اینطورکی
تعداد بازدید : 24
لذت پیچوندن مدرسه، حتی به غلط
دانیال دایی داووداینا
طنزپرداز
دوران مدرسه اینجوری بود که تمام اون 14، 15 روزی که تو خود عید کاملاً تعطیل بودیم خوش نمیگذشت و فقط چشممون دنبال پیچوندن دو،سه روز آخر اسفندبود. یعنی هر روز از اون روزها معادل 15 روز کیف میداد. باز بعد تعطیلات هم دلمون نمیخواست برگردیم. درست شب 13 فروردین گلودرد میشدیم. کلاً بازگشت از تعطیلات نوروزی به مدرسه بعد از کار در معدن جزو سختترین کارهای دنیا محسوب می شه. حتی شما برو از خود معدنچیها بپرس، می گن رفتن به مدرسه تو روز 14 فروردین برابر 14 سال کار تو معدن سخت بوده. خلاصه از 25 اسفند تا حدود 16 فروردین مدرسه نمیرفتیم و وقتی بهزور هم میرفتیم با استقبال گرم معلم عزیز مواجه میشدیم که میگفت: «چه وضعشه؟ شما بدترین کلاسی هستین که تا الان داشتم». وقتی معلم عزیز این حرف رو میزد تمام خستگیم در میرفت و احساس میکردم نتیجه تلاشهام رو گرفتم. حالا کار نداریم اگه بهجای پیچوندن برای درسخوندن تلاش کرده بودم الان وضعم بهتر بود. ولی خب مهم اینه که بالاخره در یک زمینهای تلاش کردم. حتی به غلط. این جمله آخر رو با لحن حامد بهداد بخونین. ممنون!