
محوری
تعداد بازدید : 31
از بنایی با پدر تا بازی در پرسپولیس
«شهاب زاهدی»، مهاجم جدید پرسپولیس گفته پدرم بنا بوده و من هم تا 17 سالگی با او کار میکردم؛ مسیر موفقیت او از چند جنبه درسآموز است
نویسنده : دکتر ساحل گرامی| روانشناس
مهاجم جدید سرخپوشان که طرفداران این تیم، امید زیادی به درخشش و گلزنیاش در لیگبرتر و جام باشگاههای آسیا دارند، مسیر متفاوتی را تا امروز طی کرده است. او بعد از حضور در لیگ های کرهجنوبی، ایسلند، اوکراین و مجارستان سرانجام در آستانه جام ملتهای آسیا تصمیم گرفت بعد از ۷ سال بار دیگر به ایران و پرسپولیس بازگردد. جالب است بدانید که مهاجم ۲۷ ساله سرخپوشان در لیگ بیستوسوم و در سایت معتبر ترانسفرمارکت، ۷۵۰ هزار دلار ارزشگذاری شده و بعد از کنعانی زادگان، مهرداد محمدی، ترابی، نورافکن، مغانلو و... در رده نهم بازیکنان گران لیگبرتر به حساب میآید. او به تازگی در مصاحبهای از نقش پدرش در این مسیر گفته که برای خانوادههای ضعیف از لحاظ مالی، نکات درسآموزی دارد.
پدرم با بنایی، مسیر موفقیتم را هموار کرد
«شهاب زاهدی» در این گفتوگو که در شبکههای اجتماعی هم پربازدید شده، میگوید: «بابام خیلی فوتبالدوست بود و خیلی هم تلاش میکرد تا علاقهاش به فوتبال باعث بشه در این رشته به جایگاهی برسه اما بهخاطر شرایط خانوادگیاش، از این مسیر خیلی دور شد ولی این علاقهاش به صورت ژنتیکی به من منتقل شد و مسیری که پدرم هموار کرد و فداکاریهای مادرم باعث شد تا بتوانم به جامعه فوتبال در کشور اضافه شوم. پدرم بنا بود و من خودم هم تا 16 یا 17 سالگی همزمان با درس و فوتبال با او کار میکردم. آن زمان میخواستم درآمدی برای خودم داشته باشم تا حداقل برای رفتن سر تمرین و... راحتتر باشم».
3 نوع از واکنش خانوادهها به مشکلات اقتصادی
یکی از موضوعات مهم هنگام مواجهه با پدیدههایی مانند فقر یا مشکلات اقتصادی، سازوکار کنار آمدن با آن است. اصولا انسانهایی که در خانوادههایی با مشکلات اقتصادی به دنیا میآیند به سه شیوه با این وضعیت برخورد می کنند:
دسته اول با درک این شرایط که اوضاع مالی در حالت دلخواه قرار ندارد، تسلیم شرایط میشوند و خود را جزئی از این تقدیر ناخواسته میدانند بنابراین برای تغییر آن هیچ تلاشی نمیکنند و در چرخه تکرار فرو میروند و میپذیرند که قرار نیست تغییری در آن ایجاد شود.
گروه دیگر از سازوکار جبران افراطی استفاده میکنند. به این معنی که به شدت برای تغییر آن تلاش میکنند، یعنی خیلی خوب درس میخوانند یا از همان سن کم شروع به کار و برای خود درآمدزایی میکنند.
دسته سوم متاسفانه از سازوکار اجتناب استفاده میکنند، یعنی ترجیح میدهند که خیلی به این موضوع فکر نکنند و خود را با موادمخدر، الکل، وقتگذرانی بیهوده با دوستان یا اشتباهات پرآسیب دیگر مشغول میکنند تا بهانهای برای فکر کردن به این مسئله پیدا نکنند.
رفتار اصولی والدین درگیر مشکلات اقتصادی
با نوجوانشان
حال بهعنوان خانوادهای که در این شرایط به سر میبرد و فرزند نوجوان دارد، چه باید کرد؟ باید از همان ابتدا برای بچهها جا بیندازید که این وضعیت فعلی قرار نیست سرنوشت تمام عمر آنها را تعیین کند. هیچ گاه خود را قربانی شرایط معرفی نکنید. اگر در گذشته اشتباهات یا قصوری داشتهاید که به این شرایط بد دامن زده است، نه با جزئیات کامل ولی تا حدی برای بچهها تعریف کنید تا آنها هم بدانند که امکان تغییر شرایط حتی برای شما هم وجود داشته است. البته توجه داشته باشید که قرار نیست این به خودسرزنشی یا قضاوت از سمت بچهها منجر شود. متاسفانه تعداد زیادی از خانوادهها به شدت خود را قربانی شرایط و تقدیر معرفی و به شیوه تسلیم با این سبک زندگی برخورد میکنند و در نتیجه فرزندان هم به این نتیجه میرسند که امکان تغییر شرایط غیرممکن است. نکته مهم این است که فرزند شما زاویه دید متفاوتتری پیدا کند و مثالهای بیشتری از افرادی را ببیند که با وجود شرایط بد، توانستهاند خود را از آن شرایط بیرون بکشند.
غفلت جوانان از اهمیت پشتکار و یادگیری مهارت
نکته بعدی این که نسل جوان، بیشتر به دنبال این هستند که با کمترین تلاش و پشتکار به خواستههای خود برسند، در نتیجه برای شروع کار اقدام نمیکنند یا مرتب از این شاخه به آن شاخه میپرند در حالیکه رمز موفقیت فارغ از نوع کار، داشتن پشتکار و بهدست آوردن مهارت است. این میتواند از یک گچکاری تا رشته ورزشی متفاوت باشد. انتظار بازدهی مالی سریع باعث میشود به سرعت دست از کار بکشیم و کار دیگری را شروع کنیم. در حالیکه تحمل سختی بیشتر برای یک دوره موقتی میتواند در آینده سود مالی بیشتری را تضمین کند، به همین دلیل بسیاری از مدیران موفق یا افراد مشهور در زمینه ورزش و هنر، سالها به سختی کار کرده یا درس خوانده و در نهایت توانستهاند شرایط ایدهآل خود را ایجاد کنند.