تعداد بازدید : 56
دنیا به روایت تصویر
آسوشیتدپرس| آماده سازی فانوس ها برای جشن، کره جنوبی
تلگراف| مرغ ماهیخوار به دنبال غذا بین زباله ها، انگلستان
گتی ایمیج| کودکان چینی با لباس سنتی در جشنواره آغاز یادگیری خواندن و نوشتن
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 17
حدیث روز
امام صادق(ع): جارو کردن خانه، فقر را از بین می برد.
الکافی
ذکر روز یک شنبه
صد مرتبه «یا ذاالجلال و الاکرام»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 19
دو بال هدایت انسان
علامه محمدرضا حکیمی می فرمایند:
انسان غرق دریای ظلمات است، و هدایت او فقط در «کلام نور» است و کلام نور قرآن است و سخن معصوم. پس آن دو بال، که علم و عمل است، آن است که دین حق را از معصوم بیاموزی، و هم در عقیده و هم سلوک، چیزی با آن نیامیزی، اگر چه از آن چیز اثر بینی، که این اثر خود حجاب است. باید عقاید و اخلاق و آداب و احکام دین خدا از معصوم گرفته شود، بیهیچ التقاطی، که هرچه در آب زلال درآید کدورت است.
الحیات
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 12
توانایی حرف زدن
مشکل همین است. ما میگذاریم دیگران هر حرفی را بزنند و آنها هم آنقدر تکرارش میکنند که برایشان عادی میشود، بعد از مدتی برای ما هم عادی میشود. اگر قرار است در چنین لحظههایی سکوت کنی، پس توانایی حرف زدن به چه دردی میخورد؟
«نفرتی که تو می کاری»
اثر انجی توماس
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حالی به حالی
تعداد بازدید : 16
آب بند!
حال اون دوش حمومی رو دارم که واشرش خراب شده و هرچی محکم تر پیچش رو میپیچونن، بیشتر آب چکه میکنه و بهزور نوار تفلون و چسب و جوراب هم آب ریزشش بند نمیاد و آخرش عصبانی میشن و با آچار فرانسه میکوبن تو دک و پوزش. امان از این حساسیتهای فصل بهار!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 10
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 9
غرق دریا
نویسنده : محمدکریمی
ابرِ پنهان
بالای آسمان زمستان
قطره هایش برف شد
رود پرخروش
به دریا نرسید...
غرق شد
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 36
سه نقطه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اف. سی. خانجون
تعداد بازدید : 34
حنجره صلیبی
قسمت هفدهم
نویسنده : مهرشاد مرتضوی | طنزپرداز
سلام ننجون. دفعه قبل که نذاشتن قضیه کبدی رو براتون تعریف کنم! ماجرا به اونجایی رسید که نمیذاشتن مسابقه بدم. با هزار زور و زحمت راضی شدن برم تو زمین. هی میگفتن: «ننه شما برای تیم پیش کسوتان هم کبر سن داری. دو سال دیگه عمر کنی میری تو باشگاه صدتاییها، ول کن دیگه.» ولی من گوشم بدهکار نبود. پریدم وسط میدون و اولین کبدی رو که کشیدم، دیدم کل تیم حریف رفت عقب. هی من میرفتم جلو، اونا میرفتن عقب. من رفتم جلو، اونا رفتن عقب. آخرش پریدم همشون رو بزنم که نامردا ریختن سرم. دیدم زورم نمیرسه بزنمشون کنار و خودمونو برسونم به زمین خودی، یهو به ذهنم رسید از اسلحه ویژهم استفاده کنم. شروع کردم تندتند از خاطرات نوه نتیجهها و اون خدابیامرز حرف زدن. انقدر تند حرف میزدم که هر کدومشون از یه طرف فرار کردن. دو تا از داورا افتاده بودن زمین از گوششون خون فواره میزد. تماشاچیای عقب پاشده بودن سر پا تشویق میکردن. ردیفای وسط گوشاشون رو گرفته بودن، فکر کنم یه مدل تشویق خاص باشه. ردیفای جلو هم که از لذت مسابقه بیهوش افتاده بودن.
خلاصه دلتون نخواد سه دست همینطوری امتیاز کامل رو گرفتیم تا رسیدیم به دست چهارم. همچین که نفسمو چاق کردم و شروع کردم از افتخارات شوهر مرحومم حرف زدن، کاپیتان تیم حریف پرید جلو و پرسید: «راستی قضیه عروسی نوه عفت خانوم چی شد؟» اینو که گفت، سیم پیچام قاطی شد. از یه طرف میخواستم حرف خودم رو تموم کنم، از یه طرفم باید زود جواب این کاپیتانه رو میدادم که بعدا نگن فلانی آلزایمر داره و حرف برام دربیارن. ناگهان وسط تغییر بحث از افتخارات به عروسی، حنجرهم قفل کرد و همونجا افتادم زمین.
درسته مسابقات رو باختیم، ولی من تو همون بازی اول رکورد امتیازگرفتن رو زدم. البته دکترا میگن رباط صلیبی حنجرهت پاره شده، سه ماه به جز بله و خیر چیزی نمیتونی بگی که هم حالت بدتر نشه، هم بقیه یه نفس راحتی بکشن، ولی به «خانومِ کبد» شدن تو مسابقات میارزید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 21
فتو شعر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 38
تاپخند
خیارشور کیلویی 13تومن؟ دیگه رسما خودش میتونه یه ساندویچ جدا باشه!
تاثیر عینک آفتابی تو قیافه یه چیزیه در حد انقلاب صنعتی فرانسه!
یه پسرعمو دارم منتظر میشینه تا از یه کانال چیزی براش بفرستی، تا یه ماه هرچی پست تو اون کاناله برات بفرسته، انگار ما خودمون نمیتونیم بریم بخونیم!
دانشجوهای ایرانی ترم یک: «من باید چند تا مقاله ISI بنویسم»، همون دانشجو ترم هشت: «داداش همین گزارش کار آزمایشگاه رو داری برم منم کپی بگیرم ازش؟»!
واقعا میرید عمل میکنین معدهتون رو کوچیک میکنین؟ من میخوام یه کلیهام رو اهدا کنم یهکم جا واسه معدهام باز بشه!
تو خونه ما نصف حجم اینترنت واسه این میره که کسی حال نداره پاشه یه چیزی رو تو گوشیش نشون اون یکی بده، واسش میفرسته تو تلگرام!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 48
دوردنیا
دستشویی آکواریومی!
آدیتی سنترال- یکی از معروف ترین کافه های قدیمی در ژاپن به نام Hipopo Papa توالتی را طراحی کرده است که محصور در یک آکواریوم با ماهی های کمیاب و لاک پشت های کوچک است. این کافه که از قدیم در ژاپن مشهور بود، حالا با داشتن توالتی با منظره رویایی از ماهیان کمیاب اقیانوس در دنیا هم مشهور شده است.
اعلام بمب گذاری سرکاری برای جا نماندن از قطار
فرانس اینفو- مردی برای این که از قطار جا نماند، با تلفن به پلیس خبر بمبگذاری دروغینی را در ایستگاه قطار «رن» در غرب فرانسه اعلام کرد! بلافاصله نیروهای پلیس وارد صحنه شدند و منطقه را برای جست و جوی بمب، محاصره کردند و راه آهن و جادههای این شهر به مدت یک ساعت و نیم برای اقدامات امنیتی متوقف شد. کمی پس از این حادثه، پلیس موفق به یافتن فرد تماس گیرنده شد و دریافت که اقدام این فرد فقط به دلیل ترس از جا ماندن از قطار بوده است. او با حکم زندان تا دو سال و جریمه 30 هزار یورویی روبه رو خواهد شد.
روشن ترین جاده دنیا
آدیتی سنترال- دهکده کوچک Taojia در چین به داشتن روشنترین جاده دنیا مشهور است. چرا که در جاده 3 کیلومتری منتهی به این روستا 1000 تیر چراغ برق نصب شده است. در حالی که معمولا در هر 50 متر یک تیر چراغ برق نصب میشود، فاصله چراغها از یکدیگر در این روستا کمتر از 3 متر است. این اتفاق باعث شده است که تقریبا هیچ ماشینی از این جاده عبور نکند چرا که رانندگان میترسند با تیرهای چراغ برق این جاده باریک که عرض آن فقط به اندازه یک خودرو است، برخورد کنند!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 5
مارپیچ(سختی 60 ٪)
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 9
ما و شما
راه ارتباطی با ما :پیامک 2000999 و تلگرام 09354394576
* از شعر آموزنده و خوب خانم سحر بهجو در صفحه کودک پنج شنبه با عنوان «اسراف نکن» لذت بردم و آن را به یک مهد کودک پیشنهاد کردم تا ضمن توضیح این که اسراف چیست، بچه ها آن را حفظ کنند.
ارادتمند، دکتر ابراهیم بخشوده
* کلافه ام. شبیه کسی که گره کورش به دست که هیچ، به دندان هم وا نمی شود.
مسعود مجنونپور
* مطلب اطلاعات درباره سیاهچاله خیلی خوب و آموزنده بود. سپاس از شما
* نازنین عزیزم، همسر خوبم، تولدت مبارک. همیشه خندان و سالم باشی. مسعود
* عکس اصلاح سر پسربچه در صفحه همشهری سلام هم جالب بود و هم غم عجیبی در چشمان بچه دیده می شد. کاش همه آوارگان سر و سامان پیدا کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسابقه چی شده؟
تعداد بازدید : 33
شهر موش موشک ها
سلام. این بار برای مسابقه یه سر رفتیم شهر موش ها! شما باید برای این عکس، یک شرح حال کوتاه یا دیالوگ بامزه از زبان هرکدوم از شخصیتها بنویسید و تا ساعت 24 فردا شب (دوشنبه) برای ما به پیامک 2000999 یا شماره 09354394576 در تلگرام بفرستید. حتما کلمه «چی شده؟» و نام و نام خانوادگیتون رو هم بنویسید. بانمکترین و خلاقانهترین پیامها که اسم نویسنده دارن، چهارشنبه به اسم خودتون چاپ میشه. همیشه خوش باشید. و اما چند نمونه:
* وقتی ناظم سرزده وارد کلاس درسی میشه که معلمشون اون روز نیومده!
* چی؟ قراره پنیر کوپنی بشه؟ بدبخت شدیم رفت که!
* بچه ها برگردین، اشتباهی به جای انبار گندم سر از انبار داروخونه درآوردیم... اوه اوه فرار کنین مرگ موش!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دی روزنامه
تعداد بازدید : 15
آذر بفهم مجبورم نون رو گرون کنم، مجبور!
نویسنده : علیرضا کاردار | طنزپرداز
رئیس اتحادیه نان فانتزی تهران در گفتوگو با خبرآنلاین مطالبی گفته که چند جملهاش را نقل میکنیم: «افزایش قیمت آرد شامل اتحادیه ما نخواهد شد، البته ما خواهان افزایش قیمت هستیم زیرا چهار سال است هیچگونه افزایشی در قیمت نان نداشتیم. اگر قیمتها افزایش پیدا نکند نانوا مجبور خواهد شد که از کیفیت محصول خود کم کند و وزن چانه خمیر را کاهش دهد.»
اول اینکه جای تعجب است اتحادیه نان فانتزی داریم ولی روز پسر نداریم! اگرچه ربطی ندارد، ولی بد نیست به هر بهانهای این موضوع را یادآوری کنیم تا بلکه مسئولان در کنار تصمیماتی که برای گرانی خانه و خودرو و دلار و پیاز و بیکاری و ازدواج و سیل میگیرند، نیمنگاهی هم به قشر زحمتکش و مظلوم پسران بیندازند! مسئله جالب بعدی استدلال آقای رئیس اتحادیه است که: «اگه گرون نکنین، کوچیکش میکنیم»! خب برادر من چرا تهدید میکنی؟ شما هم بدون هیچ حرفی هم گرانش کنید و هم کوچک، مثل بقیه موارد! لازم نیست اعصاب خودت را خراب کنی و تن ما را هم بلرزانی. اصلا اجازه بدهید خودمان یک راهکار تضمینی آموزش بدهیم تا با خیال راحت بتوانید هرچه نان فانتزی و صنعتی و سنتی است را گران کنید و آب از آب تکان نخورد.
ابتدا باید مسئولان اعلام کنند «نان هیچ افزایش قیمتی نخواهد داشت، مردم خیالشان راحت باشد و نان و ماستشان را بخورند»، بعد خبرنگار صداوسیما را بفرستند در حالیکه آستینهایش را بالا زده و مشغول ورز دادن خمیر است یا خودش را توی تنور انداخته، با مردم مصاحبه کند و مردم هم بگویند: «اتفاقا نان خیلی هم ارزان و فراوان است» و در حالی که نان خالی گاز میزنند از مسئولان تشکر کنند. بعد اخبار اعلام کند در همه جای دنیا نان آنقدر گران است که مردم آن کشورها به جای نان، شیرینی خامهای با پنیر میخورند. بعد یک مسابقه بسازند که شرکتکنندگان در آن به روشهای مختلف نان بپزند و بخورند و در بین برنامه هم هرکسی نان بخواهد، ستاره نون مربع را شمارهگیری کند به این امید که هر شب به برنده یک وانت نان جایزه بدهند.
در نهایت هم پس از گران کردن نان، فوق فوقش چند تا هشتگ #نون_گرون_دشمن_جون و #نه_به_نون_به_نرخ_روزخور در شبکههای اجتماعی راه میافتد و برای حمایت از نان ارزان عدد 9 را به سامانه «9 تا ناین» میفرستیم و بعد همه عادت میکنیم و در صفحههای مجازیمان عکس کتاب کنار استکان چای و نان میگذاریم و با گرانیاش جوک میسازیم و فراموشش میکنیم و تمام!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 8
تفأل
حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.