امام حسن عسکری(ع): هر که در مصرف آب (وضو و غسل) زیاده روی کند، مانند کسی است که وضو و غسل خود را باطل کند.
تحف العقول
ذکر روزسه شنبه
صد مرتبه «یا ارحم الراحمین»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حجت الاسلام دکتر رفیعی می فرمایند:
«یکی از اهداف مهم انبیای الهی و ائمه امید دادن به مردم و جلوگیری از یأس و ناامیدی است. شما در دعای کمیل میخوانید «خدایا رحم کن به کسی که سرمایهای جز امید ندارد» امید قطبنمای حرکت کشتی زندگی است، امید برج مراقبت کنترل فرود و صعود انسان در زندگی است. نقطه مقابلش یأس و ناامیدی، عامل سقوط و شکست و لطمه است. البته من با امید کاذب هم مخالفم. متأسفانه بعضیها به اسم امید دادن، اباحیگری ایجاد میکنند، چوب حراج می زنند به بهشت و جهنم را کأنه هیچ میپندارند. ما حق نداریم به اسم امید دادن، چوب حراج به دین بزنیم که طرف فکر کند معصیتش را بکند و یک «یا حسین(ع)» هم تمام. نه!»
برگرفته از سخنرانی
وب سایت تبارک
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دو موش خانگی و صحرایی با هم دوست بودند. روزی موش خانگی، موش صحرایی را به خانه اش دعوت کرد. سفره پهن شد و غذایی شایسته و بایسته گذاشت و ضیافتی شاهانه و بی عیب و نقص برپا شد. موش خانگی با نزاکت از مهمان خویش پذیرایی می کرد. بین عیش و نوش شان، گربه ای وارد شد و آن همه آسایش و لذت را به هم زد. بی محابا میزبان گریخت و مهمان از پی اش.
پس از لختی هر دو موش بازگشتند. میزبان گفت: «باقی مانده کباب را بخوریم». موش صحرایی گفت: «اکنون سیر شدیم. فردا بیا به خانه من، شاید چنین خانه و بزم شاهانه ای نداشته باشم ولی آن چه دارم آسودگی خیال است. پس بدرود»!
نویسنده: ژان دو لافونتن
مترجم: ملیحه صمدی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آب نمی خورَد
چشمم از این عشق
میان سکوت سرد نگاه تو
می سوزم بی صدا
و قطره قطره
آب...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در این فصل سال که در اوج مسافرت های جاده ای هستیم، بد نیست چند جاده شگفت انگیز در دیگر کشورهای جهان را با هم ببینیم تا متوجه شویم خود جاده و مسیر هم می تواند یکی از زیبایی های سفر باشد، به شرطی که بااحتیاط برانیم.
منبع: prsm
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اما نمیدانم ذهن انسان چه ظرفیت عجیب و غریبی دارد که میتواند در کوتاهترین لحظات تا بی نهایت تصویر و کلمه و یاد را در خود وا ببیند و بشنود و هرگاه این لحظات به اندازه سکوت آدمی بی گسست باشد دیگر به واقع حد و اندازهای برایشان متصور نیست.
برگرفته از «سلوک»
اثر محمود دولت آبادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هر چه میگذرد خلاقیت در سریالهای تلویزیون بیشتر و بیشتر میشود. این روزها با چیزهایی که از سریالهای تلویزیون میبینیم به نظرم کمکم میتوانیم ادعا کنیم تلویزیون مرزهای خلاقیت را درنوردیده و حالا حالاها مانده که دنیا به این همه خلاقیت ما در سریالها برسد. مثلا شما ببینید به تازگی در یکی از سریالها بازیگر نشسته جلوی دوربین و از روی جوراب زخم خودش را بتادین مالیده است. حالا ما نفهمیدیم جوراب زخم شده بود یا پا؟ اما به هرحال چیزی از ارزشهای این خلاقیت کم نمیشود. حالا در همین صحنه اگر یک کارگردان خلاقیت لازم را نمیداشت این صحنه را جور دیگری میگرفت. مثلا بازیگر با جوراب راه میرفت و از کنار هر کس رد میشد میگفت بروید کنار، بروید کنار که بتادینی نشوید، من پایم را بتادین زدهام. یا شما فکر کنید ممکن بود یک کارگردان این صحنه را این طور بگیرد که بازیگر دو تا دستش و کلهاش را با بتادین توی جوراب میکرد و ما میفهمیدیم دارد به پایش بتادین میزند. اما موضوع این است که قطعا این خلاقیتی را که ما در این مورد شاهد بودیم به همراه نداشت.
اما مسئله دیگری که در این هفته حسابی سر و صدا به پا کرد کلیپی بود که آقای منوچهر هادی و دوستان منتشر کردند. در این کلیپ عوامل سریال«پاهای بی قرار» واقعا طنز را معنا کردند. آنها در کلیپی با چهرههای غمگین و با آهنگ «سلام آخر» خواجه امیری ادای وضع اقتصادی خرابها را درآوردند که واقعا ما باورمان شد چقدر حال این عزیزان بد است. فقط کاش ما مردم تحت فشار اقتصادی هم میتوانستیم نقش بازیگران پولدار را دربیاوریم، اما افسوس که امکاناتش را نداریم و ما همین نقش خودمان را درست بازی کنیم خیلی هنر کردهایم. اما منتشرکنندگان این کلیپ وقتی با اعتراض مردم مواجه شدند که شما با این کار بیشتر دارید مسخره میکنید تا همدردی، گفتند شما طنز را اشتباه میفهمید و این اتفاقا طنز خیلی تاثیرگذاری است. به هرحال امیدواریم که ما هم روزی بتوانیم به ارزشهای این گونه نادر از طنز پی ببریم.
خبر آخر هم این که به تازگی خواهران منصوریان برای یک مصاحبه رادیویی به صدا و سیما رفته بودند که گویا مسئولان به خاطر آن چه پوشش نامناسب گفته شده از حضورشان جلوگیری کردند. البته مدیران این ادعا را تکذیب کرده اند ولی خانم منصوریان از خودش کلیپی منتشر کرد و نشان داد که پوشش اش نامناسب نبوده است. منتها به نظر ما مسئولان رادیو این دیالوگ را سرلوحه کارشان قرار دادهاند که: «ممکن است مخاطبان رادیو درباره پوشش مهمانهای برنامه چیزی ندانند، اما ما که میدانیم پوشش مناسب نیست!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گرچه گرفتن فال حافظ فقط در ایران و شاید چند کشور پارسی زبان دیده شود، اما گرفتن فال با پرنده، مخصوص ایران نیست. شاید جالب باشد بدانید که در شهر «میلان» ایتالیا هم از پرنده برای گرفتن فال استفاده می شود!
دکتر ناصر مکارم، استاد دانشگاه اسکاتلند
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فناوری جدید تولید آب از هوای کویر
بیزینس اینسایدر- کمبود آب در بیشتر نقاط جهان شرایطی دشوار ایجاد کرده است، اما امروزه دانشمندان دانشگاه برکلی کالیفرنیا به روشی دست پیدا کرده اند که می تواند بی آبی را از بین ببرد. این سیستم بدون نیاز به برق، تنها با نور خورشید و به طور مداوم با استفاده از یک ترکیب ارگانیک، مولکول های آب حتی در رطوبت های خیلی پایین را به دام انداخته و با بالا رفتن دما، مولکول های آب به درون محفظه ای وارد می شوند. این آزمایش نشان می دهد که آب جمع آوری شده تمیز و به سرعت قابل نوشیدن است که یک پیشرفت حیرت انگیز در زمینه رفع بی آبی است.
کتاب های سمی در کتابخانه دانشگاه
المی- متصدیان کتابخانه ای در دانمارک هنگام بررسی روی نسخه های خطی سه کتاب قدیمی قرن 16 و 17 متوجه خطر آن ها شدند. جلد این کتاب ها با آرسنیک پوشیده شده بود! در قرن نوزدهم آرسنیک به عنوان ماده ای سمی شناخته می شد اما کاربردهای زیاد دیگری هم داشت. مثلا برای استفاده در رنگ تمبرها و بالا بردن ماندگاری رنگ سبز و محافظت در برابر حشرات و کرم ها از آن استفاده می شد. امروزه تعداد انگشت شماری از این کتاب ها باقی مانده که در شرایط ویژه ای نگهداری می شوند و برای دسترسی ایمن مردم به آن ها، نسخه دیجیتالی آن ها تهیه شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شما یک دونه بیسکویت ساقه طلایی رو بذار زیر میکروسکوپ، می بینی تک تک ذراتش حلقشون رو باز کردن و میگن آب آب!
بابا هیچ وقت نرید علایم مریضی تون رو سرچ کنید. از نظر گوگل همهمون نفسهای آخرمونه!
گوشت رو از فریزر در آوردم و دانش آشپزیم در همین مرحله به پایان رسید. با گوشته نشستیم و زل زدیم به هم!
تابستون، فصل تفریح ریچ کیدزه، ما عرق سوز می شیم فقط!
غمگینم، مثل خوانندهای که با دیدن آلبوم بهاره رهنما یه جون از جوناش کم می شه!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رویترز| کشاورزی در میان زمین خشک شده اش بر اثر خشکسالی و گرمای بی سابقه، استرالیا
گاردین| دستفروش ویتنامی
یاهو| دنیای زیبای زیر آب
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد
خالی مباد عرصه این بزمگاه از او
آیا در این خیال که دارد گدای شهر
روزی بود که یاد کند پادشاه از او
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خبری منتشر شد که خوشبختانه بلافاصله تعدیل و تفهیم و تکذیب شد. آن هم موضوع مطرح شدن طرح خدمت سربازی دختران در کمیسیون حقوقی قضایی مجلس بود. هرچند در همان چند ساعتی که هنوز مسئولان حواسشان به مسائل اقتصادی بود و نتوانستند قضیه را شفافسازی کنند، کاری که نباید میشد، شد و انواع شوخیها و جوکها و نقدها به این جوکها و جوابیهها به این نقدها و... در شبکههای مجازی منتشر شد و کار از کار گذشت. ما برخلاف بسیاری از این شوخیها، اصلا از این خبر استقبال نکردیم. بلکه از مطرح شدن چنین طرحی بیشتر ناراحت شدیم. هرچند هنوز نه به بار است و نه به دار، ولی دلایل مخالفت خود را با این طرح اعلام میکنیم.
اول این که اگر دختر خانمها هم سربازی بروند، دیگر چطور پسرهایی که سربازی رفتهاند میتوانند جلوی آن ها خالی ببندند؟ الان یکی از بحثهای همیشگی و ثابت دورهمیها، خاطرات سربازی است که اگر دختران هم به سربازی بروند، مطمئنا نه فرصتی برای خاطره تعریف کردن پسرها میماند و نه پسران میتوانند خیلی راحت از زدن توی گوش فرمانده و اضافه خدمت خوردن به خاطر فرار از بالای سیم خاردار پادگان و بازداشت شدن به دلیل چرت زدن در برجک نگهبانی و... داستان بسازند! تازه معلوم میشود که سربازی آنقدرها هم سخت نیست و غذاهای پادگان آنقدرها هم مزخرف نیستند و همیشه سربازان مشغول سینهخیز رفتن دور میدان صبحگاه و بشین پاشو و پامرغی و قدم آهسته نیستند و شستن توالت و جارو کردن محوطه و آنکادر کردن تختخواب هم کارهای دیگری است که پسرها معمولا در خاطراتشان چیزی ازشان نمیگویند!
همچنین اگر دختر خانمها به خدمت سربازی بروند، ممکن است روشهای پیچاندنی راکه پسران برای فرار از مسئولیت یاد گرفتهاند هم بیاموزند و این خودش یک فاجعه است و دیگر نمیشود جلویشان خالی بست و فیلم بازی کرد! از همه مهم تر، بعد از سربازی رفتن دختران، حتما متوجه خواهند شد که نامزدهایشان وقتی تعریف میکنند روز و شب به یادشان هستند و در فراقشان اشک چشمشان خشک نمیشود و یک قورت آب خوش از گلویشان پایین نمیرود، تا چه حد درست است و خواهند دید که سربازها اگر دو دقیقه هم وقت خالی گیر بیاورند ترجیح میدهند یک چرتی بزنند تا کم خوابیهایشان را جبران کنند، یا دور هم جمع بشوند و بگویند و بخندند و طبیعتا نامزد که هیچ، حتی پدر و مادر هم جایشان امن است و غصه خوردن برای دوری ازشان معنی ندارد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اسم من سحره و تو خونه «سحری» صدام می کنن. خیلی بچه بودم و هیچی از روزه گرفتن نمی دونستم. یک شب ماه رمضان زود خوابیده بودم که شنیدم مامان و بابام دارن صحبت می کنن و می گن کی بلند بشن تا سحری رو بخورن؟!
هیچی دیگه اون قدر گریه کردم که مامان و بابام دارن نقشه می کشن من رو بخورن... تا اومدن بالای سرم ببینن چمه! منم می ترسیدم ازشون، گفتم خودم شنیدم می خواستین من رو بخورین. اول اون قدر خندیدن که نمی تونستن توضیح بدن قضیه چیه. وقتی هم برام توضیح دادن، بازم قانع نشده بودم و تا یه مدت می ترسیدم ازشون! هنوز که هنوزه هر سحر ماه رمضان یاد این خاطره می افتم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک، ترسانک، سوتی، شعر، عکس و هر ایده بامزه و جالب خود را به پیامک 2000999 یا شماره 09215203915 در تلگرام بفرستید.
* خبری از رادیو الان، ترسانک و داستانک نیست. روزنامه رو به عشق زندگی سلام می خرم.
داودلی، قوچان
* آقکمال؛ رتبه شما در کنکور چند شد؟!
آق کمال: درست یادم نیست ولی مِدِنُم به قیمت الان خیلی مُشُد!
* آقای خوشحال؛ اگر شما نگرانید ما گریانیم!
* هرسال پانزدهم مرداد شکرگزار خداوندم که بزرگ ترین نعمت زندگی ام را به من عطا فرمود. فرزانه عزیزم، دختر مهربانم، تولدت مبارک.
بابا رضا
* برای اولین بار از زبان شما شنیدم که تیتر زدید «چالش زنان قانع با مردان ولخرج»! ما تا دیروز عکس آن را می دیدیم!
* سر چهارراه زندگی، پدر همانند چراغ خطر می ماند که بچه ها را هدایت می کند به راه خود!
سعید اباذریان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.