پرونده
تعداد بازدید : 97
عجایب زندگی قرون وسطایی
آشنایی با 8 مورد از آداب و رسومی که در قرون وسطی رواج داشته و همهشان عجیب و تا حدودی خندهدار بودند؛ مثل محاکمه حیوانات یا طلاق بعد از نبرد تن به تن
مترجم : یاسمین مشرف
اعصار و قرون گذشته و آداب و رسوم و هنجارهای رایج در آنها یکی از موضوعات جالب برای مردمان هر دوره و نسلی است. در این میان برخی قرون و اعصار تاریخی هستند که دارای آداب و رسوم و ویژگیهای جالبتر و عجیبتری بودهاند. قرون وسطی یکی از همین دورههای تاریخی است. برای مردمان عصر حاضر قرون وسطی که به دورهای از تاریخ اروپا در فاصله قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی اطلاق میشود، مملو از مفاهیم و شرایط بیگانه و ناآشناست. این دوران که به آن سدههای میانه هم گفته میشود یکی از تاریکترین دورهها در طول تاریخ اروپا بوده است. جنگهای فراوان، شیوع بیماریها و فقدان بهداشت که از مشخصههای بارز این دوره است باعث به وجود آمدن مشکلات زیاد برای مردمانی می شده که از بخت بدشان در این برهه زمانی به دنیا آمده بودند. با این حال برای ما که از دور و بعد از گذشت قرنها به دورهای به نام قرون وسطی نگاه میکنیم، این دوران در واقع یک برهه تاریخی جالب است که مردمان آن برخی از عجیبترین، جالبترین، خندهدارترین و حیرت انگیزترین باورها، سنتها و روندهای تاریخ بشر را خلق کردهاند. باورها و سنتهایی که شاید بسیاری از ما چیز زیادی درباره آنها نشنیده باشیم. ما، در این مطلب نگاهی به این گذشته دور انداختهایم تا شما را با برخی از واقعیتهای جالب درباره آنها آشنا کنیم.
خدمتکار شدن اربابها در جشن احمقها
بسیاری از مردم اروپای قرون وسطی از جمله فرانسه در اول ژانویه هر سال در جشن احمقها کنار هم گرد میآمدند. به نوشته «مکس هریس» در کتاب «نابخردی؛ تاریخچه جدیدی از جشن احمقها» در این جشن، بالاترین مقامهای رسمی جای خود را با خدمتکاران و پایینترین مقامها عوض میکردند؛ خدمتکاران، ارباب میشدند و افراد عادی تاج به سر میگذاشتند و اربابان خدمتگزاری خدم و حشم خود را میکردند. هرچند در ابتدا این مراسم فقط محدود به سالنهای کلیسا بود اما کمکم مردم عادی نیز اقدام به برگزاری این جشن که شامل رژهها، نمایشهای خندهدار، پوشیدن لباسهای مضحک و خواندن آوازهای رکیک و ... بود، کردند. با این حال و با گذشت زمان قوانین سختتر شده و انجام برخی کارها در چنین جشنی ممنوع شد تا اینکه در قرن 16 میلادی همه فعالیتهای ضد انسانی در این جشن ممنوع اعلام شدند.
محاکمه حیوانات
زندگی در قرون وسطی نه تنها برای انسانها بلکه برای همه انواع حیوانات از چهارپایان گرفته تا حشرات، زندگی دشواری بوده است. در این دوره حیوانات هم مانند مالکان دوپای خود، در صورت زیر پا گذاشتن قانون محاکمه میشدند! داستانهای غمانگیز زیادی از محاکمه حیوانات در این دوران ثبت شده که تعداد موارد آن دست کم به 85 مورد میرسد. «ای. پی. ایوانز» در کتاب «پیگرد قانونی و مجازات مرگ برای حیوانات» که سال 1906 به چاپ رسید به این محاکمهها اشاره کرده و آورده است که خوکها به نوعی قاتلان زنجیرهای به شمار میآمدند چرا که معمولا به جویدن اندامها و حتی خوردن کودکان متهم و محکوم میشدند. در بیشتر این محاکمهها، خوکها مقصر شناخته میشده و مجازات مرگ یا به کمک طناب دار یا به شکل سوزانده شدن برای آنها در نظر گرفته می شده است. در سال 1386 میلادی در اقدامی عجیب به یک خوک که به مرگ محکوم شده بود، برای اجرای حکم، جلیقه، دستکش، زیرشلواری و نقاب پوشانده شد! اما فقط خوکها نبودند که مورد محاکمه و مجازات قرار میگرفتند. در سال 1474 یک خروس به جرم «جنایت غیرطبیعی» تخم گذاشتن گناهکار شناخته شد! موشها هم از حیواناتی بودند که اغلب، حکمهای بلندبالایی دریافت میکردند که بر اساس آنها باید محوطه خانهها را ترک میکردند. در یک مورد عجیب دیگر در سال 1596، دادگاهی برای محاکمه دلفینها در شهر مارسی فرانسه برگزار شد. با این حال، همه محاکمهها هم به خشونت ختم نمیشدند. به عنوان مثال، یک الاغ که مورد سوء استفاده قرار گرفته بود، با توصیههای بسیاری که از طرف رئیس یک صومعه صورت گرفت، بی گناه و حیوانی خوشرفتار شناخته شد و حکم آزادیاش را گرفت.
کفش طویلتر
نشانه باکلاستر بودن
لباس برای اشراف و بزرگان قرون وسطایی موضوع بسیار مهمی بوده زیرا راهی برای نمایش ثروت و برتری کلی آنها نسبت به فقرا به شمار میآمده است. به همین دلیل و در آن زمان، مدهای مختلف و غیرمعمولی همچون کفشهای باریک و با طول زیاد برای مردان در اروپا رواج پیدا کرده است. «پام کرابتری» در کتاب «دانشنامه جامعه و فرهنگ در جهان قرون وسطایی» اشاره میکند که هرچقدر کفش مردان طول بیشتری میداشت، به معنای آن بود که صاحب آن از ثروت بیشتر و جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار است. طول بعضی از کفشها آن قدر زیاد بوده که مجبور میشدند به وسیله استخوان نهنگ به آن استواری و استحکام بیشتری بدهند. همچنین در اواخر قرن چهاردهم میلادی، مردان تمایل داشتند با لباسهای بدننما، در محلهای عمومی حاضر شوند و لباسهای بسیار تنگ و کوتاه بپوشند. به دنبال این روند، دوختن کیسه یا روکشی در قسمت جلوی شلوارهای مردانه برای نشان دادن مردانگی و متمایز بودن آنها از زنان رواج پیدا کرد.
طلاق بعد از نبرد
تن به تن زن و شوهر
در آلمان قرون وسطایی وقتی صحبت از حل اختلافات بود، زوجها وقت خود را با گفتوگو و استدلال تلف نمیکردند. آنها به جای اینکه مانند هر زوج معمولی استدلال کنند، وارد گود مبارزه با یکدیگر میشدند تا برنده درباره قطعی شدن طلاق، تصمیم نهایی را بگیرد! «کنت هاجز» استاد دانشگاه اوکلاهما، یک نسخه خطی قدیمی همراه با تصاویری پیدا کرده است که جزئیات روشهای نبرد میان زن و شوهرها را زمانی که چارهای جز محاکمه از طریق نبرد با یکدیگر نداشتهاند، نشان میدهد. طبق این نسخه خطی، شوهر همراه با یک گرز یا چماق تا کمر داخل یک گودال قرار میگرفته و زن با پارچهای که دو تا سه کیلوگرم سنگ به یک انتهای آن بسته میشده در دهانه گود میایستاده است. مشخص نیست که برنده مبارزه چگونه تعیین میشده اما نکته جالب اینجاست که طبق نسخه خطی، با وجود تفاوت قدرت بدنی زن و مرد امکان پیروزی برای هر دو طرف وجود داشته است!
تراشیدن موهای ابرو
و مژه برای
زیبا شدن
در حالی که امروزه بسیاری از خانمها برای برجستهتر و پررنگتر نشان دادن ابروها و مژههای خود هزینههای زیادی صرف میکنند اما در قرون وسطی شرایط کاملاً متفاوت بوده است. به نوشته «مارگارت شاس» در کتاب «دانشنامهای از زنان و جنسیت در اروپای قرون وسطایی» چاپ سال 2006، زنان قرون وسطایی که پیشانی را نقطه مرکزی چهره میدانستند برای مشخصتر ساختن این قسمت از چهرهشان، مژهها و ابروهای خود را به کلی برمیداشتند. بعضی از افراد که پایبندی زیادی به این موضوع داشتند، موهای بالای پیشانیشان را هم میتراشیدند تا چهره ای کاملاً بیضی و بیمو پیدا کنند.
دفن قلب مردهها
به صورت جداگانه
با توجه به اینکه در جامعه قرون وسطایی باورهای دینی پررنگ نبوده است و به علاوه بسیاری از مردم دایم قربانی قحطیها، جنگها و شورشها و بلایای طبیعی میشدند، مرگ در این دوره موضوعی بوده که فکر مردم را بسیار به خود مشغول میکرده و همواره در زندگی آنها حضور داشته است. به همین دلیل، گرایشی معروف به «هنر مردن» در جامعه رواج یافته است. آنگونه که «اوسترا راینیس» در کتابی با عنوان «اصلاح هنر مردن» چاپ 2007 مینویسد، ایده اصلی این گرایش این بود که مرگ یک انسان خوب باید برنامهریزی شده و در آرامش باشد. فرد در حال مرگ باید سرنوشت خود را بدون ناامیدی، کفر، ناشکیبایی، غرور و زیادهخواهی میپذیرفته است. نقاشیهای بسیاری که از این دوران به جا مانده که افراد قرون وسطایی را درحالی که قتلهای وحشیانه خود را با آرامش کامل میپذیرفتند به تصویر کشیده، گویای این موضوع است. نکته عجیبتر این بوده که معمولا قلب افراد به طور جداگانه دفن میشده است. واضح است که حمل و نقل جسد در گذشته کار بسیار دشواری بوده است. پس اگر کسی وصیت میکرده او را در جای مهم و بسیار دوری دفن کنند، چه میکردند؟ قلب فرد را خارج میکردند و در جایی که نمیتوانستند جسدش را ببرند دفن میکردند. البته فقط افراد ثروتمند میتوانستند هزینه این کار را پرداخت کنند.
فقط قتل عمد
در فوتبال خطا بوده!
اگر فکر میکنید هولیگانیسم فوتبالی یک پدیده مدرن است، اشتباه میکنید. در خور ذکر است که به رفتارهای ناهنجار و تخریبگرانه هواداران فوتبال مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوبگری، اوباشگری یا هولیگانیسم فوتبالی میگویند. آنگونه که در کتاب «تاریخ فوتبال» نوشته «مونتاگ شارمن» آمده است، انگلیس قرون وسطایی حتی قبل از اینکه ورزشها نام گذاری شوند، شاهد خشونتهای مرتبط با ورزش بوده است. آن چه که ما امروزه آن را به عنوان فوتبال میشناسیم، در دوره قرون وسطی یک بازی خشن، به هم ریخته و بی نظم و حتی مرگبار بوده است. این بازی شامل تعداد نامحدودی از بازیکنان میشده و تیمهای چند ده تا چند صد نفره از بازیکنان برای گرفتن توپ و بردن آن به دهکده خود رقابت میکردند. مسابقههایی با چنین سطح زیادی از شرکت کنندگان اغلب تمام روز را در برمیگرفته و بازیکنان به دلیل خستگی زیاد از بازی کنار میرفتند. در این بازیها که هیچگونه قاعده و قانونی و به عبارت امروزی، داوری و قوانین داوری نداشتند سطح بالایی از هرج و مرج و خشونت دیده میشده است. در اغلب موارد، ضربه پاها به جای هدف گرفتن توپ تیم مخالف را هدف قرار میداده و از هر اقدامی جز قتل عمد برای امتیاز گرفتن استفاده میشده است. این روال ادامه داشت تا اینکه در سال 1314 میلادی ادوارد سوم پادشاه انگلیس، این بازی را ممنوع کرد و کسانی را که اقدام به آن کنند، به حبس تهدید کرد.
تمایل افراد باهوش به دلقک شدن
در ظاهر ماجرا ، دلقک شدن در قرون وسطی سرنوشت زیاد خوبی نبوده است. دلقکها افراد احمقی در نظر گرفته میشدند تا آنجا که کلاههای آنها به شکل گوشهای الاغ ساخته میشده و گاهی حتی چیزی شبیه دم الاغ نیز به لباسشان اضافه میشده است. با این حال آنگونه که «بئاتریس اوتو» در کتاب «احمقها همهجا؛ دلقکهای درباری در سراسر جهان» چاپ ۲۰۰۷ مینویسد، این گروه از افراد از امتیازات منحصر به فردی نیز برخوردار بودند. آنها میتوانستند در دورهای که هرگونه ابراز عقیده سیاسی ممنوع بود هرآن چه را که از دهانشان بیرون میآمد تحت عنوان «شوخی» نثار شاه و درباریان کنند و آنها را به تمسخر بگیرند. البته دلقکهای درباری مجبور بودند برای حفظ موقعیت خود در دربار و برای اینکه پادشاه از وجود آنها خسته نشود، زمان زیادی را صرف تقویت مهارتهای گفتاری خود کنند. بسیاری از این دلقکها افرادی باهوش، خردمند و با استعداد بودند و با زبان طنزآلود خود رهنمودهای عاقلانهای به مردم میدادند بنابراین چنین افرادی به دلقک شدن، بیشتر از بقیه مردم علاقهمند بودند.
منابع این پرونده: ivescience.com، historyextra.com