
پرونده
تعداد بازدید : 83
خُرده جنایتهای اتوبوسی!
حین اتوبوس سواری ممکن است رفتارهای اشتباه دیگران به چشم مان بیاید اما گاهی حواس مان نیست که شاید برخی رفتارهای ما هم باعث رنجش دیگران شود؛ این پرونده خودمانی و بامزه به ما کمک می کند به طور همه جانبه فرهنگ اتوبوس سواری را رعایت کنیم
نویسنده : الناز فتحی | روزنامهنگار
هوا سرد است، پیادهروی سخت شده، رفتوآمد با تاکسی دربست و اینترنتی هم که هزینهاش بالاست. برای همین، خیلی وقتها باید برویم سراغ استفاده از حملونقل شهری مثل اتوبوس که بیشتر اوقات توأم میشود با گلایههایی از رفتار دیگران. درحالیکه ممکن است همزمان که از کارهای دیگران رنجیده شدهایم، خودمان به شکل دیگری رعایت حال بقیه را نکردهباشیم. فضای کوچکی مثل اتوبوس که همزمان میزبان تعداد زیادی از آدمها از نسلها، فرهنگها و روحیات متفاوت است ظرفیت زیادی برای دلخوریهای عیان و مخفی دارد. تمرکز بیشتر ما هم که بر مواردی است که دیگران رعایت نمیکنند و چون همیشه رفتار خودمان را درست فرض میکنیم، احتمال اشتباه را از خودمان دور میدانیم و طبق عادت یک رفتار تکراری داریم. غافل از اینکه شاید عادتهای همیشگی ما برای بقیه آزاردهنده باشد. برای همین همیشه به مرور جامع رفتارهای اشتباه در محیطهایی مثل اتوبوس نیاز داریم تا از زاویه افراد مختلف هم به ماجرا نگاه کنیم و درنتیجه همه کنار هم تجربه بهتری از سفرهای درونشهری داشتهباشیم. پس لطفا با تصور اینکه همه چیز را درباره فرهنگ اتوبوسسواری میدانید این پرونده را کنار نگذارید، دستکم این است که یک مرور دوباره با زبان طنز خواهیدداشت.
دیگران را در ماجرای طلاق نوه خاله مان شریک نکنیم
نفر کناری نیممتر هم با شما فاصله ندارد اما چون فردی که پشت گوشی شماست ممکن است صدایتان را خوب نشنود مدام فریاد میزنید و میگویید: «این همه سرعقد خرج کردن، حالا دختره پررو می گه من از اول پدرام رو نمیخواستم، خب چرا همون موقع نگفتی؟» البته حق دارید نگران آینده فکوفامیل باشید اما این ماجراها به دیگران ربطی ندارد و برایشان جذاب هم نیست. پس اگر ناچار به استفاده از تلفن همراه هستید، کوتاه و آرام صحبت کنید. این موضوع شامل هر نوع استفاده از گوشی میشود. برای گوشدادن موزیک، پادکست، تماشای فیلم و کلیپ هندزفری داشتهباشید. راستش اگر همه پادکست انگیزشی شما درباره راههای میلیاردر شدن را گوش بدهند، دست زیاد میشود و مسیر شما در موفقیت شلوغ میشود.
درخواست کنید اما بدون دادوهوار
صندلی آخر اتوبوس نشستهاید؛ بخاری روشن است و دستگیره پنجرهها هم برداشته شده و هر آن ممکن است ته بگیرید. توی فصل گرما همین ماجرا را بهشکل دیگری با کولر داریم؛ توی دمای 40درجه، کولر اتوبوس خاموش است و از پنجره همچنان باد داغی میوزد که ابرو و مژههای آدم کز میخورد. بعضیها در این موقعیت، همانطور نشسته روی صندلی، خطاب به راننده فریاد میکشند که «آقا بخاری/کولر رو خاموش/ روشن کن». صدای زیاد ماشین و سروصدای خیابان، صدای شما را به راننده نمیرساند و فقط گوش بقیه مسافرها را آزار میدهد. بهعلاوه اگر امکان شنیدهشدن صدایتان هم باشد، اصلا صورت خوشی ندارد با دادوهوار و لحن طلبکارانه چیزی را از راننده بخواهید. پس لطفا از جایتان بلند شوید و درخواستتان را آرام و محترمانه به گوش راننده برسانید.
خانم ها را معذب و ناراحت نکنید
سعی کنید از مناظر خیابان لذت ببرید. اصلا گوشی را دربیاورید و جوکهای بیمزه گروه فامیلی را بخوانید، کتابصوتی گوش بدهید، مجله بخوانید، حتی اگر نفر بغلی حوصله ندارد شما هی برایش خاطره از دوران سربازیتان تعریف کنید، خلاصه هرکاری دوست دارید انجام دهید اما اگر در حالت ایستاده یا نشسته ناچارید روبهروی قسمت خانمها قرار بگیرید با نگاهتان، با نوع شوخیها یا به هر شکل دیگری آنها را آزار ندهید. قرار نیست فقط در کوچه با موتور جلوی خانمها بپیچید یا زیر پایشان ترقه بیندازید که مزاحم شدهباشید. هرکاری که فرد مقابل را اذیت کند یا باعث معذب شدنش شود، مزاحمت است.
اتوبوس برای همه است
آفرین که «منکارت» میزنید و هزینه خدمات را پرداخت میکنید تا امکان استمرار آن باشد، اما با اینکار شما مالک اتوبوس نشدید و همچنان اتوبوس برای همه است. پس هر چقدر هم حس شاعرانه دارید، هرچقدر دلتان برای عشق سابقتان تنگ شده، هرچقدر تحلیل سیاسی جذابی دارید روی در و دیوار و بهویژه پشت صندلیها چیزی ننویسید. این موضوع شامل هرکاری که جمع را اذیت کند میشود. بهطور مثال شوخی بلند و خندههای دستهجمعی، حتی باز و بسته کردن پنجره بدون درنظر گرفتن شرایط دیگران و... باعث میشود خدماتی را که باید به همه داده شود با مشکل مواجه کنید. درضمن زانوها را به صندلی روبهرو نزنید و پایتان را مثل حالت ویبره تلفنهمراه به صندلی جلو نزنید.
وارد مسابقه قوی ترین مردان نشدید
خسته هستید، کلی پیادهروی کردید، از سرکار برمیگردید، همه اینها قبول ولی بقیه هم از سفر تفریحی برنگشتهاند و بهاندازه شما خسته هستند. برای یک صندلی خالی جنگ جهانی راه نیندازید. هُل ندهید. برای رد شدن هم لازم نیست دیگران را شرحهشرحه کنید و از روی جنازهها رد شوید. بدون برخورد فیزیکی و با خواهش لسانی میشود از دیگران خواست مسیر را باز کنند. متقابلا سعی کنید مسیر دیگران را بهویژه بهسمت در خروجی باز نگه دارید تا حتی همان خواهش لسانی را هم نشنوید. تجمع بیدلیل جلوی در یکی از آزاردهندهترین اتفاقات اتوبوسسواری است.
موقع دیدن سالمندان
خودتان را به خواب نزنید
وقتی سالمند یا فردی بچهبغل وارد میشود، سرتان را بهعلامت خواب بودن و ندیدن تکیه ندهید و به این فکر کنید که یکی از وابستگان سالخوردهتان وارد اتوبوس شدهاست. دوست داشتید دیگران چه واکنشی نشان میدادند؟ اگر هم حال ایستادن ندارید و ریزهمیزه هستید، کوچکتر بنشینید تا آن فرد جا شود. راهحل دیگری هم هست. دستکم عذرخواهی کنید و از فرد سالمند بخواهید وسایلش را به شما بدهد یا اگر بچه فردی که ایستاده بیقراری نمیکند بچه را روی صندلی جا بدهید. هرچند بهتر است در این حالت جایتان را به طرف مقابل بدهید ولی اگر بههر دلیل نشد یا نخواستید به ابتکارات جایگزین فکر کنید.
اتوبوس واقعا جای این کارها نیست
یک دختر خوب دیدید مثل قرص ماه که بهدرد پسر خواهرشوهرتان میخورد؛ ولی اتوبوس جای خواستگاری و سوالوجواب درباره شغل پدر و میزان تحصیلات خودش و... نیست. حتی فرصتی هم برای شناخت کافی و تشخیص درست فراهم نیست اما اگر خیلی اصرار دارید مورد خوب از دست نرود خیلی کوتاه و مودبانه از آن دختر بخواهید شماره منزلش را بدهد. اگر هم مایل نبود اصلا اصرار نکنید. علاوهبراین اتوبوس جای بحث سیاسی، گله از روزگار و گرانیها، فروش سُفره، روتختی و... نیست. هرچند در همه این موارد بهویژه در فروش اجناس حق دارید اما سفر کوتاه، محیط کوچک و افراد زیاد باعث میشود تحمل سفر سخت شود. با این اوصاف مشخص است که جای مرغ، خروس و حیوان خانگی حتی از نوع فهمیده و باتربیت و تمیزش اصلا در اتوبوس نیست. از آن طرف حواستان باشد افراد بچهدار نمیتوانند با اتوبوس بیایند و بچهشان را با اسنپ بفرستند به مقصد. با این هزینه رفتوآمد ناچار به استفاده از اتوبوس هستند و بچه یکساله هم سواد ندارد این مطالب را بخواند تا بتواند رعایت کند. بنابراین اگر بچه کوچکی سروصدا کرد با نگاه و چشمغره والدینش را معذب نکنید.
اعصاب راننده از پولاد نیست
رانندهها مهربان، اهل تعامل و باحوصله هستند، شرایط کارشان را هم پذیرفتهاند اما اعصاب پولادی ندارند. آدمهایی هستند مثل ما که باید حواسشان به رانندگی، ترافیک و خیلی چیزها باشد. پس کارتمان را بزنیم،به جای راننده از بقیه مسافران سوالهایمان را بکنیم، توقع بیجا نداشتهباشیم که خارج از ایستگاه با بهانه دستشویی داشتن بچه و... نگه دارند. رانندههای عزیز هم قول میدهند یک اتوبوس با 40 مسافر را برای خرید نان کنار خیابان معطل نکنند.
خفه مون کردی داداش!
هوا سرد شده، پنجرههای اتوبوس بسته است و اگر قرار باشد هرکسی با بوی بد پا، دهان، زیربغل و... فضا را معطر کند، ماشین به اتاقک شکنجه بهسبک آلمان نازی در جنگجهانی دوم تبدیل میشود. قبول دارم که اگر کفش را دربیاورید و پاها را روی هم بیندازید صفای دیگری دارد اما برای دیگران هیچ صفایی ندارد. حتی گاهی بوی خوب هم آزاردهنده است مثل بوی غذا، نان تازه و... خب شما که همت کردید و دو پرس کوبیده خریدید با اهل منزل میل کنید زحمت بکشید، با وسیلهای بهغیر از اتوبوس به منزل بروید تا قاروقور شکم بقیه را درنیاورید. شاید هم در شرایطی دیگر حسابی گرسنهاید و اگر فوری دستبهکار نشوید، احتمالا در ترافیک دوام نمیآورید و به مقصد نخواهیدرسید. خب در این شرایط طبیعی است که ساندویچ ژامبونتان را از توی کیف دربیاورید تا حالی به معدهتان بدهید اما خب حضار را هم از خرتخرت جویدن خیارشور و بوی ژامبون، بهرهمند خواهیدکرد. اگر مسیر رفتوآمدتان طولانی است و وسط راه به تجدید قوا نیاز دارید، بیخیال خوردنیهای بودار و صدادار شوید. فکر هم نکنید کار با تعارف الکی زدن به دیگران یا عذرخواهی از آنها بابت آلودگی بویایی و شنوایی، جمع میشود. از همه اینها مهمتر شاید شما قبل از سوار شدن سیگار بکشید اما بوی سیگار روی بدن و دهان شما هست و باعث آزار جدی دیگران میشود.
و اما نفر بغلی
شاید نفر بغلی ما حوصله گپ زدن یا شنیدن خاطرات ما را نداشتهباشد، خلوتش را بههم نریزیم. حریم فیزیکیاش را حین نشستن و ایستادن رعایت کنیم. هرچه در گوشیاش میبیند، کاملا بهخودش مربوط است. کیف روی صندلی کناریمان نگذاریم. برای کسی که ایستگاه بعدی میخواهد سوار شود، جا نگیریم. اگر کسالت داریم، ماسک بزنیم حتی اگر درحد یک عطسه ساده باشد.
تصویرساز :سعیدمرادی، منبع تصویرسازی: زندگی سلام(23/4/1398)