بشقاب برنج رو با یک خورش چرب و چند لیوان نوشابه می‌خورم، اما به‌هیچ‌ وجه به سالادم سس نمی‌زنم. 

 

گوشی بعضی‌هاتون 5 تا دوربین داره، اون وقت گوشی منو هرکی می‌بینه میگه: «عه یادش به خیر از اینا که مامان بزرگم داشت.»

 

بعضی‌ها هی تو برخورد اول میگن چرا این قدر آرومی؟ خب چی کار کنم، بزنم زیر گوشت خوبه؟

 

واقعاً مشکل از خود درس‌هاست، وگرنه چرا من اسم همه فوتبالیست‌ها رو حفظم و از یادم هم نمیره؟

بعضی از ماه‌های سال خیلی عجیب هستند، به‌طور مثال اسفند که تو روزهای آخرش اصلاً حال و هوای زمستونی نداره و همه فکر می‌کنن باید بی‌دلیل از اینور بپرن اونور و هیجان داشته باشن. فروردین که انگار بهش تافت زدن و از جاش تکون نمی‌خوره. میری سفر، برمی‌گردی، احوال عمو و عمه‌ات رو می‌پرسی می‌بینی کلاً نیم ساعت از کل ماه گذشته. اما در این بین شهریور هم عجایب خودش رو داره چون نه مثل تابستونه، نه مثل پاییز. روزهاش مثل تابستون بلنده، هواش مثل پاییزه، بادش مثل بهار، گاهی اندازه زمستون دل‌گیره. کلاً شهریور یک‌جوریه که ادای تمام ماه‌ها و فصل‌ها رو درمیاره. یعنی یک روزش بهاری، روز بعد تابستونی، بعد درحالی که هیچ برگی زرد نشده هواش پاییزی. انگار همه فصل‌ها رو ریختن تو مخلوط‌کن و میکس کردن و ازش شهریور رو ساختن. اما مشکل من یکی با شهریور از دوران مدرسه شروع شد. وقتی که شهریور با سرعت نور تموم می‌شد. هرچی ما سعی می‌کردیم نهایت استفاده رو از روزهای آخر سه ماه تعطیلی داشته باشیم، شهریور انگار با ما خصومت و عجله داشت تموم بشه. میگن اینشتین هم بعد از این‌که دیده تا کله‌اش رو چرخوند شهریور تموم شد و باید بره مدرسه نسبیت خاص و عام رو درباره مفهوم زمان ابداع کرد.