اینطورکی
تعداد بازدید : 28
وقتی تو 30 سالگی خاطره بابابزرگی میگیم
دانیال دایی داووداینا
طنزپرداز
یهروزی روزگاری باید از بقیه حدود 50 سال بزرگ تر میبودی تا براشون خاطرات عجیب بگی، از اینا که: «یادش بهخیر، زمان ما گوشت کیلو فلان تومن بود»، یا «یادش بهخیر، چند سال قبل دوچرخه خریدم فلان تومن». اما الان این جوری شده که لازم نیست با کسی اختلاف سنی داشته باشی. همین قدر که یک چیزی رو زودتر از اون خریده باشی میتونی کلی پز بدی و خاطره بگی. این جوری که: «یادش بهخیر، چند ماه قبل گوشی خریدم 8 میلیون تومن، الان شده 12 تومن»! یا «یادش بهخیر همین چند ساعت قبل ماست خریدم 50 هزار تومن، الان شده 60 هزار تومن». یا «یادش هنوز بهخیر نشده ،اما همین الان چلوکباب خریدم 120 هزار تومن، فردا می شه 150 هزار تومن»! البته این حرفها فقط شامل چیزهایی که خریدیم نمی شه، شامل تجربههای زندگی هم می شه، قبلاً میگفتن: «یادش بهخیر، 30 سال قبل میرفتیم کوه، هوا تمیز بود، این قدر ساختمون نبود، میشد همه جا رو از روی کوه دید». الان باید بگیم: «یادش بهخیر، دو سال قبل اینترنت بود هر گیگ هزار تومن، بعد سرعتم داشت، الان گرون شده، بستههاش برکت هم نداره، تازه برای کنکور که یک نقطه دیگه شهر برگزار می شه و تهش سوالاتش لو می ره، اینترنت ما قطع می شه نمیتونیم اسنپ بگیریم».