بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران: خط فقر برای یک خانواده ۴ نفره از مرز ۲۵ میلیون تومان فراتر رفته 

پدر خانواده: اگه هر 4 نفرمون کار کنیم، شاید به زیر خط برسیم!

 

خبر فرار کردن وکیل پرونده کوروش کمپانی، جعلی است

یک کلاهبردار: شاکیان نفری 10 میلیون به حساب من بریزن تا از اون وکیله شکایت کنم!

 

قطاری در هند ۷۰ کیلومتر را بدون راننده طی کرد

تماشاچیان فیلم هندی: این که چیزی نیست، ما هواپیمای بدون خلبان هم دیدیم!

 

مهران رجبی: هر تبلیغی برای آدم‌های معروف مجاز نیست

یک آدم معروف دیگر: فقط تبلیغاتی که پول خوبی توش باشه مجازه!

 

«حالا یه لقمه کوچیک کنارت می‌زنم» تو ادبیات داداشم یعنی قاشقت رو بذار و متواری شو، وگرنه خودت رو هم می‌خورم. 

 

 نصف استوری‌های دختر خاله‌ام حین خرید و رستوران رفتن، برای درآوردن حرص منه. منم لایکش می‌کنم تا فکر کنه به هدفش نرسیده، در حالی ‌که رسیده.  

 

 اینایی که صدای کیبورد گوشی‌شون موقع تایپ روشنه، عمیقا دلم می‌خواد بدونم جنس اعصاب‌شون از چیه؟

یک‌شنبه شب تو خیلی از شهرهای کشور برف اومد و یکی‌یکی مدارس‌‌‎شون تعطیل شد غیر از مشهد. گفتیم لابد یا فردا آفتابی میشه یا همون صبح اعلام میشه که مدارس تعطیله. اما صبح درحالی‌‌‎که انگار آسمون تبدیل به کارخونه پشمک‌سازی شده بود و زمین هم در حد پیست اسکی بود با تعجب دیدیم هیچ خبری از تعطیلی نیست. یعنی تو هوایی که اسکیموها کار و زندگی رو تعطیل می‌‌‎کنن و دور آتیش می‌شینن خاطره میگن، بچه‌‌‎های کلاس اولی که قدشون یه ذره از ارتفاع برف‌‌‎ها بیشتر بود رفتن مدرسه. انصافاً هوا جوری بود که پنگوئن‌‌‎ها هم تهش فنجون دم‌‌‎نوش به‌‌‎دست از پشت پنجره باریدن برف رو نظاره می‌‌‎کردن اما ریسک نمی‌‌‎کردن برن بیرون تا سرما نخورن. البته به‌‌‎هرحال بحث علم و دانش مهمه، ما خودمون وقتی دیدیم مدرسه‌‌‎ها تعطیل نشده و ماشین هم روشن نمیشه، ناچار چند تا گرگ و سگ هاسکی بستیم به سورتمه و محکم با شلاق زدیم‌‌‎شون تا بچه‌‌‎های فامیل رو به موقع برسونیم مدرسه. فقط هوا دیگه با کاپشن و پالتو هم جوابگو نیست و باید خرس قطبی شکار کنیم، با پوستش لباس پشمی درست کنیم تا یخ نزدیم.