گاهی در کتابها یا فضای مجازی با توصیههای جذابی مواجه میشویم که بهچشم ما منطقی و مفید میآیند اما علمی نیستند. فرقی ندارد آن توصیه در کتابی پرفروش باشد یا صفحه اینستاگرامی با فالوئر زیاد. باید روانشناسی زرد و بازاری را که توصیههایش دلخواه مخاطب است. اما درست نیست ،بشناسیم و مواظب باشیم گرفتارش نشویم. بهطور مثال:
روانشناسی زرد میگوید: خودت یک زندگی رو میسازی پس یاد بگیر چطور همسرت رو نگه داری...
اما علم روانشناسی میگوید: رابطه نیاز به تلاش، بلوغ عاطفی و علاقه هر دو طرف دارد، از همان اول انتخاب درست داشته باش.
روانشناسی زرد میگوید: آدمها را باید در عصبانیت شناخت!
اما علم روانشناسی میگوید: آدمها را باید در روزهای خوب و بدشان، باهم شناخت و کنترل خشم فقط یکی از مهارتهایی است که آدمها باید یاد بگیرند.
روانشناسی زرد میگوید: اگه توی زندگی مشترکت خوشحال نیستی، رهایش کن!
اما علم روانشناسی میگوید: اول سعی کن نقش و سهم خودت را در مشکلات ببینی و تلاش کنی یک راهحل مناسب پیدا کنی.
روانشناسی زرد میگوید: برای اینکه آدم جذابی باشی باید یک سری قواعد و اصول ثابت را برای تیپ و شخصیتت یاد بگیری و اجرا کنی.
اما علم روانشناسی میگوید: هر فرد جذابیتهای خودش را دارد؛ پس فقط کافی است عزت نفست را بالا ببری، لازم نیست برای خوب بودن به استانداردهای بیرونی در ظاهر و نوع پوشش توجه کنی، همینطور تلاش نکن تایید همه را بگیری.
روانشناسی زرد میگوید: سیاست داشته باش و گاهی به همسرت کم محلی کن تا قدرت را بداند.
اما علم روانشناسی میگوید: سعی کن رفیق همسرت باشی، یکرنگ باش، بدون توقع عشق بورز و محبت داشته باش، اما یادت باشد در بیان احساس هم باید تعادل داشته باشی؛ نه از عشق زنجیر بساز برای کنترل، نه اجازه بده از محبتت سوءاستفاده شود.