گاردین| طبیعت پاییزی بلژیک
فرانس پرس| برداشت میوه شاه بلوط آبی، پاکستان
گتی ایمیج| عبور غیرقانونی مهاجران از مرز مکزیک و آمریکا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیامبر اکرم(ص): پس از خوردن غذا خلال کنید که مایه سلامتی دهان و دندان های آسیاست و روزی را بر بنده فرو می ریزد.
مکارم الاخلاق
ذکر روز چهار شنبه
صد مرتبه «یا حی یا قیوم»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حجتالاسلام حسینی قمی در بحث وظایف مشترک زن و شوهر گفتهاند:
مهم ترین وظیفه مشترک زن و شوهر این است که کاری کنند تا کانون خانواده محل آرامش باشد. اگر زندگی مشترک موجب آرامش و آسایش زن و مرد باشد، آنان به مهم ترین هدفشان رسیدهاند. خداوند در آیه 21 سوره روم میفرماید: «و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.» نکته لطیفی که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد این است که خداوند متعال قراردادن همسرانی را که موجب آرامش هستند، در کنار آیاتی چون خلقت آسمانها و زمین به عنوان نشانه عظمت و قدرت بیان میکند.تارنمای سمت خدا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* از بیکاری خودش را با کلاه سرگرم می کرد.
* با رفتار پر فراز و نشیبش، چند بار در قلبم را وابسته کرد.
* سر قولم آن چنان ایستادم که برای انجامش نرفتم.
* تلویزیون خبر از لالایی داد تا به خواب غفلت برویم.
* دیوانه رفتار عاقلانه اش شدم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فقیری زبان به شکر امیری باز کرده بود و بیهوده گفتن آغاز نهاده که: روزگاری خدا به بلای فقرم مبتلا کرد و عاقبت خداوندم[اربابم] از آن بلا رهانید. صاحبدلی این سخن بشنید و گفت: «زهی بی شرم که فقر را به خدا نسبت دهد و غنا را به بنده. عسر و نقمت را از خالق داند و یسر و نعمت را از مخلوق.»
هر گناهی که خود کند جبری
همه را از خدای داند و بس
ور از او خیری اتفاق کند
بر گشاید به شکر نفس نفس
برگرفته از کتاب «پریشان» اثر قاآنی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همواره با این تجربه رو به رو می شوم و هربار هم سعی می کنم که آن را انکار کنم، به رغم وضوح و روشنی اش نمی خواهم آن را باور کنم؛ این که اغلب مردم فاقد وجدان فکری هستند. بسیاری از اوقات حتی فکر کرده ام که اگر دارای این وجدان باشیم حتی در داخل شلوغ ترین شهرها خود را تنها و میان بیابان حس می کنیم. هرکس به شما به چشم بیگانه ای نگاه می کند، ترازوی خود را به کار می اندازد و این یکی شما را بد و آن یکی شما را خوب می نامد؛ هیچ کس از این که به او بگویید وزنه های ترازویش توخالی است، از شرم سرخ نمی شود.
برگرفته از «حکمت شادان»
اثر فریدریش نیچه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زیبایی ات
کوهستانی ست که
فقط از دور دیده می شود
برای دیدن تو
باید از تو فاصله گرفت
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اینترنت پر از عکس ها، فیلم ها و طرح هایی است که تا قبل از آن شما فکر می کنید همه موارد خاص را دیده اید، که ناگهان با موارد جدیدی رو به رو می شوید! این عکس ها ساختگی و به اصطلاح فتوشاپ نیست و توسط کاربران برای سایت ارسال شده است. پس از دیدن شان لذت ببرید. منبع: بابامیل
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. با تشکر از استقبال تون از این مسابقه، فکر نمی کردیم این عکس بی ربط این قدر طرفدار داشته باشه! و ممنون از همه دوستانی که درست و طبق روش گفته شده تو مسابقه شرکت کردن. پیامک های بی ربط و بی نام و بی مزه متاسفانه حذف شدن. چندتا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشین همیشه.
* وقتی آدم از کشتن روباه و ساختن کیف از پوستش گریه اش نمی گیره، ولی خود کیف گریه اش می گیره! سیدحسین آروند
* وقتی یه کیف، زیاد از خودش تعریف می کنه و نمی بنده اون زیپ دهنش رو!
سیدحسین آروند
* وقتی کیفت از بی پولی آه می کشه.حمیدرضا دُرمحمدی
* وقتی تو این اوضاع گرونی شوهر عزیزتون موبایل عزیزتر از جونش رو انداخته تو توالت!
* وقتی کیفت فهمیده از افتادن سینی چای جلوی خانواده خواستگارت خجالت کشیدی و دهن باز کرده تا بری توش! محترم دررودی
* وقتی آخر ماه دخترم از مدرسه میاد و قبض اجباری کمک به دبستانش رو میده دستم و پولی تو کیف نمانده! محمدباقر ذوالفقاری
* وقتی این روزها حتی باید به کیفت هم باج بدی تا تو رو نخوره! امید ذاکری رودی
* وقتی این قدر این روزها همه از گرونی حرف می زنند که هر کاری می کنم نمی تونم دهن کیفم رو ببندم! امید ذاکری رودی
* وقتی جیغ کیفت در می آید که تو که نه پول داری، نه تلفن همراه آن چنانی، نه کارت بانکی پر، پس من را با این هیکل با خودت بیرون می بری چکار؟! فرامرز خراشادیزاده
* وقتی سوت بازی السد و پرسپولیس زده شد و ژاوی هرناندز با ساک ورزشی خود رو به رو شد! عرفان ربیعی
* وقتی می شینی جلوی تلویزیون تا بشنوی دلار ارزون شده ولی می فهمی همه چیز بدتر از روز قبله! زهره شیخ
* وقتی آدم ها حواس شون نیست که دل همدیگه رو دارن می شکنند.
وحید علی آبادی، نیشابور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چند روز پیش یکی از مسافرانم را که مرد محترمی است، به محل کارش رساندم. در راه برایم گفت که امسال هم مثل سالهای قبل برای اربعین قصد دارد «شله» نذری بدهد و ادامه داد: «کمی نگرانم چون بیشتر پس اندازم رو برای معالجه پدرم خرج کردم، از طرفی حبوبات و گوشت هم خیلی گران شده. نمیدونم چه پیش میاد ولی امیدوارم خود آقا سیدالشهدا(ع) لطفشون رو از ما دریغ نکنن.»
چند روز بعد همان آقا تماس گرفت و با خوشحالی گفت: «شکر خدا به لطف ائمه(ع) پول نذری امسال جور شده. فقط زحمتش با شما، پول نقده، برو از آدرسی که برات پیامک میکنم تحویل بگیر و بیار.»
در مسیر با خودم به لطف همیشگی اهل بیت(ع) فکر میکردم. آدرس دور نبود و راحت پیدا کردم. زنگ زدم و چند لحظهای طول نکشید که پیرمردی کوتاه قد با عرقچین و بالاپوش سفید در را باز کرد. پس از سلام و علیک گفتم: «برای گرفتن پول نذری آمدهام، از طرف فلانی.» پیرمرد لبخندی زد و گفت: «چشم، الان برمیگردم» و بعد از مدتی با یک پاکت کوچک برگشت. رویش نوشته بود «نذر اربعین». پاکت را گرفتم و سریع برگشتم.
بسته را تحویل آن آقا دادم و در حال گفتوگو بودیم که تلفن زنگ زد. حاج آقا گوشی را برداشت و پس از احوالپرسی به خاطر پاکت تشکر کرد. اما ناگهان ساکت شد و با تعجب گفت: «چی؟! پیک هنوز نیامده؟! مگه این پاکت رو شما نفرستادید؟... باشه تشریف بیارید، منتظرم، یا علی» و گوشی را گذاشت. پرسید: «مگه به این آدرس نرفتی؟» من که گیج شده بودم پیامک را نشان دادم. گفت: «ای بابا، ببخشید من پلاک رو اشتباه زدم. باید میرفتی پلاک 41»
نیم ساعتی گذشت تا دوست حاج آقا آمد، با پاکتی دیگر و گفت: «دیدم پیک شما نیامد، گفتم شاید فراموش کردین...» حاجی گفت: «زحمت بکش و برو به همان پلاک 40 و این پولها را برگردان». سریع راه افتادم. وقتی رسیدم دوباره همان پیرمرد در را باز کرد. قضیه را گفتم و این که اصلا قرار بوده زنگ پلاک 41 را بزنم و به اشتباه... پیرمرد خندید و گفت: «این پاکت رو برگردون به همون دوستت. یک ساله که این پول به تدریج جمع شده و نذر کرده بودم برای اربعین سیدالشهدا(ع) خرجش کنم اما نمیدونستم به کی بدم چون خودم توان این کارها رو ندارم. با خودم گفتم خود آقا یکی رو میفرستن تا این که امروز شما آمدید! خدا از همه قبول کنه...»
برگشتم و موضوع را به حاج آقا گفتم. هر دو منقلب شده بودیم. حاج آقا از همان پولها حقالزحمه من را هم داد و گفت: «اینو بگیر، این پول از دست خود آقاست، حتماً برکت داره».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیزده نوبهار سنش بود
نوجوان و دلیر و ورزیده
جانفدا از برای میهن شد
آفرین بر حسین فهمیده
یارمحمد خدنگی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
توانایی عجیب پسر ژاپنی
آدیتی سنترال- «کارین» پسر جوان ژاپنی، ویدئویی را از توانایی جالبش در توئیتر منتشر کرده است که ده ها هزار بار توسط افراد مختلف به اشتراک گذاشته شده است و بیش از 450 هزار نفر آن را پسندیده اند. او در این ویدئو با استفاده از پودر صابون بسیار کمی که در کف دستانش می ریزد، یک کف صابون بزرگ تولید می کند. او به طریقه خاصی دستانش را به هم می مالد تا این کف عظیم را ایجاد کند!
طراحی شگفت انگیز بطری های آلومینیمی
آدیتی سنترال- «نوآ دلددا»، هنرمند آمریکایی، عکس هایی را از بطری های استوانه ای شکل آلومینیمی که معمولا برای نوشیدنی استفاده می شود، در اینستاگرامش منتشر کرده است. آن چه این بطری ها را از بطری های دیگر متمایز می کند شکل عجیب هندسی آن هاست که بسیار دقیق روی آن ها نقش بسته است، اما این هنرمند این اشکال را بدون استفاده از هیچ گونه ابزاری و تنها با انگشتانش روی بطری طراحی می کند. او سال هاست برای تبدیل این بطری های معمولی به آثار هنری تلاش و تمرین می کند.
گربه خانگی کوه نورد
آدیتی سنترال- یک کوه نورد لهستانی وقتی مرتفع ترین کوه کشورش را بالا رفت، با صحنه عجیبی رو به رو شد. یک گربه خانگی در بالاترین نقطه کوه در حال لیسیدن موهایش، منتظر او بود! او برای این که به همه ثابت کند این صحنه عجیب را دیده است، از این گربه که در ارتفاع 2550 متری کوه «ریسی» ایستاده بود، فیلم و عکس های زیادی گرفت. هنوز هم هیچ کسی نمی داند که این گربه چطور این ارتفاع را بالا آمده است.
پرتره انسانی
آدیتی سنترال- اگر به جدیدترین پرتره هنرمند فرانسوی Craig Alan نگاه کنید، احتمالا فکر می کنید که از نقطه های کوچکی روی بوم نقاشی تشکیل شده است اما این نقطه های کوچک در واقع آدم هایی هستند که روی زمین فیگور گرفته اند تا یک پرتره بزرگ شکل بگیرد. این پرتره فقط با استفاده از تصاویر هوایی قابل دیدن است. این هنرمند اولین بار وقتی با بالگرد از روی ساحل عبور می کرد متوجه شد که طرز قرار گرفتن مردم در ساحل شبیه اشکال جالبی مثل چشم انسان است و تصمیم گرفت این پرتره را با کمک مردم بسازد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چه خوب است با سرد شدن هوا، کمی بیشتر به فکر همنوعان خودمان باشیم. مثلا چند روز پیش وقتی سوار ماشین شدم و خواستم راه بیفتم، یک بنده خدایی از زیر ماشین بیرون پرید و شروع به داد و فریاد کرد. گفتم: «جانم؟» گفت: «مرد حسابی نشنیدی میگن تو فصل سرما قبل از سوار شدن دو تا لگد به ماشینتون بزنید؟» گفتم: «واسه گربه نبود این داستان؟» گفت: «فقط گربهها آدمن؟ ماها توله سگیم؟!» گفتم: «نه آقا چرا طبقهبندی موجودات رو نابود میکنی؟ چیزیتون که نشده؟» گفت: «چی میخواستی بشه، تو این سرما دلم شکسته!»
خلاصه با ناز و نوازش سوارش کردم و یک شیرکاکائوی داغ نیز برایش خریدم و گفتم: «اگه امر دیگهای نیست من برم؟» گفت: «ببین یه چیزی میگم خیلی درخور تامله.» گفتم: «چی؟!» گفت: «چه خوب است با سرد شدن هوا، کمی بیشتر به فکر همنوعان خودمان باشیم.» گفتم: «ادای من رو در میاری؟!» گفت: «نه جون تو جدی میگم؛ مثلا من حس میکنم تَه اون خیابونه یه بنده خدای دیگه هم مث من تو سرما گیر کرده؛ چه خوب است به فکر همنوعمان باشیم.» چند ثانیه سکوت کردم و گفتم باشه بریم. به انتهای آن خیابان که رسیدیم گفتم: «این جا که کسی نیست.» گفت: «باید باشه، یه لحظه وایسا.» سپس یک سوت زد و فردی با یک آچار چرخ از زیر یکی از ماشینها بیرون آمد و نزدیکمان شد. او در حالی که سریع سوار ماشین میشد، گفت: «گازکش برو فقط!» گفتم: «کجا؟» گفت: «شیرکاکائو دیگه!» از آینه و با تعجب به او نگاه کردم. گفت: «چه خوب است با سرد شدن هوا، کمی بیشتر به فکر همنوعانِ...» پریدم وسط حرفش گفتم: «باشه باشه، فقط این جمله مزخرف رو نگو!»
وقتی نفر دوم هم شیرکاکائویش را خورد و مجدد سوار ماشین شدیم، آدرس محل دیگری را این بار در حاشیه شهر دادند. در راه هم هر دو حسابی از من تشکر کردند و گفتند مدت هاست کسی را در این حد جوانمرد و درستکار ندیدهبودند. آن ها همچنین اصرار داشتند که حتما تا یکی دو ساعت آینده یک خبر بسیار خوب میشنوم.
یکی دو ساعت بعد روی صندلی انتظار کلانتری نشسته بودم که سربازی بدو بدو به سمتم آمد و گفت: «برو ببین چه کار خیری کردی که هنوز یه ساعت نگذشته ماشینت پیدا شد؛ اون دو تا سارق که با آچارچرخ زدن تو سرت فقط چرخهات رو بردن و ضبط و سرسیلندر و رادیات و میللنگ و جعبه دندهات رو، همین!» و من فهمیدم که همنوع با همنوع خیلی فرق دارد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
راه ارتباطی با ما :پیامک 2000999 و تلگرام 09354394576
* مطلب وکیل مدافع باران از آقای مصطفی صابری، بسیار تأمل برانگیز بود. واقعیاتی که بی تفاوت از کنارش رد می شدم و هیچ توجهی بهش نمی کردم. تلنگری بود برای روح زنگار گرفته من. سپاس گزارم.
مسعود مجنونپور
* همسر عزیزم سودابه جان، دوستت دارم، امیدوارم در کنار هم روزهای خوبی داشته باشیم. میلاد
* آق کمال، خدمتم تموم شده، بیکارم، تو شرکتت می تونی ما رو هم استخدام کنی؟! رفیقت امیر
* آق کمال بزرگ ترین هدف تو زندگی چیه؟ امیر براتی
آق کمال: مو یگ دوست به اسم امیر دشتم که گمش کردم، حالا هم هرچی امیر روزنامه ره مخوانن به مو پیام مدن!
* همشهری سلام؛ امیدوارم مارپیچ هایت سخت باشد ولی سمّی نباشد!
* از روزنامه وزین خراسان تعجب کردم بابت مطلبی در زندگی سلام که به بیان نکاتی درباره تماشای فیلم های با شوخی های مثبت 18 پرداخته است. به جای بیان این نکات بهتر نیست از تهیه و دادن مجوز به این فیلم ها انتقاد کنید و خانواده ها و افراد را از تماشای این فیلم ها به شدت برحذر دارید؟ اصلا مگه تو ماه صفر، این آثار اجازه پخش دارن؟!
ماوشما: این فیلم ها اکنون اکران می شوند و وظیفه صفحه خانواده ماست که به والدین آموزش دهد چنان چه در فیلمی با این نوع شوخی ها مواجه شدند، چگونه و با روش درستی به کنجکاوی فرزندشان در این باره پاسخ بدهند.
* محیاجان، 9آبان تولدت مبارک.
مهدیه اسعدی
* امروز باران رحمت خداوند بر جسم مرده ام بارید. زشتی و تباهی و کینه و بدبختی رو از تنم شست و زیباترین ها رو در دلم روشن کرد. امروز من تصمیم گرفتم ترک کنم؛ اعتیادم رو. امروز واقعا با همه درد و سختیش بهترین روز زندگیم بود. چون لبخند و اشک شوق را در لبان و چشمان عزیزانم دیدم. چقدر راه را بیراهه رفته بودم. فقط یک یا حسین(ع). وحید.ع
* آخرش دنیای نامرد، دست ما دو تا رو از همدیگه وا کرد، مثل خوابی بودی انگار، یکی اومد منو از خوابت بیدار کرد. همیشه به یادتم. س.ع.ز.
* جواب آزمون هوش (تشخیص سن) ۲۵ میشه. هانیه سادات زارع ۱۱ ساله، مشهد
ما و شما: ممنون از هانیه خانم، البته همیشه پاسخ آزمون هوش رو تو صفحه می زنیم.
* آخییی... چه جوجه تیغی های ناز گوگولی تو دنیا به روایت تصویر بودن.
* آق کمال؛ امیدوارم چراغ های زندگیت همیشه سبز باشد!
آق کمال: ایشالا چراغ زندگی همه سبز باشه و کسی هم قرمز رد نکنه!
* در ستون قرارمدار نوشته بودید نفس عمیق بکشیم، ای کاش می شد توی این هوای آلوده نفس عمیق کشید!
* دختر قشنگم زهرا جون، 7 آبان تولد 9سالگیت مبارک باشه. یه دنیا دوستت دارم عزیزم. مامانت اکرم حسینی
* زندگی دوربرگردان ندارد و عمر انسان دوبار تجربه نمی شود. شاد و سالم و هدفمند و امیدوار و عاقلانه عمر را تجربه کنید.
* آق کمال؛ چرا جدول کلمات متقاطع روزنامه جای ثابت و دائمی ندارد؟!
آق کمال: بری که اسمش روشه، هر روز یگ صفحه ره قطع مکنه!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.