توئیت روز
تعداد بازدید : 27
انتخابات آمریکا یا پیتزا؟!
نتیجه انتخابات هر کاندیدا یه چیز شخصیه. هی ازشون نپرسین الکترالت چند شد، کدوم ایالت قبول شدی و اینا!
اگه توی طول این چهارسال خونده بودین، شب انتخابات اینقدر استرس نداشتید!
استرسی که بعضیها برای نتیجه انتخابات نیوجرسی و آریزونا داشتن، برای آرای ماخوذه از حوزه محلهشون نداشتن!
یارو تو صف اتوبوس میگفت انتخابات آمریکا هم پوششی بود برای این که مصاحبه ریحانه پارسا یادمون بره. برگهای درختهای تو ایستگاه هم ریخت از این تحلیل!
یه جوری اسم ایالتهای آمریکا رو خوب بلد شدیم انگار نه انگار تا دیروز بجنورد و بیرجند و بروجرد رو با هم قاطی میکردیم!
غمگینم مثل اون راننده تاکسی که ماشینش خراب شده و کلی تحلیل مونده روی دستش!
کسی که بین تو و پیتزا، تو رو انتخاب کرد یعنی دروغگوست، چون کسی که بتونه به پیتزا خیانت کنه به تو هم میتونه خیانت کنه!
من تقریبا هر کاری تونستم برای مهاجرت انجام دادم، کلی تلاش و اصرار و خواهش، هیچکدوم جواب نداد. دیگه خیلی اصرار کردم، راننده اتوبوس بلند شد زد زیر گوشم، گفت این اتوبوس مشهد- تهرانه، نمیتونم ببرمت پاریس، بفهم!
تو اگه یه جنس سههزار میلیاردی هم تو فروشگاههای اینترنتی پیدا کنی، باز یه نفر تو بخش نظرات مشتریان نوشته «بد نبود. به هر حال با توجه به قیمتش نباید انتظار زیادی داشت»!
تو بیوگرافی صفحهتون، اسم دانشگاهتون، معدل، نمره زبان آیلتس، رتبه کنکور و نمره انضباط سوم راهنماییتون رو هم بنویسید، ما مشتاقیم بدونیم!
به نظر ما همین که تو شمال آدم سیرترشی میخوره و دهنش بو نمیگیره، دلیل کافیه برای شمال زندگی کردن!
تا حالا شده یه آهنگ ببردت یه جای دیگه؟ مثلا تو یه رستوران آهنگ فرزاد فرخ گذاشته بودن، من رفتم یه رستوران دیگه!
تو خونه ما یکی که مریض میشه اینقدر بهش سوپ میدن بخوره که آخرش برای این که غذای خوب گیرش بیاد خالی میبنده میگه خوب شدم، تمومش کنید!
من بزرگترین درس زندگیم رو وقتی گرفتم که مامانم رو اذیت کردم، با دمپایی زد و گفت دمپایی رو بده بهم. وقتی دادم بهش یه کم دور شدم دوباره زد!
دیدین تو تبلیغ تلویزیون یه بچه با لباس کثیف میاد و میگه مامان، بعد مامانش هم با لبخند لباس رو میندازه تو ماشین لباس شویی؟ منم یه بار این کار رو کردم، مامانم اونقدر من رو زد که مثل لباسم کبود شدم!
تو لباس خریدن تا مرحله اسکرین شات گرفتن از لباسهای مورد علاقهام بیشتر نمیتونم پیش برم!
تاریخ 9/۹/99 اینقدر رنده که شاید منم برم بیمارستان یه زایمان ریز بکنم بیام!