
پرونده
تعداد بازدید : 67
مدرسه ای با معماری متفاوت وسط بابل!
گفتوگو با «محمدرضا اصغرپور» نیکوکار مدرسهسازی که به یاد پسر مرحومش یکی از زیباترین مدرسههای ایران را ساخته و تصاویرش پربازدید شده است
نویسنده : مجید حسین زاده | روزنامهنگار
«مدرسه پورنگ بابل یه جوریه که انگار وسط اروپایی»؛ این توضیح کوتاه با تصاویری زیبا و دلبرانه از یک مدرسه در شبکههای اجتماعی پربازدید شد. مدرسه متوسطه دخترانه «پورنگ اصغرپور» بابل در استان مازندران از جمله بهترین مراکز آموزشی این شهر است. این مدرسه را یکی از مهندسهای نیکوکار به یاد فرزندش مرحوم «پورنگ» ساخته که در یکی از بهترین و خوش آبوهواترین نقاط شهر بابل یعنی میدان باغ فردوس قرار دارد. این مدرسه علاوه بر نمای خاص، خیرهکننده و زیبایش، امکانات جذاب آموزشی و فرهنگی دیگری هم دارد که کمتر به آنها اشاره شده است. مدرسه «پورنگ» به دانشآموزان متوسطه دوم در رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی، خدمات آموزشی ارائه میکند. این مرکز آموزشی در بهترین نقطه شهر ساخته شده که به دلیل قرارگرفتن در مرکز شهر برای همگان خوش مسیر است. «محمدرضا اصغرپور» که یکی از کارآفرینان برتر کشور هم به حساب میآید، این مدرسه را با کلاسهای درس بسیار پیشرفته، ساختمانی با نمایی زیبا و منحصربهفرد و... به یاد فرزند از دسترفتهاش ساخته تا این چنین نام او را در یادها ماندگار کند. در پرونده امروز زندگیسلام با او درباره دلایل تصمیماش برای ساخت مدرسه، معماری خاص و زیبای این مرکز آموزشی، نظرات دانشآموزان درباره تحصیل در چنین فضایی و... گفتوگو کردیم که در ادامه خواهید خواند.
بهعنوان مهندس
در 70 یا 80 پروژه بزرگ عمرانی حضور داشتم
از «محمدرضا اصغرپور» میخواهم به عنوان سوال اول، بیشتر از خودش برای ما بگوید: «مهندس راه و ساختمان هستم. دانشآموخته کارشناسیارشد از دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه تهران و سال 44 دانش آموخته شدم. از همان ابتدا هم در کار ساختمانسازی و پیمانکاری بودم و در ساخت حدود 7 یا 8 بیمارستان در سراسر ایران همکاری کردم. به عنوان پیمانکار در ساخت ساختمان مرکزی تولید رادیو ایران و حدود 70 یا 80 پروژه بزرگ عمرانی در شهرهای مختلف کشور حضور داشتم. در بابل هم برای ساخت بیمارستان آموزشی آیتا... روحانی که آن هم حدود 60 هزار متر زیربنا دارد، مشارکت کردم. همچنین یک درمانگاه و یک مسجد در بابل و یک مرکز دیالیز خون در گیلان ساختم».
ساخت این مدرسه
4 سال طول کشید
«اصغرپور» درباره زمان ساخته شدن مدرسه «پورنگ» که بهتازگی تصاویرش در شبکههای اجتماعی پربازدید شده، میگوید: «این مدرسه در سال 88 افتتاح و ساختش از سال 85 شروع شد و تقریبا 4 سال طول کشید تا به بهرهبرداری برسد و مهیای حضور دانشآموزان شود. درباره اینکه چرا مدرسه را در بابل ساختم، باید بگویم که من خودم بچه بابل هستم اما از 15 یا 16 سالگی به تهران آمدم و الان شرکتم در تهران است».
بهجای ارثیه، این مدرسه را برای شادی روح پسرم ساختم
از او میپرسم که ماجرای تصمیماش برای ساخت این مدرسه با معماری زیبا چه بوده که میگوید: «از خیلیوقت پیش در برنامههایم بود که یک مدرسه در بابل بسازم اما بعد از این که پسر جوانم در 29 سالگی در یک سانحه تلخ تصادف از دنیا رفت، تصمیم گرفتم برای شادی روحش و به جای ارثیهای که باید به او میدادم، این مدرسه را بسازم. میخواستم برای تسهیل علمآموزی قدمی بردارم و این مدرسه را به دانشآموزان بابلی تقدیم کنم. بعد از ساخته شدن و تکمیل این مرکز آموزشی، مدرسه را هم به نام «پورنگ» گذاشتم، همان پسر بزرگم که فوت شده است».
صفر تا 100 معماری این مدرسه، کار خودم بوده است
به این مهندس نیکوکار میگویم که این مدرسه از لحاظ معماری با بقیه مراکز آموزشی بسیار متفاوت است. «اصغرپور» میگوید: «درباره معماریاش باید بگویم همه آن چیزی که میبینید، نظرات و ایدههای خودم بوده است که در ساخت این مدرسه اجرایی کردهام. کوچکترین و بزرگترین چیزهایی که در معماریاش به چشمتان میآید و حتی همه ریزهکاریها هم کار خودم بوده است. معماریاش را از خود معماری کلی مازندران الهام گرفتم. البته آن موقع و در زمانی که اسکلت مدرسه را ساختم و بالا بردم، خیلی من را اذیت کردند و میگفتند شبیه کلیسا شده است، در صورتی که آن هرمهای ساخته شده در بالای ساختمان، الهام گرفته از شیوه معماری امامزادههای مازندران است. شما اگر به امامزادههای مازندران که بناهایش قدمت 700 یا 800 ساله دارد سر بزنید که نزدیک به 20 یا 30 تا هستند، میبینید به دلیل بارندگی زیادی که در این خطه هست، همهشان به همین شکل هستند تا باران باعث تخریب آنها نشود. اگر هم در معماری این مدرسه دقت کنید، در وسط نماد« ا...» است، در سمت راست و چپ هم نماد محمد(ص) و علی(ع) قرار دارد. الغرض، صفر تا 100 معماری این مدرسه، کار خودم بوده است.»
از با کیفیتترین مصالح در ساخت این مدرسه استفاده کردم
«رنگ آجر این ساختمان هم قرمز است چون سقف ساختمانهای وقفی قدیمی در بابل همه سفالی و آجر قرمز بوده است». او با این مقدمه درباره دردسرهایی که برای خرید مصالح این مدرسه پشت سر گذاشته، میگوید: «مثلا یکی از مشکلاتی که داشتم، این بود که آجر این رنگی (قرمز) آن موقع در بابل نبود، اما برایم مهم بود که این مدرسه با دقت و وسواس خاصی از لحاظ معماری ساخته شود. بنابراین رفتم از سنندج آوردم. یک کارخانه در آن جا پیدا کردم که سنگ قرمز را پودر میکردند، سپس پرس میکردند و این آجرها را خریدم و به بابل آوردم. جالب است بدانید تمام این آجرها را هم با سیم و گالوانیزه از پشت بستم که هیچوقت موقع زلزله یا با گذشت زمان، خطری جان دانشآموزان را تهدید نکند. کلا از بهترین و با کیفیتترین مصالح برای ساخت این مدرسه استفاده کردم. تقریبا 4 سال تمام، شب و روز پای ساخت این مدرسه بودم و خوشحالم که نتیجهاش، مدرسهای شد که هم خودم از آن راضی هستم و هم مردم خوششان آمده است.»
یک آمفیتئاتر با امکانات کامل در طبقه چهارم مدرسه ساختم
در این مدرسه، 3 طبقه برای کلاسهای درس است و ماجرای ساخت طبقه چهارم آن که یک آمفیتئاتر با آپشنهای زیادی است، ماجراهایی برای خودش دارد. مهندس «اصغرپور» میگوید: «در زمان ساخت این مدرسه، متوجه شدم که بابل، فاقد یک ساختمان اجتماعات برای دانشآموزان است. بنابراین در طبقه چهارم این مدرسه یک سالن آمفیتئاتر 500 نفره ساختم تا برای امور فرهنگی و پرورشی دانشآموزان، کنفرانسهای علمی، همایشهای معلمها و... استفاده شود. علاوه بر مجهز کردن آن به سیستم صوتی و تصویری، با امکانات مورد نیاز دیگر و مبلمان کامل تجهیزش کردم و آسانسور هم دارد تا به کار بیاید. تا امروز همایشها و جلسات فرهنگی زیادی در این طبقه مدرسهمان برگزار شده است.»
هزینه ساخت این مدرسه
قابل مردم بابل را ندارد
این مدرسه در زمینی به مساحت 2 هزار مترمربع در چهار طبقه به عنوان یکی از بزرگ ترین مدارس خیرساز کشور درسال 88 افتتاح شده است. از مهندس «اصغرپور» درباره هزینههای ساخت این مدرسه میپرسم که میگوید: «راستش را بخواهید هزینهاش به پول امروز خیلی میشود ولی قابل دانشآموزان و مردم بابل را ندارد و دوست ندارم عددش را بگویم. این مدرسه 3 هزار متر زیربنا در3 طبقه و یک طبقه هم آمفی تئاتر داردکه میشود 4طبقه».
زیبایی و امکانات داخل این مدرسه
از بیرونش کم نمیآورد
از این مهندس نیکوکار درباره امکانات موجود در داخل این مدرسه میپرسم که میگوید: «تمام تلاش و ملاحظات به کار رفته تا این مدرسه از همه لحاظ استاندارد باشد. همه راه پلهها را عریضتر گرفتم و 5 متری، سقف کلاسها هم بلند و 4 متری. درکف سالنها سنگمصنوعی و آخرین مدل کار شده است. اگر از داخل این مدرسه بازدید کرده باشید، زیباییهایش نسبت به نمای بیرونی، کم نمیآورد. امکانات داخل این مدرسه اعم از سیستم اعلام حریق، دوربینهای مداربسته، شوفاژ، تهویه و... کامل است. یکی از اهدافم این بود مدرسهای بسازم که ماندگار بشود. متاسفانه معماریهای جدید همه به سمت سنگ رفته که با فرهنگ ما همخوانی و ماندگاری زیادی هم ندارد. اگر به نمای مدرسه مرحوم پورنگ دقت کنید، خیلی ساده هم هست، نمای آن ساده است اما معماریاش به گونهای است که باعث جذابیت آن شده و تحسین هر مخاطبی را برمیانگیزد».
با کمال میل همچنان همه هزینههای این مدرسه با من است
«آن اوایل یک ساعت 2 متر در 2 متر هم بالای مدرسه گذاشتم که هر یک ساعت زنگ میخورد اما بعضی همسایهها اعتراض کردند که صدایش ما را اذیت میکند و آن را قطع کردم. متاسفانه بعد هم به آن رسیدگی نشد و خراب شد با اینکه میتوانست نمای جالبی به شهر بدهد». مهندس اصغرپور با این مقدمه میافزاید: «البته این را هم خدمتتان عرض کنم که نگهداری این ساختمان بهطور کامل با من است. یعنی هزینه تمام تعمیرات، خرابیها، شکستن صندلی و... با من است. آموزش و پرورش از اجاره سالن این مدرسه درآمد دارد ولی خرجی برای این مدرسه نمیکند و من با کمال میل و با افتخار هزینههای این مدرسه را میدهم. به بچههایم هم سپردم و سفارش کردم که بعد از من، هوای این مدرسه را داشته باشند و حواسشان به آن باشد تا دانشآموزهایش احساس کم و کاستی نداشته باشند».
درسخواندن در مدرسه شیک، روی انگیزه دانشآموزن تاثیر دارد
مهندس با اشاره به این که در شبکههای اجتماعی دیدم که میگویند این مدرسه در خارج از کشور است و در ایران نیست و...، می گوید: «این مدرسه از آخر خیابان مدرس در بابل که بسیار هم طولانی است، دیده میشود. از 2 کیلومتری از هر 4 طرف، مدرسه دیده میشود و چشمگیر است. بعضیها میگویند که این مدرسه به نماد شهر بابل تبدیل شده که این لطف آن هاست و امیدوارم همین طور باشد. اینجا 550 تا 600 محصل دارد و مدرسه دخترانه است. وقتی بچهها در یک محیط شیک و تمیز درس میخوانند، قطعا روی روحیه و انگیزهشان برای تحصیل تاثیر میگذارد. همچنین خیلی سریع خودشان را با محیط هماهنگ میکنند، یعنی ریختوپاش و کارهایی که به زیبایی مدرسه آسیب بزند، خیلی کم اتفاق میافتد. بچهها و مردم شهر خیلی از مدرسه استقبال میکنند و مدام به من پیامهایی میدهند که دعاگوی شما هستیم».
اسم مراسم افتتاحیه مدرسه را گذاشتم دامادی پسر مرحومم
یک بار وزیر وقت آموزش و پرورش هم آمده و از این مدرسه بازدید کرده است. مهندس «اصغرپور» درباره روزی که بعد از 4 سال تلاش شبانهروزی شاهد به ثمر رسیدن تلاشهایش و افتتاح این مدرسه بوده است، میگوید: «بعد از اینکه ساخت این مدرسه تمام شد، مراسم افتتاحیه بزرگی در این مدرسه گرفتیم. از مسئولان آموزش و پرورش بگیرید تا فرهنگیان و دانشآموزان زیادی در این مراسم پرشور شرکت کردند. اسم مراسم افتتاحیه را هم گذاشته بودم، مراسم دامادی پسر مرحومم. ناهار مفصلی هم در حیاط مدرسه به همه مهمانها دادم و روز فراموش نشدنی برای من و خانوادهام بود. آن برنامه 4 یا 5 ساعت طول کشید. در پایان آرزو میکنم که روح پسرم قرین رحمت الهی باشد».