دوستان خوبِ صفحه فرفره، سلام. از صمیم قلب آرزو میکنم حالتون خوب، دلتون خوش، تنتــون سالم و لبتون خندون باشه. بچهها! توی هفته پیش رو، یک روز، روزِ «خبرنگار» نام گذاری شده. 17 مرداد روزیــه که یکی از خبرنگارهای خوب کشورمون «محمود صارمی» در راه تهیه خبر از اتفاقاتی که در کشور همسایهمون میافتاد، جانِ خودش رو از دست داد و شهید شد. خبرنگاری یه شغلِ سخت اما هیجانانگیز و جــذابه که نیاز به خوب دیدن و خوب شنیدن، کنجکاوی و سماجت داره. صفحه فرفره هم نیاز به چندتا خبرنگار زبل و زبر و زرنگ داره و اگه از بین شما، کسی هست که به خبرنگاری علاقه داره، میتونه همین الان دست به کار بشه.آیا مسجدِ محله، برای ایام تابستان کلاسهای هنری برگزار کرده؟ کدوم یکی از همکلاسیهای کلاسزبان، این ترم زبان آموز برتر شده؟ همه اینها میتونه یه سوژه خوب برای تهیه یه خبر و ارسالش برای صفحه فرفره باشه. خبرنگار کوچولوها! شروع کنید...
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر
تعداد بازدید : 13
بادبادک بازیگوش
بادبادکِ قشنگ من، بالا میره یواشیواش
میچرخه دور شاخهها، پُز میده با گوشوارههاش
نزدیک لونه ی کلاغ، هی سرشو تکون میده
گوشوارههای رنگیشو، به جوجهها نشون میده
وقتی میخواد پایین بیاد، بادبادکم دیر میکنه
چون که همش گوشوارههاش، به شاخهها گیر میکنه
شاعر: عفتزینلی
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نکته
تعداد بازدید : 23
چی ببینیم؟ چی نبینیم؟
دوستان قشنگم! مدتیه شبکه نسیــم، برنامه دیدنی و جالبی پخش میکنه به اسم «سرحــال» که هر بار، ماجراهای جالب و بامزه تعدادی عروسکِ باحال رو که همه با هم همسایه هستند به اضافه آقابهرامِ عظیمی، انیمیشن سازِ موفق که مجموعه «سیا ساکتی» رو ساخته، نشون میده. ماجراهای جالبی که در نهایت یادمون میده چطور از جسم و ذهن و احساساتمون مراقب کنیـم و چطور مواظبِ همدیگه باشیم و چطور حالمون رو خوب نگه داریــم و همیشه سرحال باشیم. سرحال رو حتما ببینید و لذت ببرید. در عینحال، پیشنهاد میکنیم بعضی برنامهها رو، حتی اگه از شبکه پویا پخش میشه، نبینید تا غمگین نشید و نترسید. سریالی مثل «معماهای بزرگ پوآرو و مارپل» ممکنه خیلی مناسب سن و سال ما بچهها نباشه و بهجای این که خوشحال و سرگرممون کنه، ناراحت و بدبینمون کنه. مراقب چشم و ذهن و وقتتون باشید.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اسم من زهراست. پنج سالمه و یه برادرِ بزرگ تر از خــودم دارم به اسم احسان. من و احسان، مثل همه خواهر و برادرهای دنیا، گاهی مشغول بازی و شیطنت هستیم و گاهی آروم؛ گاهی از دست هم ناراحتیم و گاهی آشتی. من و احسان، هر کدوم هدفها و آرزوهای دور و درازی برای آینده، برای وقتی بزرگ شدیم داشتیم تا این که یه روز، خالهفاطمه، خاله مهربونِ من و احسان برامون یه فیلم آورد. یه فیلم درباره زندگی یک قهرمان به نام شهیدعباسبابایی. کسی که از سنِ کم، آرزو داشته خلبــان بشه و با هواپیما، توی آسمون پرواز کنه و ویراژ بده و کیف کنه و از مرزهای کشورمون ایران، دفاع کنه. و سرانجام به آرزوش میرسه و حین یک عملیات هوایی، شهید میشه. از اون روز به بعد، من و احسان عاشقِ پرواز شدیــم و هر دو تصمیم گرفتیم مثل شهیدبابایی، در آینده خلبانهای موفقی بشیــم. راستش من از اون روز به بعد، خیلی وقتها خواب پرواز میبینم. خواب میبینم کنار داداشاحسان توی هواپیما نشستیم و بالای ابرها پرواز میکنیم. خوابِ پرواز، یکی از لذتبخشترین خوابهای زندگیمه و همیشه بعد از دیدن این خواب و بیدار شدن، قلبم از اشتیاق مثل قلب گنجشک میتپه. خالهفاطمه میگه برای خلبان شدن، باید مراقبِ سلامت و تغذیهمون باشیم و درسهامون رو خوبِ خوب بخونیـــم. من و احسان تمام سعیمون رو میکنیم تا به آرزومون برسیم و شبیه عباسبابایی بشیم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کاردستی
تعداد بازدید : 29
ماشینبار مقوایی
وسایل لازم: دوعدد قوطی مقواییِ دارو، دو عدد کاغذرنگی، چهار دایره مقوایی مشکی، چهار درِ فلزی نوشابه، چسبمایع، قیچی 1. یکی از قوطیها رو مثل شکل، با کاغذرنگی میپوشونیم و جلد میکنیم. 2. یکی از ابعاد اون قوطیِ دیگه رو مثل شکل، با قیچی برش میزنیم و باقیمونده رو با کاغذرنگی میپوشونیم. 3. چرخها رو به شکلِ سهبعدی که در واقع، قسمت پشت ماشین هست میچسبونیم. 4. سرِ نوشابهها رو روی چرخها میچسبونیم. 5. قوطیِ اولی رو درون قوطی دومی قرار میدیم و با چسب محکم میکنیم. 6. برای قسمت جلوی ماشین، شیشه و پنجره درست میکنیم و میچسبونیم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر
تعداد بازدید : 21
گربه گرسنه
یک گربه توی کوچه
مشغول جستوجو بود
یک تکه از کبابم
بردم برای او زود
گربه کبابِ خود را
با دست زیر و رو کرد
شاید که گفت ممنون
وقتی میـومیـو کرد
خوشحال شد که دارند
یک شام خوب و ساده
او با کباب میرفت
پهلوی خانواده
شاعر: عفت زینلی
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.