زرد؟ سبز؟ بنفش؟ رنگ مورد علاقه تو کدام است؟ می‌دانی از کی و کجا به رنگ محبوبت تبدیل شد؟ رنگ مورد علاقه در دوران کودکی ظاهر می‌شود. از هر بچه‌ای که بپرسید رنگ محبوبش چیست، فوری و بدون درنگ پاسخ می‌دهد. تحقیقات می‌گوید بچه‌ها رنگ‌ دوست‌داشتنی‌شان را براساس تداعی‌هایی که با آن‌ همراه می‌شود، انتخاب می‌کنند؛ رنگی که با احساسات و تجربیات مثبت مرتبط است، به رنگ مورد علاقه تبدیل می‌شود. فشارهای اجتماعی مانند صورتی بودن لباس‌ها و اسباب‌بازی‌های دخترانه هم تأثیر زیادی بر انتخاب رنگ دارد. در ادامه سعی داریم دقیق‌تر بفهمیم که سروکله رنگ محبوب ما از کجا توی زندگی‌مان پیدا شده ‌است.

  تجربیات روزمره
محققان می‌گویند ما رنگ موردعلاقه داریم چون چیزهای موردعلاقه داریم. «کارن شلوس» استاد روان‌شناسی در دانشگاه «ویسکانسین-مدیسون» آمریکا طی آزمایش‌هایی که انجام داده‌است، می‌گوید رنگ‌ها خنثی نیستند. ما براساس تاریخچه ذهنی‌مان به رنگ‌ها معنا می‌دهیم و دلایل شخصی باعث می‌شود بعضی رنگ‌ها را دوست داشته‌باشیم و بعضی‌های دیگر را نه و رنگ‌ محبوب‌مان درطول زندگی تغییر کند. قرارگرفتن درمعرض تجربیات روزمره، ازطریق شرطی‌سازی، احساس ما به رنگ‌ها را شکل می‌دهد. اما چطور؟ شلوس در یکی از آزمایش‌هایش به داوطلبان تعدادی مربع رنگی روی یک صفحه نمایشگر نشان داد و از آن‌ها خواست میزان علاقه‌شان را به رنگ‌ها ارزیابی کنند. در مرحله بعدی، همان داوطلبان دوباره یک‌سری تصویر رنگی تماشا کردند با این تفاوت که این‌بار به‌جای مربع، تعدادی شیء‌ رنگی نمایش داده‌شد. نیمی از شرکت‌کنندگان تصاویر قرمزرنگی دیدند که خاطرات مثبت برای‌شان تداعی می‌کرد مثل توت‌فرنگی و گل رز و یک‌سری تصاویر سبزرنگ نفرت‌انگیز تماشا کردند مثل لجن. نیم دیگر شرکت‌کنندگان، برعکس رنگ قرمز را با زخم‌های چندش‌آور و رنگ سبز را با تپه‌های زیبا تماشا کردند. بعد از این، شلوس و تیمش با انجام دوباره یک تست ترجیح رنگ، فهمیدند که انتخاب داوطلبان به‌سمت رنگ‌هایی که به‌طور مثبت ارائه شده‌بودند، تغییر کرد.

  القائات اجتماعی
بنابراین از آن‌جایی‌که تجارب ما از جهان دایم بر نحوه نگرش و تفسیر ما تأثیر می‌گذارد، ترجیحات رنگی هم تحت‌تأثیر همین تجربیات‌اند. بالاتر به رنگ صورتی و تأثیر فشار اجتماعی که آن را رنگی دخترانه قلمداد می‌کند، اشاره کردیم؛ پسربچه‌ها از انتخاب صورتی به‌عنوان رنگ موردعلاقه‌شان اجتناب می‌کنند و درمیان مردان هم به‌ندرت کسی پیدا می‌شود که طرفدار این رنگ باشد اما اگر براساس دیده‌ها و شنیده‌های خودمان به این نتیجه برسیم که صورتی رنگی دخترانه است، مرتکب اشتباه شده‌ایم. محققان در فرهنگ‌های بسته‌ای که تحت‌تأثیر القائات جهانی نیستند، این موضوع را بررسی کرده‌اند. آن‌ها متوجه شدند در روستاهایی در آمازون، پرو و کنگو هیچ دختری به رنگ صورتی علاقه نشان نمی‌دهد. درواقع می‌شود این‌طور گفت که سلیقه شخصی، چندان هم شخصی نیست.منبع: www.bbc.com

   من کی‌ام؟
 محمد ریحانی هستم، متولد سال 1377 در بجنورد. پاراگلایدر را از 10سالگی شروع کردم و اکنون عضو تیم ملی «فرود دقت» (دقیق‌ترین محلی که خلبان باید در آن‌جا فرود بیاید) پاراگلایدر و مربی رسمی سازمان هواپیمایی کشور هستم.

   چطور مربی پاراگلایدر شدم؟
پدرم که یکی از قدیمی‌ترین مربیان پاراگلایدر در کشور هستند، از کودکی مربی و مشوق اصلی من برای یادگیری این ورزش بودند. راستش از زمانی که دست چپ‌ و راستم را شناختم، پرواز با پاراگلایدر را شروع کردم و از پنج‌سالگی کمک‌مربی پدرم بودم. اکنون پاراگلایدر ورزش حرفه‌ای و شغل اصلی من است و خوشحالم از این‌که تا امروز موفق به دریافت 9 مدال کشوری در این رشته شده‌ام.

   شما چطور می‌توانید همکار من شوید؟
خوشبختانه در تمام شهرهای کشور سایت پرواز پاراگلایدر وجود دارد و علاقه‌مندان می‌توانند به آن‌جا‌ مراجعه کنند و آموزش ببینند. آموزش پاراگلایدر در چهار سطح مقدماتی تا پیشرفته تعریف شده‌است. در دوره مقدماتی به‌همراه مربی پرواز می‌کنید و در سطح دوم باید 25 سورت (واحد شمارش پرواز) پرواز زیرنظر مربی داشته‌باشید. در سطح سه و چهار پروازها بیشتر و تخصصی‌تر می‌شود. در پایان هر دوره برای شما گواهی‌نامه‌ای صادر می‌شود که معمولا از سازمان هواپیمایی کشوری یا انجمن ورزش‌های هوایی است. برای مربیگری باید هر چهار سطح را گذرانده ‌باشید. پیشنهاد می‌کنم برای سنجش علاقه‌مندی‌تان به این ورزش ابتدا پرواز تفریحی را چندین‌بار تجربه کنید و درصورت آمادگی جسمی و روحی لازم در کلاس‌ها شرکت کنید.

   یک مربی پاراگلایدر باید چه ویژگی‌ها و امکاناتی برای آموزش پرواز داشته‌باشد؟
یک مربی پاراگلایدر پیش از هرچیز باید تجربه کافی برای آموزش داشته‌باشد و پروازهایش به‌صورت مداوم باشد. فرد برای مربیگری لازم است حداقل پنج‌سال مرتب پرواز کرده‌باشد. بعد از داشتن گواهی‌نامه، تجهیزات کامل و تیم پرواز برای یک مربی بسیار مهم است.

   شیرینی‌ها و سختی‌های این ورزش چیست؟
شاید تجربه پرواز، رویای کودکی خیلی از ما باشد و برای یک مربی چیزی شیرین‌تر از این نیست که آرزوی پرواز را برای خود و خیلی‌های دیگر به واقعیت تبدیل کند. از طرفی دیدن زیبایی‌های طبیعت از نمای هوایی غیرقابل توصیف است. یکی از دغدغه‌ها و درواقع مهم‌ترین سختی حرفه ما گران بودن تجهیزات پرواز است و از آن‌جایی‌که هنوز هیچ تسهیلاتی برای پرداختن به این ورزش اختصاص داده نشده ‌است، کار ما سخت می‌شود.

   چه آینده‌ای پیش‌روی یک مربی پاراگلایدر است؟
لازم است درابتدا بگویم خلاف تصور خیلی‌ها پاراگلایدر ورزش خطرناکی نیست و طبق رتبه‌بندی سوانح ورزشی در مرتبه 14 و بعد از دوچرخه‌سواری و اسکیت قرار می‌گیرد. ازطرفی در پاراگلایدر محدودیتی برای سن و وزن نداریم؛ مثلا اکنون خلبان زیر 10سال و بالای 70 سال داریم پس اگر علاقه‌‎مند هستید و شرایطش را دارید، بدون نگرانی این ورزش را شروع کنید. برای آینده شغلی پاراگلایدر ساده‌ترین راه اشتغال در سایت‌های پروازی و درصورت امکان، مشارکت در راه‌اندازی کلوب ورزش‌های هوایی است. خوشبختانه کشور ما قابلیت برگزاری مسابقات کشوری و بین‌المللی را دارد و وجود این مسابقات در دیده شدن و اهمیت پیدا کردن این رشته ورزشی تأثیرگذار است.

«متئورا» به‌معنی صخره‌های معلق‌درهوا، منطقه‌ای در یونان است که 30صومعه روی آن ساخته شده‌است. صومعه‌های متئورا از مهم‌ترین نمونه‌های تحول در معماری به‌شمار می‌آیند که سازه‌ها روی ماسه سنگ طبیعی و ستون‌های سنگی ساخته شده‌اند. این صومعه‌ها حدود 400متر بالاتر از دره «پاینس» و شهر کوچک «کالام‌باکا» واقع شده‌اند. متئورا در سال 1988 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است و سالانه گردشگران زیادی از آن دیدن می‌کنند. درباره شکل‌گیری این صخره‌ها و ساخت صومعه‌ها در ارتفاع روایت‌های مختلفی وجود دارد. ظاهرا این صخره‌ها از هزارسال پیش وجود داشته‌ و سازه‌ها توسط راهب‌هایی ساخته شده‌است که این منطقه از یونان را برای گوشه‌نشینی و عبادت انتخاب کرده‌بودند. راهبان برای بالا رفتن از صخره‌ها و حمل مصالح به بالا از نردبان و طناب‌هایی که با تسمه به یکدیگر وصل شده و تورهای بزرگ استفاده می‌کردند. بالا رفتن از این صخره‌ها بدون داشتن وسایل و تجهیزات به‌اندازه کافی مرگبار بوده، چه برسد به حمل مواد و مصالح ساختمانی حین بالا رفتن! به همین دلیل افراد زیادی در این راه مجروح و کشته شدند. امروزه گردشگران برای رفتن به این منطقه می‌توانند از پله‌های سنگی که همگی به‌صورت دستی در دل صخره‌ها ایجاد شده‌است، استفاده کنند. هم اکنون تنها شش صومعه برای بازدید عموم باز است. «صومعه مقدس متئورن بزرگ»، قدیمی‌ترین و مرتفع‌ترین صومعه، 615متر بالاتر از سطح دریا، اواسط قرن 14میلادی ساخته شده‌است. داخل صومعه، مجسمه‌ها و نقاشی‌های دیواری بسیار زیبایی وجود دارد که به قرون 14 تا 16 میلادی بازمی‌گردد. یک موزه بسیار زیبا هم برای بازدید عموم وجود دارد. در آشپزخانه، سرداب‌های نوشیدنی و در ضریح صومعه، استخوان‌های ساکنان قدیمی آن روی قفسه‌ها چیده شده‌است.
 

فارغ از فرهنگ و زبان، دیدن پرواز پرندگان همیشه مفهوم آزادی و رهایی را در ذهن‌ها بر‌می‌انگیزد. این برانگیختن باعث می‌شود که تصویر پرنده‌های درحال پرواز به‌ نمادی از رهایی تبدیل شود. سمبلیسم (نمادگرایی) ابزاری است در ادبیات و هنر برای نمایش یا بیان یک مفهوم با استفاده از چیزی دیگر. این قابلیت که کارگردان یا نویسنده فیلم‌نامه برای برانگیختن قوه‌ تخیل مخاطب و عمق ‌بخشیدن به داستان از آن استفاده می‌کند، معانی پنهان و پیچیده را به‌طور ساده بیان‌ می‌کند و باعث بهبود تجربه کلی سینمایی مخاطب می‌شود. هدف اصلی از نمادگرایی در فیلم، کمک به بیان بهتر ایده‌های کلیدی خاص در فیلم‌نامه به‌گونه‌ای معتدل است که هم توی ذوق نزند و هم به‌اندازه کافی قابل توجه باشد. در این شماره سینماتوگراف به تعریف سمبل و جایگاهش در چند فیلم معروف می‌پردازیم.

انواع سمبلیسم
    نمادگرایی شخصیت
یک نمونه عالی از شخصیت نمادین، فرد دوچهره در «شوالیه تاریکی» است. این شخصیت  که نقش مثبتی از ابتدای فیلم داشته‌است، مدت کوتاهی پس از سوختن نیمی از صورتش به یک شخصیت شرور تبدیل می‌شود. دو چهره، نمادی از دوگانگی طبیعت انسان بین خوب و بد بودن است.

    نمادگرایی شیء
اشیا یکی از شناخته‌شده‌ترین راه‌ها برای افزودن نمادگرایی به داستان هستند و به درک بهتر روایت و شخصیت فیلم کمک می‌کنند؛ یکی از به‌یادماندنی‌ترین این نمادها، فرفره در فیلم «تلقین» است که به شخصیت اصلی داستان کمک می‌کند تا بتواند رویا را از واقعیت تشخیص دهد. فرفره که قبلاً متعلق به همسر مرحومش بوده‌است، احتمالاً می‌تواند نماد گناه و پشیمانی مداوم او درباره مرگ همسرش باشد. این فرفره در صحنه پایانی، می‌شود نمادی از فردی که درنهایت، غم و اندوه خود را درباره مرگ همسرش رها می‌کند.
    نمادشناسی رنگ ها
با استفاده از رنگ می‌شود ارزش نمادینی به فیلم‌نامه اضافه‌کرد. به‌طور کلی رنگ‌ها دارای معنای مختلفی هستند. مانند شخصیت‌های انیمیشن «درون و بیرون/ inside out» که در آن جنبه‌ غمگین شخصیت، آبی‌رنگ بود و رنگ قرمز، وجهه خشمگین او را نشان می‌داد.

چند نماد درخشان
    فیلم انگل     سنگ     
یکی از برجسته‌ترین نمادها در این فیلم، سنگی است که توسط یکی از دوستان پسر خانواده به‌عنوان نشانه برای به‌دست‌آوردن ثروت و رفاه به خانواده «کیم» داده‌می‌شود. خانواده کیم بلافاصله پس از دریافت سنگ، در خانه فردی به‌نام «پارک» مشغول به‌کار می‌شوند. در این مرحله، سنگ نمادی از شانس و اقبال است اما با ادامه داستان، نماد تغییر می‌کند و درنهایت توسط شوهر خانواده به‌عنوان سلاح استفاده می‌شود.

    فیلم جوکر    دلقک     
تصاویر دلقک در سرتاسر فیلم جوکر با معانی نمادین مختلفی لایه‌بندی شده‌است. در صحنه آغازین، جوکر را می‌بینیم که درحال آرایش صورت‌ خود است. در این مرحله، دلقک بودن درواقع صرفا نشان‌دهنده شغل شخصیت است اما در ادامه با بیکار شدن جوکر، تصویر دلقک تغییر معنی‌داری می‌کند و به نمادی از گریز شخصیت از واقعیت و جامعه تبدیل می‌شود. در انتهای فیلم هم جوکر با هویت جدید، می‌شود نمادی از شورش علیه کسانی که بر شهر حکومت می‌کنند.

    پدرخوانده       پرتقال    
پرتقال به‌عنوان یک نماد کلیدی در فیلم پدرخوانده، بیانگر معانی مختلفی در این فیلم است. مثلا هنگامی که «ویتو کورلئونه» در خیابان مورد سوءقصد قرار می‌گیرد، درحال خرید پرتقال است یا در جلسه بین پنج خانواده مافیا، پرتقال روی میز آن‌ها قرار دارد. حتی در پایان فیلم، مرگ «ویتو کورلئونه» بر اثر حمله قلبی داخل یک باغ پرتقال و پس از پوست کردن یک پرتقال است. بیشتر منتقدها پرتقال را نماد ثروت، سلطنت، جاودانگی، باروری و زیبایی دانسته‌اند.
منبع: industrialscripts.com

همه ما گاهی‌اوقات احساس بدخلقی و غمگین بودن داریم؛ این تجربه کاملا طبیعی است و ارتباطی با افسردگی ندارد. پس اگر این‌طور وقت‌ها به دیگران چنین واکنشی نشان می‌دهیم «چیه باز افسرده شدی؟»، احتمالا افسردگی را درست نمی‌شناسیم. افسردگی حالتی از غمگینی است که برای هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی بیشتر طول بکشد. این اختلال صرفا با تأثیر بر خلق‌وخو شناخته نمی‌شود بلکه باید بر عملکرد اجتماعی و تحصیلی تأثیر منفی بگذارد و عمدتا با این نشانه‌ها خودش را نشان می‌دهد؛ انرژی پایین، مختل شدن خواب و اشتها و از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلا منشأ لذت بوده‌اند. افسردگی همچنین بر نحوه تفکر و احساس فرد درباره خود هم تأثیر می‌گذارد؛ ممکن است راجع به خود احساس بدی داشته‌ باشد یا خود را به‌خاطر دوران سختی که در آن قرار دارد، سرزنش کند درحالی‌که فرد تقصیری در مبتلا شدن به افسردگی ندارد. افرادی که دچار افسردگی می‌شوند، اغلب احساس تنهایی می‌کنند. ممکن است تصور کنند که هیچ‌کس متوجه رنج آن‌ها نمی‌شود یا اهمیتی نمی‌دهد. این اختلال، به‌معنی شکست فرد در زندگی نیست و شایع‌تر از آن چیزی است که مردم فکر می‌کنند. افسردگی می‌تواند به‌آهستگی شروع شود با مرور زمان شدت بیشتری پیدا کند، بنابراین لازم است که در سریع‌ترین زمان ممکن موردتوجه و درمان قرار بگیرد. شرایط زندگی فرد دچار افسردگی با توجه و مراقبت بهتر می‌شود. اگر با توجه به آن‌چه گفته‌شد، فکر می‌کنید ممکن است افسرده باشید، سه پیشنهاد که در ادامه می‌خوانید،  برای‌تان مفید خواهدبود.

1 با یک بزرگ سال مورداعتماد صحبت کنید. این فرد می‌تواند یکی از والدین، معلم یا آشنای مطمئنی باشد. به آن‌ها درباره شرایط‌تان توضیح بدهید. این کار ممکن است برای‌تان دشوار باشد اما درنهایت به شما کمک خواهدکرد که کمتر احساس تنهایی کنید و مسیر درستی را برای دریافت کمک تخصصی پیدا کنید.

2حرف زدن با یک فرد قابل‌اعتماد، قدم مهمی در درمان افسردگی است اما کافی نیست. این فرد قرار است به شما کمک کند که به یک درمانگر ماهر مراجعه کنید. همان‌طور که متوجه شدید افسردگی چیزی بیشتر از یک احساس غمگینی است و بنابراین نیاز به برنامه درمانی دارد. روند درمان هم به صبوری و مداومت نیاز دارد.

3 اگر به هر دلیلی به یک بزرگ سال قابل‌اعتماد دسترسی ندارید، با مراکز مشاوره تلفنی تماس بگیرید. فردی که پشت خط به حرف‌های شما گوش می‌کند، موقتا راهکاری برای‌تان خواهدداشت و شما را در پیدا کردن یک درمانگر متخصص راهنمایی خواهد کرد.
منبع: kidshealth.org

یکی از شیرین‌ترین کارهای دنیا کنجکاوی کردن است؛ لذت کشف، رسیدن به جواب، سرک کشیدن در دنیای مسائل ریاضی، چیستان و معما، هرکدام برای این شیرین هستند که حس کنجکاوی ما را اغنا می‌کنند. لحظه پیروزی بعد از تقلای فکری، لحظه رسیدن به جواب بعد از تکاپو و... لحظات شیرینی هستند. کنجکاوی ازجمله کارهایی است که هم روندش شیرین است هم نتیجه‌اش. خیلی از سریال‌ها با همین فرمول مخاطب را معتاد می‌کنند، مثل «رتبه‌بندی پادشاهان». انیمه‌ای که یک سوال پیش‌پای شما می‌گذارد و شما را با دنیایی از کنجکاوی تنها می‌گذارد تا همراهش باشید برای رسیدن به پاسخ. داستان سریال درباره یک شاهزاده ناشنوا به‌نام «بوجی» است که توانایی صحبت کردن هم ندارد. پدرش بزرگ‌ترین شمشیرزن سرزمینی است که موردتهاجم هیولاها بوده و حالا شاهزاده کم‌سن‌وسال که اصلا به قیافه‌اش نمی‌خورد باید پا جای پدر بگذارد. این‌وسط مشکلی وجود دارد. او زیادی مهربان و شیرین است. مثلا وقتی کسی لباس‌هایش را می‌خواهد، او راحت لباس‌ها را می‌دهد و برهنه به شهر برمی‌گردد. ازطرفی برادر ناتنی‌اش هم آدم حقه‌باز و قدرت‌طلبی است که می‌خواهد در رتبه‌بندی پادشاهان  همه سرزمین‌ها از همه بالاتر باشد و مقدمه رسیدن به این آرزو، عقب زدن برادر ناشنوا و مهربان است. مخاطب که به‌خاطر ظاهر و مهربانی شخصیت، شاهزاده «بوجی» را دوست دارد، بعد از تماشای یکی، دو قسمت می‌خواهد بداند بوجی چطور می‌تواند حقش را بگیرد و بر سرزمین‌های پدری حکومت کند. فصل اول این سریال پخش شده‌است و می‌توانید با دوبله فارسی تماشایش کنید.

  خورشید وسط آسمان بود و می‌درخشید. سگ نگهبان که روزش را با صدای زیبای قناری و دیگر پرندگان شروع کرده‌بود، نزد آنان رفت و گفت: «شما خیلی خوب آواز می‌خوانید. ای کاش خدا مرا هم پرنده‌ای خوش‌صدا خلق می‌کرد تا همیشه می‌توانستم برای مردم لذت و شادی پدید آورم. دیگر از سگ گله بودن خسته‌ام، این کار خیلی بی‌ارزش است.» قناری لبخندی زد و گفت: «ای سگ مهربان! آواز خواندن کار هر روز ماست ولی هیچ‌کس بابت این کار از ما تشکر نمی‌کند و حتی گاهی باید از مردم فرار کنیم تا صدمه‌ای به ما نزنند. با این‌حال ما به خواندن خود ادامه می‌دهیم و به ستایش خدا مشغولیم چراکه هیچ کار خدای بزرگ، بی‌حکمت نیست. وظیفه تو خیلی مهم است چون مراقب گوسفندان هستی و با این کارت خیلی به چوپان کمک می‌کنی.» سگ با شنیدن این سخنان بسیار شاد شد و فهمید که چه مسئولیت مهمی برعهده‌اش است. خدایی که حیوانات را بیهوده خلق نکرده و هر یک از آنان فوایدی دارند، ممکن نیست که انسان را بی‌هدف آفریده ‌باشد. او برای ما برنامه‌های ویژه‌ای دارد. تنها باید هدف از خلقت خود را بشناسیم تا بتوانیم با برنامه‌ریزی و اقدام صحیح سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین کنیم.