تعداد بازدید : 83
دنیا به روایت تصویر
رویترز| اعضای تیم نجات سیل زدگان، برزیل
گتی ایمیج | چوپان و گله اش، ترکیه
تلگراف| پانداهای لگویی در نمایشگاه، انگلستان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 22
حدیث روز
امام جواد(ع): کسی که به دلخواه تو راههای رشد و ترقی را از تو پنهان می کند، با تو دشمنی کرده است. (یعنی اگر با تو دوست باشد، راههای خیر و صلاح را به تو نشان خواهد داد)
بحار الانوار
ذکر روز چهارشنبه
صد مرتبه «یا حی یا قیوم»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 29
در جوانی خود را مسلح کنید
آیت ا... جوادی آملی می فرمایند:
برخی افراد تا هنگامی که مشغول کاری نیستند، سالکگونهاند، ولی وقتی به رفاه یا مقامی میرسند، آن صلاح و سداد [راستی و درستی] را از دست میدهند. اما اگر کسی در دوران جوانی و در دوران تحصیل خود را با استمرار مراقبت و محاسبت کاملاً بسازد، وقتی به سِمتی برسد مسلحانه آن سِمت را میپذیرد و بدین خاطر اموری مانند رشوه، وعده و وعید او را تهدید نمیکند.
پایگاه اسراء
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 28
کاریکلماتور
نویسنده : سید مصطفی صابری
* باد و برف، «سلاح سرد» زمستان است.
* حقوق بشر که کم شد، برای گذران زندگی اضافه کاری کرد.
* گوش من شکارچی واژه های توست.
* به بهانه های خنده اش می گریست.
* آن قدر نازت را خوب کشیدم که ماجرا تابلو شد روی دیوار!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 20
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 20
پارو شکسته
نویسنده : حسین میرزاحسینی
قایقم، شکسته پارویم
و به آبشار نزدیک
کاری کن، یا پارویم شو
یا تکه هایم را
در پایین رود جست و جو کن...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 52
فتو کاتور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 15
ما و شما
* لطفا یکی از این آموزش های شعبده بازی را در حضور دیگران انجام بدین، اگه توفیقی داشتین و جالب بود ادامه بدین، والا حیف وقت و این که هیچ کدام هم قابل نمایش نیست. بخشوده
* پرونده های مجهول بسیار جالب و هیجان انگیز است، لطفا ادامه بدید! داودلی، قوچان
* ستون ماوشما رو به جایی برای پیامک های بهتر، پرمحتوا و متنوع تبدیل کنید. چون این ستون تبدیل شده به محل پیامک های متفرقه!
* از نانو و الماس هم بنویسین.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر طنز
تعداد بازدید : 26
مرحبا کیروش!
نویسنده : امیرحسین خوش حال | شاعر و طنزپرداز
اهلِ گفتارناروا کیروش
حق به جانب وَ «مُدعا»کیروش
بارِ دیگر از آسیا شد حذف
برده ما را به ناکجا کیروش
قیمتش چون مربیانِ بزرگ
هست بی جام، منتها کیروش
با یمن بَه چه خوب بازی کرد!
همه گویید: مرحبا کیروش!
از کمیِ توقعات ما قطعا
خنده دارد به ریشِ ما کیروش
عاملِ حذف: تیمِ قرمزپوش!
باعثِ جنگ در فضا: کیروش
بعد این قدر جنگ و درگیری
گشته حالا ز ما جدا کیروش
«کیروشی پور» گشته مداحش
صاحب ماتم و عزا کیروش
می رود با روند ناکامش
حال سمتِ کلمبیا کیروش
پول در این وطن فراوان است
باز هم پیشِ ما بیا کیروش!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
منتخب های چی شده؟
تعداد بازدید : 52
ببرها زیر فشار گرانی گوشت!
سلام. استقبال این هفته خوب بود، نود درصد پیامک ها هم درباره گرانی گوشت بود! ممنون از همه دوستانی که درست و طبق روش گفته شده تو مسابقه شرکت کردن. چندتا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشین همیشه.
* دهنت رو باز کن ببینم دندون شیری هات نیش نزده آش دندونی بدم؟ وای خدا، فکر کنم اون گوشت گرونا اثر کرده، همه با هم نیش زده!
فرهاد دوست علی
* -چرا کولر خاموش می کنی؟ هوا خیلی گرمه! +همین کارها رو می کنید شما جوون ها که از فردا برق رو هم با کارت ملی باید بدن به ما!
رضا عرب، روستای زوزن
* یقه مه ول کن یره... موگوم مو دست توی جیب تو نکردم... ولم کن اعصاب ندرم! محمد آبروان، شهرک شهید رجایی
* در کلینیک دندان پزشکی : -خب عزیزم دوست داری بزرگ شدی چیکاره شی؟ +آآآ اِ اِ او ... اء اآ -به به عالیه! نگین رستمی
* وقتی که سبد کالا بهت تعلق نگرفته و پسرت بهت دلداری میده!
حسن طیرانیان، چناران
* -بابا! باشگاه گفته باید کیسه بوکس بخری تا تمرین کنم. +پولم کجا بود پسر! دهنم رو باز می کنم بیا با زبون کوچیکم تمرین کن. حمید عظیمی
* -این بوی بد تهرانه یا دهن تویه که داره بوی بد میده؟! سیدحسین آروند
* زورت میاد بهم پول بدی برم لپام رو بوتاکس کنم، اون وقت میری واسه خودت دندون طلا می ذاری؟! حسن خسروانی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اف. سی. خانجون
تعداد بازدید : 31
موسسه ترمیم پوست دکتر تقوی
نویسنده : مهرشاد مرتضوی | طنزپرداز
دکترم میگه واسه من هیچی بهتر از هوای آزاد نیست. خودمم اعتقاد دارم آدم باید بره تو فضای باز، تو این شهر بدبوی پر از دود و سروصدا نفس بکشه، دود رو بده تو ریههاش، حالش به هم بخوره، بره آی.سی.یو نوه نتیجههاش بیان بهش سر بزنن. همین طوری که نمیان ذلیل مردهها. میگم بیاین به خانجونتون سر بزنین، میگن «خانجون وقت نداریم، بیا ایمو وب بدیم حرف بزنیم!» ما بچه بودیم پامونو جلو بزرگ تر دراز نمیکردیم! دیگه به تجویز دکتر، فوتبال سالنی رو گذاشتم کنار و اومدم جایی که تخصصم بود، چمن ورزشگاه! این ورزشگاه تازه تاسیس هم که خوراک بازی تکنیکی و روی زمین منه. دیگه تمریناتمون رو شروع کردیم برای مسابقات لیگ بانوان پیش کسوت کشور. خوشبختانه گفتن ورزشگاه هم میتونه مسقف بشه و احتمال اینکه یه نفر تو هواپیما از ارتفاع بیست هزارپایی ما رو ببینه و مشکل پیش بیاد هم نیست.
دلتون نخواد به اوج آمادگی رسیدیم و رفتیم برای مسابقه اول. همین که پامون رو گذاشتیم تو زمین، دیدیم تیم مقابل زیادی جوونه! اول رفتم سمت داور، گفتم ننهجان اینا چرا اینقدر جوونن؟ درست اومدن؟ مسابقات پیش کسوتانهها! داور رفت کاغذهاش رو چک کرد، با ناظر مسابقه حرف زد، اومد گفت درسته مشکلی نداره. رفتم سمت تیم مقابل، دم گوش یکیشون گفتم: «شیطونا شناسنامه جعل کردین؟ کبر سن گرفتین به مسابقات برسین؟» کلی ذوق کرد و گفت: «وای پوستم خوب شده؟ دکتره گفت اصلا معلوم نمیشهها. دست و پنجهاش طلا.» دوباره پرسیدم: «واقعا رفتی ترمیم پوست؟ پیش کی آخه؟» گفت: «دکتر تقوی.» باز پرسیدم: «کی؟» - دکتر تقوی
+ کجا ننه؟ - دکتر تقوی
+ کدوم دکتر؟ - دکتر تقوی!
البته فکر نکنین واسه ستونمون تبلیغ گرفتیم خرج تیم دربیادها! گوشم سنگینه. چی؟ الکی میگم؟ آره اصلا تبلیغ گرفتم. میتونم، میگیرم. خرج دوا درمون من رو با این چندرغاز حقوق بازنشستگی تو میدی؟!ادامه دارد...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 39
تاپخند
نوشته عصر امروز کیروش با کاروان فوتبال به ایران بازمیگردد. چرا؟ قاعدتا باید مستقیم بره کرواسی، ببخشید پرتغال!
بیست سال دیگه به بچههام میگم شما یادتون نمیاد زمان کیروش درسته جام نمیگرفتیم ولی به پیکه لایی میزدیم!
کاش امشب زیدان خواب مادر مرحومش رو ببینه که با گریه بهش میگه اگه نهایتا تا یکی دو روز دیگه نری ایران با تیم ملیشون قرارداد ده ساله با قیمت مناسب نبندی، شیرم رو حلالت نمیکنم!
ولی یادمون باشه یه زمانی گرفتن یک ست از کره و ژاپن هم برامون آرزو بود!
کاش جای اون تشویق ایسلندی که خیلی خوب یاد گرفته بودیم یه کم هم قدرشناسی ایسلندی رو یاد میگرفتیم!
معلوم بود که ژاپن می بره، اونا از بچگیشون سوباسا اوزارا و واکاشی زوما و تارو میساکی داشتن، ما چی داشتیم؟ سمندون و چاق و لاغر و دوندون!
تنها چیزی که مونده بهش افتخار کنیم آلمانی حرف زدن خیابانیه!
رفیق پیدا کردن هزینهاش یه استکان چای، دو خط سلام علیک و یه فوتبال ۹۰ دقیقهایه، نگه داشتنش دل دریایی میخواد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 58
دور دنیا
فروش دستمال آغشته به عطسه!
آدیتی سنترال- شرکت آمریکایی wellness brand دستمال کاغذی گران قیمتی را می فروشد که آغشته به عطسه فردی با ویروس های مختلف سرماخوردگی است! مردم هم حاضرند برای هر یک عدد دستمال بیماری زا 89 دلار بدهند تا زودتر به ویروس آن بیماری مبتلا شوند و بعد ها دچارش نشوند! طراح این دستمال ها می گوید افرادی هستند که دوست دارند زمان بیماری شان را خودشان انتخاب کنند و برای همین برای یک بیماری ویروسی پول می دهند!
لذت غذا خوردن در رستوران با ربات پیشخدمت
ای بی سی- تصور یک رستوران با پیشخدمت های رباتیک که به مشتری ها خدمات ارائه بدهند تا همین چند سال پیش فقط در فیلم «عصر جدید» چارلی چاپلین امکان پذیر بود، اما امروزه به لطف پیشرفت چشمگیر فناوری، در بعضی کشورها موضوعی عادی است. ممکن است ربات ها در پخت سیب زمینی سرخ کرده و استیک آبدار هنوز قابلیتی پیدا نکرده باشند اما قطعا در سرو غذا و یک خوش آمدگویی رباتیکی بی نقص اند. مدیران رستوران زنجیره ای چینی «هما» در نمایشگاهی خدمات این ربات ها را در معرض دید عموم قرار دادند. با سفارش غذا به وسیله تلفن همراه، این رباتهای گنبدی شروع به توزیع ظرف غذای مشتریان کرده و برای مشتریان آرزوی اوقات خوشی می کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 41
یادش به خیر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از اون لحاظ
تعداد بازدید : 26
خدا را شکر هست!
نویسنده : محمدامین فرشادمهر | طنزپرداز
چند روز پیش وزیر محترم کشاورزی در پاسخ به سوالی که مجری درباره وضعیت بغرنج گوشت و مرغ پرسید، گفتند خدا را شکر کنید که هست! خب سوالی که مطرح میشود این است که تحت چه شرایطی ممکن است نباشد؟ مثلا ممکن است دام زنده برای چَرا در مقاطع بالاتر، به مراتع خارج از کشور بروند؟ یا مثلا مرغها قصد ادامه تحصیل داشته باشند و حاضر نشوند با ما زیر یک سقف بیایند و سر سفرههامان بنشینند؟ مسئله دیگر هم این است که اگر ما همین فرمول را روی سایر معضلاتمان هم پیاده کنیم، نتایج خارقالعادهای خواهیم گرفت. مثلا در مورد آلودگی هوا، خدا را شکر کنید همین هم هست. اصلا شما ماهیهای آبهای آزاد را ببینید؛ دو مثقال هوای آلوده هم در محیط زندگیشان پیدا نمیشود. اصلا از بس دنبال مقدار کمی هوا موسموس کردهاند، لبهایشان غنچه شده. یا در مورد معضل بیکاری، خدا را شکر کنید که هست وگرنه معلوم نبود جوانها سرشان به چه کاری گرم میشد. میبینید منطق چه حال و روز زیبایی پیدا کرده؟ اصلا چند روزی است با این نگاه، باب جدیدی در بحث نیمه پر لیوان باز شده. برای همین بنده داستانی کوتاه روایت میکنم:
روزی از روزها در یکی از بیابانهای بی آب و علف، مردی تشنه روی زمین افتاده بود و با ناله تقاضای آب میکرد. دو رهگذر همزمان به او رسیدند. یکی از آنها برای کمک سراغ لیوان آبی که بنده به عنوان نویسنده قصه همان وسط بیابان قرار داده بودم، رفت. رهگذر دوم به او گفت: «چه میکنی؟» رهگذر اول گفت: «دارم تمرین سالسا میکنم! خب میخواهم این لیوان آب را به مرد تشنه برسانم تا سقط نشود.» رهگذر دوم گفت: «اما این لیوان که خالی است!» رهگذر اول گفت: «کوری مگر؟ این لیوان پر از آب است.» رهگذر دوم مجددا گیر داد که نه این لیوان خالی است. ساعتها این بحث ادامه داشت تا خورشید غروب کرد و دوباره طلوع کرد و به عمودترین نقطه در آسمان رسید. مرد تشنه حاضر بود زودتر از تشنگی بمیرد اما ریخت نحس آن دو رهگذر را نبیند. بعد از گذشت ساعاتی، رهگذر سوم وارد کادر شد و بادی در غبغب انداخت و گفت: «بودن یا نبودن آب، بستگی به ظرفی دارد که در آن است. مثلا این مقدار آب، یک استکان را پر میکند و دیده میشود اما همین مقدار آب روی این بیابان چیزی نیست.» او سپس در ادامه توضیحاتش آب لیوان را روی ریگهای داغ بیابان ریخت و گفت نگاه کنید. فقط گفت پیس و تمام شد! دو رهگذر با قبول توضیحات رهگذر سوم، حسابی از او تشکر کردند و راهشان را ادامه دادند. مرد تشنه نیز نه به دلیل تشنگی، بلکه به دلیل فشارهای عصبی وارده دچار سکته قلبی شد و مُرد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 11
تفأل
دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
لیکن از لطف لبت صورت جان میبستم
عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست
دیرگاه است کز این جام هلالی مستم
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.