پرونده های مجهول
تعداد بازدید : 63
افسانه خانه شماره 50 در لندن
قصه خانه ای که ادعا می شود بیش از 200 سال است موجود مرموز و ناشناخته ای در آن، جا خوش کرده است
مترجم : فاطمه قاسمی
باید بپذیریم با وجود انکار عدهای، بیشتر مردم از وجود خانههای تسخیر شده و داستانهای عجیب و ترسناکی که دربارهشان گفته میشود، با روی باز استقبال میکنند. هرچه داستانهای پشت این خانهها وهمآورتر باشد، میل به بازدید از این مکانها هم بیشتر است. یکی از این مکانهای اسرارآمیز که گویا سالها قبل اتفاقات غیرقابل باوری در آن رخ داده است، ساختمان زیبای شماره 50 در یکی از میدانهای مشهور لندن است. این بنا رازهای نهفته در دلش دارد که هنوز دلیل موثقی برایشان پیدا نشده است.
روایت شماره 1؛ دانشجوی کنجکاو
سال ۱۸۴۰ است و خبرهای عجیب این خانه و موجود مرموزی که در آن زندگی میکند، به گوش «روبرت واروبویس»، دانشجوی 20ساله میرسد. یک روز که روبرت با دوستانش در حال قدم زدن در اطراف این خانه هستند، آنها شجاعت روبرت را به چالش میکشند و از او میخواهند برای نشان دادن دل و جرئتش یک شب را به تنهایی در طبقه دوم این ساختمان سپری کند. روبرت هم برای این که در برابر دوستانش کم نیاورد، از صاحبخانه خواهش میکند که این اجازه را به او بدهد. صاحبخانه که مردد است، دو شرط تعیین میکند؛ یکی این که روبرت با خودش اسلحه حمل کند و دوم این که به محض دیدن چیزی غیرمعمول ازطریق زنگی در اتاق، او را خبر کند. روبرت شرطها را میپذیرد. چیزی از نیمهشب نگذشته که صاحبخانه از صدای زنگ و شکستگی درِ طبقات بالا خودش را به روبرت میرساند و او را در گوشهای از اتاق پیدا میکند در حالی که از ترس میلرزد و زبانش بند آمده است.
روایت شماره 2؛ دریانوردان شجاع
50 سال بعد از ماجرای روبرت، دو دریانورد در نزدیکی لندن پهلو میگیرند تا کمی استراحت کنند. «رابرت مارتین» و «ادوارد بلاندن» از روی کنجکاوی، خانه اسرارآمیز شماره ۵۰ را که آن زمان تقریبا متروکه شده بود، برای ماندن انتخاب میکنند. وقتی به طبقه دوم میروند، چیز عجیب و غیرقابل توصیفی حس میکنند اما اهمیتی نمیدهند و به خواب میروند. ساعتی از نیمه شب نگذشته که با صدای وحشتناک پشت در از خواب میپرند. درحالت خواب آلودگی و در تاریکی متوجه خزیدن موجودی روی زمین میشوند. بلاندن فورا به سمت اسلحهاش میرود که در همین هنگام، موجودی به او حمله میکند. مارتین موفق میشود از خانه فرار و پلیس را خبر کند. موقع برگشت به خانه جسد بلاندن با صورت وحشت زده در گوشهای از اتاق افتاده بود. مارتین هیچگاه نتوانست آن موجود را آنطور که باید توصیف کند چون پیش از آن حتی در دل اقیانوس هم چنین چیزی ندیده بود. او گفت این موجود شکلی نافرم و شبیه یک مایع چسبناک داشته که با صدای عجیب اش آنها را میترسانده است، چیزی شبیه هشت پا!
واقعیت چه میتواند باشد؟
این دو روایت، مشهورترین ماجراهایی است که درباره این خانه نقل شده که در عین واقعی بودن شبیه فیلمهای تخیلی است. برخی از مردم معتقدند که موجود ناشناخته خانه 50، احتمالا یک هشتپا بوده که ازطریق رودخانه «تیمز» وارد کانال زیرزمینی لندن شده، به زندگی خارج از دریا راه یافته و در این خانه ماندگار شده است. عدهای هم این خانه را تسخیرشده توسط روحی میدانند که سالها قبل در آن زندگی میکرده است و نمیخواهد کسی را به سکونتگاهش راه دهد. شاید هم کل قضیه ترفند صاحبان ملک برای بر سر زبان انداختن آن باشد. هر چه هست هنوز هیچ توضیح دقیقی از این موجود ارائه نشده است. با این حال در بسیاری از موارد ذهن ما تحت تاثیر فیلمهای ژانر وحشت به داستان پردازیهای غیرقابل باور درباره این افسانهها دامن زده است به خصوص انگلیسیها که به شدت خرافه پرست هستند. باور این داستان به شما بستگی دارد.
منابع: paranorms،eligasht، historicmysteries